تصویر 1 و 2: ظرف با دسته به شکل مجسمه
زمانی که به پیشینه تاریخی ایران باستان پرداخته میشود، از دوران اساطیری نیز كاربردهای مشتقات (قیر) قابل بررسی میباشد و شواهد فراوانی از آشنایی و بکارگیری آن در متون دیده میشود. علاوه بر برداشتی كه از اساطیر در خصوص كاربردهای مشتقات (قیر) میتوان داشت، در متون دینی نیز اشارات واضحتری به كاربردهای این ماده سیال ارزشمند شده است. این اشارات بیشتر در بیان رویدادها و توصیف اتفاقات آمده است و در کنار آن كاربردهای مختلف مشتقات (قیر) آن را نشان میدهد. علاوه بر این، هرچه انسان بیشتر با كاربردهای جدید این ماده سیال آشنا شد، فرآوردهها، محصولات و کاربریهای آن نیز افزایش یافت. ابزارسازی، ساخت ظروف و مهرهای استوانهای، كهنترین نمونههای مكشوفه از جنس قیر در ایران هستند كه قدمت این كاربرد را به نمایش میگذارند. نقشهای برجسته و مجسمهها و تندیسهایی از جنس قیر یا ترکیبی از آن استفاده گسترده از این ماده نفتی را به نمایش میگذارند. علاوه بر موارد فوق، استفاده از مشتقات نفتی به صورت جوهر نیز در دوران باستان مورد استفاده قرار میگرفته است. نقش و نگارههای روی ظروف و سفالها و كتیبهها به وسیله جوهرهایی انجام میشد كه نفت میتوانست یكی از مواد اولیه برای تهیه این جوهر بوده باشد. یكی دیگر از مهمترین كاربردهای نفت در ایران باستان در زمینه امور نظامی بوده است. آن چه تحت عنوان آتش مدی (مادی=پارسی) میشنایم و در تاریخ باستان اشاراتی بدان شده است، همان گلولههای آتشین نفتی بودهاند كه لشگر ایران در اختیار داشته است. عایقكاری كشتیهای نظامی و هم چنین تیرهای آغشته به نفت و سایر موارد كه در ترموپیل یا نبردهای دیگر ایرانیان باستان اشاراتی بدان شده است، همه به كاربردهای نفت و مشتقات نفتی در ارتشهای ایران باستان اشاره دارد. مشتقات (قیر) به عنوان یک ماده کمیاب طبیعی در دنیا باستان، به دلیل نیازهای روز افزون انسانهای این دوران و با توجه به ویژگیهای منحصر فرد آن، دارای ارزش و اهمیت بالایی برای فرهنگهای گذشته بوده است. با توجه به اینکه این ماده طبیعی را میتوان بصورت خود جوش در معادن و طبیعت مناطق ایران یافت نمود، همجواری فرهنگها و تمدنهایی اولیه در شناسایی، رشد و تکامل نحوه استفاده از آن، نقش به سزایی داشته است. در ادامه به کاربرد مشتقات نفت (قیر) به صورت اجمالی پرداخته خواهد شد:
1.ساخت ظروف قیری: در هزارة چهارم قبل از میلاد در دشت شوشان با ترکیب قیر طبیعی با شن و ماسه بادی، پودر سنگ آهک، مواد معدنی و گیاهی و حرارت کم به این مواد، ماده جدیدی به نام خمیر قیر بدست میآمد که از آن تا اواسط هزارة اول قبل از میلاد برای ساخت ظروف تزیینی و مصرفی، مهرهای مسطح و استوانهای، سنگ وزنه، مهرهها و آویزها و ساخت ظروف استفاده میکردند (تصویر 1-2).
در دوران ساسانی «خمرههای کشف شده در بوشهر دارای خمیرهای با بافت ماسهای و بدنهای استوانهای بودند که به کف مخروطی شکل ختم میشدند. لبه این خمرهها فتیلهای بود و با استفاده از قیر طبیعی بخش انتهایی آنها اندود شده است. این خمرهها که به نام خمرههای اژدری شناخته میشوند، از محوطههای ساسانی در مرکز و جنوب بینالنهرین و جنوب غرب ایران به دست آمدهاند» (Adams,1981:234 ؛ لبافخانیکی و همکاران،1392 :77). تولید ظروف اژدری از دورة اشکانی آغاز و تا اوایل دوره عباسی ادامه داشته است. این ظروف که با استفاده از لایهای از قیر طبیعی نشت ناپذیر میشدند، احتمالاً گونهای محلی از نوع آمفوراهای رومی برای انتقال شراب و مایعات بودند (zemer,1977).
