فرزند کویر بخش بیست و پنجم

ماموریت وزیری هامانه در دفتر رئیس‌جمهور

سه شنبه بیستم آبان ماه 1404ماموریت وزیری هامانه در دفتر رئیس‌جمهور

مهندس وزیری هامانه، در واپسین سال‌های جنگ، و در دوران ریاست‌جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای به مدت دو سال در دفتر ریاست جمهوری مشغول کار شد و در آن زمان، گزارش‌های فنی و اقتصادی برای رئیس‌جمهور آماده می‌کرد و دیگر اینکه سبب گسترش میدان نفتی و گازی پارس جنوبی شد.

وی در بخش دیگری از خاطراتش که در «فرزند کویر» منتشر شده، آن سال‌ها را اینگونه روایت می‌کند:
من به عنوان کارشناس به مدیریت برنامه‌ریزی تلفیقی رفته بودم و مسئولیتی نداشتم. برنامه‌ریزی خاصی در این واحد انجام نمی‌شد که به کارشناس نیاز داشته باشد و من بیشتر وقتم را روی مطالعه گزارش‌ها گذاشته بودم. آن زمان آیت‌الله خامنه‌ای رئیس‌جمهور بودند و آقای سید محمد میرمحمدی (بعدا نماینده قم در مجلس شورای اسلامی شدند) رئیس دفتر ایشان، از من خواستند که نصف روز به آنجا بروم و در بعضی از کارها به ایشان کمک کنم. مرحوم آقای حلاجیان (یکی از همسایگان و دوستان خانوادگی)، معاون آقای میرمحمدی بودند. همینطور آقای میرسلیم، رئیس نهاد ریاست جمهوری، با من آشنایی کمی داشتند. بعد با مدیرم صحبت کردم که بعدازظهرها به دفتر ریاست جمهوری بروم و ایشان هم پذیرفتند.


در مدت دو سالی که در دفتر ریاست جمهوری کار می‌کردم، دو کار مهم انجام دادم. مورد اول این بود که گزارش‌های فنی را که از وزارتخانه‌ها می‌رسید می‌خواندم، تجزیه و تحلیل می‌کردم و گزارشی برای رئیس جمهور آماده می‌کردم. وزارتخانه‌ها تقسیم شده بودند و اقتصادی‌ها و فنی‌ها به دو بخش مختلف گزارش ارائه می‌کردند. من گزارش‌های فنی را خلاصه و جمع‌بندی می‌کردم. بعد گزارش‌ها بر اساس سلسله مراتب، خدمت رئیس جمهور می‌رسید و ایشان رهنمون‌های لازم را یادآوری می‌کردند و به وزارت مربوطه، ابلاغ می‌شد.
مورد دیگر، طراحی ساختار دفتر ریاست جمهوری بود که در ابتدا ساختار منسجمی نداشت. بعد با کمک آقای حلاجیان که به کار دفتر آشنا بود، ساختار سازماندهی شده و متشکل را ترسیم و تشریح کردیم و عیب و نقص‌ها برطرف شد. این، اولین ساختار دفتر ریاست جمهوری بود که به امضاء رسید. دفتر ریاست جمهوری در آن زمان، نسبتاً کوچک بود و کمتر از بیست کارمند داشت و بسیاری از افراد، همانند من، از وزارتخانه‌های مختلف به آنجا مأمور شده بودند. فضای دفتر هم حال و هوای انقلابی داشت و توقع و انتظاری وجود نداشت. من در آن مدت حقوقی دریافت نکردم و به صورت افتخاری در آنجا کار کردم.
یکی از کارهای مهمی که بعدها در مجموعه نفت انجام شد که به گونه‌ای نتیجه فعالیت من در دفتر ریاست جمهوری بود، ایده گسترش میدان نفتی و گازی پارس جنوبی بود. در برنامه‌ریزی، برای کتابی سفارش خرید داده بودیم و وقتی دریافت کردیم، در بررسی و مطالعه آن با همکاران، متوجه شدیم که میدان گازی گنبد شمالی در آب‌های قطر کشف شده بود ولی فقط در بخش قطر بود و به آب‌های ایران که رسیده بود، ادامه پیدا نکرده بود. در این زمینه بحث‌های زیادی مطرح شد که امکان ندارد میدان با این عظمت، در خاک قطر تمام شود و مرز آبی در ایران ادامه نداشته باشد و متوقف گردد.
یکی از مهم‌‎ترین راه‌های توسعه و تولید نفت و گاز در کشور، به اکتشاف و ارزیابی این میدان و بهره‌برداری از آن ختم می‌شود. بعد با کارشناسان و همکاران متخصص از جمله آقای بیات (متخصص اکتشاف بود و سال‌ها در بخش اکتشاف با خارجی‌ها کار کرده بود) صحبت کردیم. وی نیز معتقد بود که: «قطعاً باید اکتشاف و توصیف این میدان شروع شود و ادامه یابد». به همین دلیل چند بار از طریق آقای خردمند مدیرعامل شرکت ملی نفت، به آقای غرضی نامه نوشتم که این میدان مشترک نباید از دست برود و اگر از آن استفاده نکنیم، کشور قطر بهره‌برداری می‌کند. آقای غرضی به نوشته‌های من در این زمینه اهمیت ندادند، البته دوران جنگ بود و شاید پول و امکانات لازم برای این کار وجود نداشت. بعد مجبور شدم نامه‌ای به مقام ریاست‌جمهوری بنویسم (تصویر و مشخصات میدان را ضمیمه کردم). ایشان هم به آقای غرضی دستور پیگیری دادند، ولی در نهایت کاری انجام نشد.


