نگاهی به بایدها و ضرورت های تاریخ شفاهی

راه رسیدن به حقیقت های تاریخی

چهارشنبه هفدهم دي ماه 1399راه رسیدن به حقیقت های تاریخی

سید امیر مكی

پژوهشگر تاریخ صنعت نفت

معنی و مفهوم تاریخ شفاهی را می توان در دو بخش زبانی و تصویری، براساس گفتار مخاطب و راوی ماجرا تعریف و ارزشیابی کرد كه در حقیقت، بنا به ساختارهای خاص تولید محتوا، می تواند جوابگوی سوالات بیشماری از پژوهشگران، مورخان و نسل جوان باشد. از نگاه دیگر، تاریخ شفاهی دریافت تاریخ از منظر افراد طبقات مختلف اجتماعی و نیز نگاه به وجود لایه های گوناگون در درون پوسته جامعه است. در تاریخ شفاهی، آزادی بی قید و شرط ارائه اطلاعات كه بستگی مستقیم و غیرمستقیم به موارد بازگو شده از سوی مخاطب دارد، در دایره ثبت وقایع دیده می شود و در نهایت با مهارت مصاحبه كننده، جریان سازی اتفاقات مهم و اولویت بندی آنها در زمان مشخص صورت می پذیرد.

با اندكی تامل و تعمق در مباحث ساختاری تاریخ شفاهی و تحلیل عمیق حقایق کشف شده، می توان به وضوح اصولی چند از حوزه های معرفت شناختی و روش شناختی را خوانش و تكمیل کرد. پژوهشگران مباحث تاریخی، برای استفاده كامل تر از تاریخ شفاهی به عنوان یكی از مهم ترین ابزارهای جمع آوری اطلاعات در تاریخ معاصر، راه كارهایی ارائه داده اند از جمله :سطوح دربرگیرنده تاریخ در جامعه و ارتباط آنها با تاریخ شفاهی، لزوم تعریف تخصص های جدید در تاریخ و ارتباط آن با تاریخ شفاهی، رسالت مورخان در انتقال تاریخ مكتوب با گفتار تاریخ شفاهی، ظهور و حضور تاریخ شفاهی در ارتباط بین مورخان تاریخ ساز و مورخان تاریخ نو، تنوع روش های ثبت تاریخ با استفاده از تاریخ شفاهی، ایجاد نقطه وصل بین مورخان آكادمیك و غیر آكادمیك در ثبت و ضبط خاطرات از طریق تاریخ شفاهی و نیز تقویت كنش مورخان و اساتید دانشگاهی در ایجاد اتاق های ثبت گفتار تاریخ شفاهی که به وضوح دیده می شود.

پیدایش و توسعه تاریخ نگاری شفاهی به قلمرو موضوعاتی كه تاریخ نگاری مكتوب امكان دست یابی به آن را نداشت، می تواند به عنوان یکی از ویژگی های این بخش در ثبت هر موضوع تاریخی باشد كه همین دلیل، برای این روش جذابیت خاصی نزد مورخان، پژوهشگران و خوانندگان ایجاد کرده است.

 امروزه پژوهش های تحلیلی، رشد و نمو زیر ساختی بسیاری از مباحث پیش آمده در زمان های دور و نزدیك را باز تعریف كرده است که می تواند به عنوان ابزاری جهت عمق بخشیدن به فضای درون پوستی لایه های پنهان اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و در نهایت سیاست های كلی حاكمیتی مورد استفاده قرار گیرد.

یكی از تئوری های تعریف شده ای كه از تاریخ شفاهی برآمده  این است كه: اگر تاریخ را كنش جمعی آدمیان در دوران گذشته و وظیفه علم تاریخ را شناخت و تحلیل این كنش ها بدانیم، پس مورخ فردی است كه این كنش ها را با استفاده از اسناد و مدارك تاریخی تفسیر و تحلیل می كند.

نكته اصلی اما اینجاست كه آیا تنها وظیفه تاریخ نگاران تفسیر و تحلیل وقایع است و یا گرد آوری و ثبت اسناد و مدارك تاریخی را نیز باید در زمره وظایف آنها به شمار آورد؟ آیا نمی توان مورخین را نیز سطح بندی و جایگاه هریك را در علم تاریخ مشخص كرد؟ آیا مورخین در هر دوره ای فقط از اسناد و مدارك استفاده می كنند و وظیفه ای در تولید منابع برای آینده ندارند؟ آیا تولید كنندگان منابع شفاهی را نمی توان مورخی دانست كه وظیفه اش جمع آوری اطلاعات در سطوح مختلف جامعه برای نسل آینده است؟ آیا ارائه تحلیل های جامع و دقیق نیازمند اطلاعات كامل و همه جانبه از موضوع نیست؟ آیا می توان تمایز یا وجه غالبی برای هریك از كارهای جمع آوری شده و یا تحلیل و تفسیر قائل شد؟