تصویر 3: کاسه سفالی قیر اندود موزه هفت تپه تصویر4: سفال های اژدری شکل گورستان شغاب بوشهر
2. استفاده از قیر در معماری: در ادوار تاریخی و بخصوص دورة ایلام، از قیر طبیعی به عنوان ملاط بین آجرها برای ساخت بناهای شهر شوش، هفت تپه و چغازنبیل استفاده شده است. معمولاً از قیر به عنوان ملاط در ساخت بناهایی مانند آرامگاههای مهم، آبگیر و بندها، حوضها، مجاری و کانالهای آب و آجر فرش حیاطهای روباز استفاده میگردید. استفاده از این تکنیک علاوه بر دوره ایلام، در دوران هخامنشی نیز ادامه یافت و در ساخت بناهایی که میزان رطوبت در آنجا بالا بود، از قیر به عنوان ملاط استفاده شده است. در مواردی نیز در دوره ایلام برای نصب آجرهای لعابدار، از گل میخهای آغشته به قیر استفاده شده است (زاهدی، 1378: 17).
همانطور که از قیر طبیعی در معماری مذهبی استفاده میشد، در معماری غیر مذهبی مانند بناهای مسکونی، بناهای شاهی (کاخها)، مقابر شاهان و ... نیز استفاده میکردند. در بعضی موارد نیز برای نصب آجرهای لعابدار بر روی دیوار و یا نصب گل میخهای تزیینی از قیر استفاده میشد. «هر آجر یا قطعه کاشی لعابدار در وسط خود دارای حفرهای بود که یک میخ سفالی درون آن قرار میگرفت و بدین وسیله به جداره دیوارها متصل میشد و آجر لعابدار و میخ سفالی نیز بوسیله قیر به یکدیگر متصل و محکم میشدند. البته بعضی میخهای سفالی نیز جنبه تزیینی داشت و بوسیله قیر طبیعی روی دیوارها نصب میشدند که اثرات قیر در رأس این نوع میخها مشاهده میشود» (Steve,1971:160). از دیگر موارد استفاده از قیر طبیعی در معماری مسکونی دوره ایلام، اندود وانهای حمام و تنبوشههای انتقال آب ساختمانها با قیر طبیعی جهت عایقبندی در برابر آب و رطوبت میباشد. «نمونه دیگر حمامی است که از لایه سیزده محوطه شهر شاهی و در خانه شماره یک بدست آمده است. این حمام شامل یک خمره بسیار بزرگ با دهانة باز بوده که تماماً قیر اندود شده و در انتها دارای سوراخی برای جریان آب بوده است. سوراخ انتهایی با یک توده قیر مسدود گردیده است» (میرزایی، ۱۳۸۵: 67).
در بین سه كاخ و چند بنای دیگر كه آثارشان در پاسارگاد باقی مانده، كاخ بار عام كوروش از اهمیت ویژهای برخوردار است. در خلال خاكبرداری از این كاخ، چند عدد آجر نازك و ظریف بدست آمد كه در ساختمانسازی از آنها استفاده کرده بودند. ملات بكار رفته در بین آجرهای این بنا از قیر بود (سامی،1343: 157). علی سامی در این زمینه مینویسد: «بعد از آجرهای پیدا شده در شوش و خوزستان مربوط به دوران ایلامیها كه بعضی از آنها خط میخی دارد، این نخستین بار است كه در یك اثر باستانی دیگر آجر در متنهای حد ظرافت و استحكام پیدا میشود. قیر و نفت و موم معدنی )مومیایی) از صادرات خوزستان بوده و در ادوار بسیار قدیم از وجود آن به طور ناخالص و تصفیه نشده آگاهی داشتهاند و در بناهای باستانی جلگه بینالنهرین هم دیده شده است» (همان:158). سامی همچنین به برخی از کاربردهای دیگر قیر در معماری این مناطق اشاره دارد كه ما در خصوص این كاربردها توضیح دادهایم. یكی دیگر از مواردی كه احتمال استفاده از قیر را میتوانیم در آن مطرح نماییم، شبكه آبرسانی پاسارگاد است. مشابه آنچه بسیار پیشتر از آن در بنای ایلامی چغازنبیل وجود داشته است. ایجاد شبكه نهرها و حوضچههای سنگی كه به وسیله آبیاری در سراسر محوطه بزرگ پاسارگاد صورت میگرفت و آب در نهرهای جلوی ایوانها و پیرامون كاخها و نقاط مختلف محوطه جریان مییافت. شبكه آبیاری و جویهای سنگی تجربه قبلی چغازنبیل را به یاد ما میآورد و بدیهی است در اینجا نیز ایجاد چنین شبكهای به عایقبندی و استفاده از مادهای برای این كار نیاز داشته و با توجه به استفاده از قیر طبیعی در كاخ كوروش میتوانیم این استفاده را در اینجا نیز قابل تكرار تصور نماییم. همچنان كه در سایر وجوه معماری ایران باستان نیز چنین امری دور از ذهن نیست.