این پیگیری‌ها ادامه داشت تا اینکه آقای آقازاده به عنوان وزیر نفت انتخاب شدند. با آمدن ایشان پیشنهادم در دستور کار وزارتخانه قرار گرفت. سه چاه در پارس جنوبی حفر و کشف اولیه انجام شد. بعد لازم بود اقدامات دیگری پیگیری و اجرا شود تا وسعت میدان و سهم هر کشور مشخص گردد. چاه چهارم که توصیفی بود نیز حفر شد و حالا نوبت توسعه بود. پس از آن، یک کنسرسیوم روسی ـ ایتالیایی برای انجام این کار اعلام آمادگی کرد که با مشکلاتی مواجه شد. در نهایت، فاز ۱ پارس جنوبی به «شرکت نفت فلات قاره ایران» که در این زمان به «مدیریت دریا» تغییر نام داده بود و شرکت نفت فلات قاره عملاً زیر مجموعه آن شده بود، سپرده شد. 
در مورد شکل‌گیری شرکت نفت فلات قاره باید بگویم که پنج شرکت خارجی که در بخش دریا فعالیت می‌کردند، بر اساس مصوبه رسمی در هم ادغام شدند و تحت عنوان شرکت نفت فلات قاره ایران، به فعالیتشان ادامه دادند. شرکت نفت فلات قاره، شرکت فرعی شرکت ملی نفت ایران به شمار می‌رفت. پنج شرکتی که تشکیل‌دهنده شرکت فلات قاره بودند، شامل سیریپ (شرکت نفت ایران و ایتالیا)، ایپاک (ایران و پن آمریکن)، لاپکو (نفت لاوان)، ایمینوکو (نفت بین‌المللی دریایی ایران) و سوفیران (فعالیت در جزیره سیری) بود. 
قرارداد توسعه فاز اول با کنسرسیوم روسی ـ ایتالیایی امضاء شد و آنها شروع به کار کردند. البته در اثر مسائلی که پیش آمد، در مدت کوتاهی به دستور رئیس جمهور  جدید، مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی، این قرارداد لغو و انجام کار به شرکت فلات  قاره که به یک پوسته تبدیل شده بود، به نام شرکت مهندسی و توسعه نفت (متن)  واگذار شد و آقای مهندس خوئی مسئول توسعه فاز یک شد و بودجه ریالی و ارزی لازم هم در بودجه نفت منظور گردید، ولی پس از ورود آقای زنگنه به نفت و تأسیس شرکت پترو پارس، توسعه فاز یک را به شرکت پترو پارس واگذار کردند و این شرکت  با تاخیر در زمان‌بندی، این فاز را توسعه داد.

دیدار با آیت‌اله خامنه‌ای
وزیری هامانه، درباره چگونگی دیدار با رئیس جمهور در آن دو سال می‌گوید:
اعضای دفتر ریاست جمهوری، به صورت فصلی خدمت ایشان می‌رسیدند و صحبت‌هایی  را مطرح می‌کردند. من صحبت مستقیم با ایشان نداشتم ولی گزارش‌های لازم را  به موقع آماده می‌کردم. همینطور نامه‌ای در زمینه پارس جنوبی فعلی نوشته بودم  که ایشان هم به آقای غرضی دستور داده بودند. ایشان همیشه در جلسات تاکید  می‌کردند که بایستی هر دستگاه، با امکانات خودش کار کند و به حق‌الناس و مسائل  اخلاقی نیز توجه ویژه‌ای داشتند. بعدها که وزیر نفت شدم، طبعاً بارها به ملاقات مقام  معظم رهبری رفتم و به طور مستقیم با ایشان صحبت کردم.