به نظر می رسد جدا از مكاتب مختلف تاریخ نگاری در غرب و لزوم سازگاری یا عدم لزوم بخش تاریخ نگاری ما با آنها، به این نكته باید توجه ویژه داشت که با توجه به ساختارهای اجتماعی ما، کدام مكتب تاریخ نگاری را می توان برای تاثیرگذاری بیشتر در جامعه ایرانی به كار گرفت ؟ و چه ساختاری را می توان برای تهیه یك تاریخ مدون در سطوح مختلف جامعه تدوین كرد؟ پاسخ به این سوال كه آیا همه تاریخ باید از سوی مورخان دانشگاهی نوشته شود یا خیر و نیز این پرسش که آیا می توان بین مورخان آكادمیك و حرفه ای با مورخان تازه كار تمایزی قائل شد یا نه؟ در ارتباط بین تاریخ شفاهی و مورخان بسیار موثر است. نوع نگاه به تاریخ از دیدگاه این دو گروه می تواند در میزان اهمیت ارتباط آنها تاثیر داشته باشد و این همان وجه مشخصه ای است كه بین تاریخ محلی و تاریخ منطقه ای وجود دارد.

منابع تاریخ محلی اغلب از طریق منابع شفاهی گرد آوری و تامین می شود و مبنای اصلی برپایه روایت ها و تجربیات افراد شكل می گیرد اما در خصوص شكل گیری تاریخ منطقه ای و كشوری روایات، اسناد، مكتوبات و مراودات ثبت شده مسولان اجرائی آن سرزمین و منطقه حرف اول را می زند كه مسلما مستدل تر و محكم تر خواهد بود.

نگاه دقیق تر و عمیق تر به ثبت تاریخ شفاهی، حاکی از آن است که دخالت عنصر انسانی در روایت و ثبت تاریخ شفاهی را می توان یكی از نقاط ضعف تاریخ شفاهی به شمار آورد؛ دخالت انسان در گرد آوری اطلاعات، ناخودآگاه با شخصیت، سلیقه و دیدگاه او درآمیخته می شود. دخالت عنصر انسانی به عنوان مصاحبه كننده و مصاحبه شونده، در هردو مرحله خطای انسانی می تواند در خروجی منابع تاثیر بسزائی داشته باشد، زیرا در اغلب موارد بین حقیقت و آنچه كه از دیدگاه مصاحبه شوندگان حقیقت به شمار می آید تفاوت زیادی وجود دارد.

بنا به حساسیت استراتژیك و كلیدی صنعت طلای سیاه، ثبت و ضبط تاریخ شفاهی در صنعت بزرگ نفت پاسخی بر نیازهای موجود امروز است. جستجو و تشریح مسائل و مصائب آن روزها، از زاویه نگاه شاهدان، شنوندگان، ناظران و فعالان این عرصه به وضوح قابل بررسی، نگهداری، بازبینی و در نهایت ارائه تحلیل های مكتوب و رساندن به حافظه مجریان و دست اندركاران این صنعت است تا به عنوان نردبانی آزمون شده، برای نیل به اهداف صنعت، از طریق كاربرگ ها و یا پیشنهادهای اتاق فكر مركز اسناد نفت باشد.

در این مسیر، فرسایش درون ساختاری تاریخ صنعت نفت را می توان با توجه به امكان ایجاد فضای ثبت تاریخ شفاهی در ابعاد بسیار مهم و فراگیر اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و حتی تولد تفكر نواندیشی صنعتی شناسایی کرد كه شاید پایه های محكمی به منظور تولید و ایجاد شركت های دانش بنیان نخبگان این سرزمین ایجاد کرده و بستری جهت دستیابی به اهداف متعالی دیگر قرار گیرد.

یكی از موارد بسیار مهم و تاثیر گذار در بخش فرهنگی و اجتماعی حاصل از توجه به تاریخ شفاهی، حضور نخبگان صاحب دانش و تجربه در صنعت نفت است که به دلیل آشنایی با اجتماعات خارجی در حوزه كاری خود، چه به صورت حضوری و چه به صورت مجازی، امكان ورود تجربه های گسترده تر را فراهم آورده و در عمل به ایجاد مراودات جمعی و گروهی، فرامرزی و فرا منطقه ای منجر شود كه قطعا یكی از محصولات به دست آمده از كارخانه تولیدی تاریخ شفاهی نفت به حساب می آید.