تصویر5: طرح بازسازی شده پرستشگاه چغازنبیل
از دیگر کاربردهای قیر میتوان به آبراهههای تختجمشید اشاره نمود. یک خندق بزرگ و پهن در پشت دیوار شرقی صفّه، آب باران کوه رحمت را به آبراهههای سرپوشیده در شمال و جنوب صفّه میرساند تا از آنجا به بیرون خارج شود. برخی از این آبراههها چندین متر ژرفا داشتند و از زیر تختجمشید به دشت میرسیدند. (اشمیت،۱۳۴۲: 78/1). این آبراههها را در زیر کاخها با آجر قیر اندود بسان چاه سنگچین شده درست میکردند تا بعد از این که دیوارها بالا آمد، آنها را به صورت ناودان در داخل دیوارها تا بام بالا ببرند و آب باران را از سقف به درون آبراهههای زیرزمینی منتقل سازند (تجویدی، 1355: 199- 187).
از دیگر کاربردهای قیر در صفه تخت جمشید، ملاط قیر و اندود گچ برای پوشاندن کف یا تزیین ستونهای چوبی است. یافتههای باستانشناسان اطلاعات ارزشمندی در خصوص تکنیکهای پوشش کف و عایقبندی سقف کاخهای هخامنشیان در اختیار ما قرار داده است. در پوشش کف بنای کاخ برازجان از نوعی ملات سفید رنگ سرامیک مانند به ضخامت چهار میلیمتر استفاده کردهاند. آثار مکشوفه مؤید این است که سطح ابتدا با ملاتی ساروج مانند هموار و سپس با کاربرد ردیفی از آجر فرش شده است. استفاده از قیر طبیعی به عنوان عایقبندی، کف این بنا را (کاخ برازجان) منحصر بفرد نموده است (کریمیان و همکاران،1389: 49). بر اساس یافتههای باستانشناسی از این کاخ، اطلاعات ارزشمندی در خصوص تکنیکهای پوشش کف و عایقبندی سقف کاخهای هخامنشیان در اختیار داریم. در جبهه شرقی کاخ، تالار وسیع و بزرگی که کف آن با آجر و ملاط قیر و کف پوشش گچی که بدنه آنها نیز با آجر و ملاط قیر ساخته شده، وجود دارد (سرفراز،1385: 269). ساختار سقفسازی و سقف سنتی کاخ چرخاب بدین گونه بوده است که ابتدا بوسیلة ملاط ساروج مانند، هموار و سپس ردیفی از آجر فرش شده است. استفاده از لایههای قیر طبیعی به منظور ایزوگام، سقف این بنا را منحصر به فرد نموده است (شیرانی و عباسی،1394: 21).
در دوران ساسانی و پس از گسترش دین زرتشت، آتشکدههای مهمی در غرب ایران جای آتش جاویدان ساخته شدند که آثار و بقایای آنها هم اکنون باقی مانده است. مانند آتشکدهای در مسجد سلیمان خوزستان که در نزدیکی چاههای نفت قرار دارد و هرتسفلد از آن یاد نموده و نوشته است: «به این آتشهای طبیعی که در اثر فوران نفت به وجود میآیند در اوستا «اخوریشینک» یعنی آتشی که نیازمند خورش نیست، گفته شده است» (هرتسفلد،1381: 308-309). نمونههای دیگر، آتشکدهی بادکوبه است که بر مخازن نفت استوار بوده و آتش دائمی آن مورد زیارت زرتشتیان، حتی قرنها بعد از اسلام بوده است. همچنین آتشکده آذر فرنبغ در شهر کاریان بین بندر سیراف و دارابگرد، که مسعودی و کریستینسن «آذرخوره» نامیدهاند و زرتشتیان قدیم آتش آن را مقدس میدانسته و به شهرهای دور میبردهاند (مشکور،1371: 562). مهمترین و مداومترین استفاده انسان از نفت و مشتقات آن، در معماری است که تا عصر حاضر نیز ادامه پیدا کرده است.