پردازش اطلاعات حوزه غنی صنعت نفت را می توان از منابع خاص در دستور كار خود قرار داد و تعریف علمی و عملی کرد تا علاوه بر اخذ مطالب مستدل، بتوان به تدریج روند تكمیل صفحات مربوطه را به سرانجام رسانید. ضرورت ایجاد و تقویت امكان تولید محتوا در حوزه تاریخ شفاهی نفت را می توان در چندین بخش اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و صنعتی در چند بند حلاصه کرد: تاثیر پیدایش نفت بر فرهنگ اجتماعی و سواد زبان گفتاری، اثر مستقیم استقرار تجهیزات نفتی بر ساختار ایجاد صنایع نوین در آبادان و به تبع آن در ایران، تاثیر تاسیس پالایشگاه نفت آبادان به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر اشتغال زایی حرفه ای در منطقه، اثرگذاری عمیق وضعیت سكونت خانوارها در مراكز و مناطق استخراج و پالایش نفت، تاثیر پیدایش نفت بر تولید ثروت و روابط اقتصادی و فرهنگی در حوزه بین الملل، تاثیر حضور کارکنان خارجی ها در صنعت نفت و شكل گیری نفوذ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در لایه های زیرین جامعه و زندگی بومیان منطقه، تاثیر حضور انگلیسی ها در مراكز نفتی و پیدایش اختلاف طبقاتی اجتماعی و نحوه جریان زندگی بین خانواده های انگلیسی و ایرانی، نقش نفت ایران در پیدایش، ثبات و ادامه جنگ جهانی اول و همچنین دلایل حمله متفقین و اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، پیدایش ساختار پلیس جنوب و ارتباط آن با صنعت نفت و ... . مسلما فرسایش عملی حضور احزاب ملی و گروه های ضد كنسرسیوم در دوره پساكودتا و حضور بلامنازع كنسرسیوم بین المللی نفت، خود دلیل محکمی است بر ضرورت ترویج گردآوری خاطرات، اتوبیوگرافی نومحافظه كاران صنعت نفت پس از سال 1334 که چیدمانی جدید از ساختار توسعه صنعت نفت ایران را به همراه داشته است.

با نگاه تخصصی و نیز با توجه به وجود ظرفیت های بالقوه در این عرصه، چه در داخل كشور و چه در آنسوی مرزها، می باید به این حوزه توجه ویژه داشت و از یاد نبرد که این مسیر دو طرفه نیازمند سعه صدر به منظور ایجاد ارتباط در فضایی عاطفی و منطقی با راوی قصه های نفت است و از این طریق می توان به تشكیل هندسه جدید و مناسبی، جهت جذب حداكثری دست یافت كه منجر به پیدایش پربارتر بانك اسناد، مكتوبات و حصول ورود به دروازه های جدید اطلاعاتی در صنعت وسیع نفت می شود.

به منظور بالابردن سطح كمی و كیفی داده های تاریخ شفاهی در صنعت نفت، می توان اطلاعات مورد نیاز را از طبقات و لایه های مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، صنفی، مدیریتی و نیز كارشناسان و دست اندر كاران خانواده بزرگ نفت به دست آورد. حاصل انتخاب نخبگان و صاحبان ایده و فكر در هر یك از اجزاء مذكور، درکنار برنامه ریزی مناسب جهت دریافت اطلاعات و نیز به تصویر كشیدن حافظه تاریخی ایشان، استخراج اطلاعاتی است که در ترکیب با مكتوبات به جا مانده از بسیاری از مفاخر و بزرگان این صنعت می تواند منبعی قابل اتکا و ارزشمند را برای پژوهشگران و تاریخ نگاران فراهم آورد.

در پایان این مقال، ذكر گوشه ای از سخنرانی روز هفتم مرداد سال 1330 ( 31 ژوئیه 1951 ) جواهر لعل نهرو در مقابل چهارصد هزار نفر از اهالی دهلی که زیر باران شدید ارائه شد، خالی از لطف نباشد كه به گوشه ای از تاریخ افتخارآفرین صنعت نفت ایران اشاره دارد:"

 آسیا بعد از چهارصد سال خمودگی و سستی ، امروز دوباره قد علم كرده .... مساعی و فداكاری های ایران در مورد ملی كردن نفت، دنیا را تكان داد. ایرانیان كه از تصرف ثروت خود محروم بودند، میخواهند اموال و حقوق خود را در دست بگیرند . من از افراد برجسته دنیا كه در این روزها از ایران دیدن می كنند، ولی فراموش می كنند كه آسیا با چه سرعتی بسوی تحول میرود ، متحیر و متعجبم .... " .