3. مجسمههای قیری: ایلامیها از خمیر قیر برای ساخت مجسمه استفاده میکردند. آنها در ترصیعکاری مجسمهها با اشیایی مانند سنگهای تزیینی، جواهرات، عاج و صدف از قیر طبیعی بعنوان ماده چسباننده بهره میبردند. «از خاصیت چسبندگی قیر در تعمیر و مرمت قطعات شکسته سفالی، ظروفسنگی و مجسمههای کوچک استفاده میشد و پیکرتراشان از آنها برای ثابت کردن چشمهای ساخته شده از صدف و گوشماهی، ساخت شاخ از طلا و نقره و نیز جزئیات پوشاک بر روی مجسمهها استفاده میکردند» (زاهدی،1378: 17).
تصویر6: پیکرک شیر لمیده و انسان تصویر7: مجسمه بدون سر یک مرد
4. استفاده از قیر در تدفین مردگان: از قیر طبیعی برای جلوگیری از تأثیر رطوبت، آب و هوا و فعالیتهای میکروبی بر روی اجساد استفاده میشد. برای انجام این مقصور حصیرها، خمرهها و تابوتهایی که برای تدفین مردگان مورد استفاده قرار میگرفت، با قیر طبیعی اندود میشد. مصریان نیز از قیر در تدفین استفاده میکردند. آنها از مادهای بنام مومیایی که از مشتقات (قیر) بدست میآوردند، جهت فساد ناپذیری اجساد استفاده میکردند (Connan,1996:153-154). در بیشتر تدفینهای دوره ایلام علاوه بر استفاده از مواد و مصالح مختلف برای انجام عملیات دفن اموات و ایجاد فضا و مکان مناسبی برای قرار گرفتن جنازه، از قیر طبیعی نیز به عنوان مادهای مکمل استفاده میشده است (میرزایی،۱۳۸۵: 61).
تصویر8: تابوت سفالی قیراندود
در کاوشهای باستانشناسی ولیران که منجر به شناسایی محوطههای اشکانی و ساسانی در شهرستان دماوند گردید، مجموعه آثاری بدست آمد که از جمله آنها میتوان به تدفینهای انسانی، ادوات، ابزارهای سنگی و آثاری از جنس قیر، سفال، فلز و ... اشاره نمود (نعمتی،1387: 280).
5. ساخت زینتآلات با قیر طبیعی: هنرمندان دوران باستان از قابلیت قالبپذیری و تزیینات قیر الهام میگرفتند. آنها در ابتدا قیر را بصورت مدل در آورده و سپس با طلا و نقره روکش میدادند. همچنین از قیر برای ساخت مروارید، حلقههای انگشتری، آویزها و زینتآلات همانند نمونههایی که در ایران در سده هشتم ق.م. بدست آمده، استفاده میکردند (Connan,1996: 154-156).
تصویر9: پلاک تزئینی با نقش مذهبی
6. کاربرد پزشکی (درمان بیماریها با قیر طبیعی): : پژوهشگران زیادی اعتقاد دارند که از این ماده برای مصارف پزشکی هم استفاده میشده است چنانکه «ساکنان نواحی خاور نزدیک در جلگه سند، بینالنهرین، ایران و مصر قیر طبیعی را استخراج و در موارد گوناگون مورد استفاده قرار میدادند. متون الواح گلی اواخر هزارة سوم پیش از میلاد، روایات مورخین یونانی و رومی و نتایج تحقیقات باستانشناسی که در دهههای اخیر حاصل شده به خوبی ثابت میکند که قیر به عنوان یک ماده غیر قابل نفوذ، چسبنده و حتی به عنوان دارو میبایست در تبادلات اقتصادی خاور نزدیک در عهد باستان مانند مس، لاجورد و دیوریت بخش مهمی را به خود اختصاص داده باشد» (:56 Connan,1996).
در دوران باستان قیر به عنوان یک داروی عمومی مورد استفاده قرار میگرفت. از این ماده به صورت خالص یا آمیخته با ترکیبات داروئی بسیار متنوع و غیره منتظره در شکلهای شربت بخور و ضماد (مرهم) استفاده میکردند. همچنین دافع عفونت بوده و تب را پایین میآورده است. ضد تنگی نفس و داروی درد دندان بوده و از آن برای دفع سرفه استفاده میکردند و حتی ضد رماتیسم بوده و در رسالههای داروئی برای درمان رماتیسم تجویز میگردید که بیمار سرپا روی قیر بایستد. علاوه بر این، در معالجه حیوانات نیز به کار گرفته میشد و به عنوان حشرهکش نیز کاربرد داشت (زاهدی،1378: 17-19).
در کنار نمونههای مورد اشاره شاید یکی از با ارزشترین اشیاء یک چشم مصنوعی باشد که در دهمین فصل کاوش در شهر سوخته پیدا شده است. مشاهدات اولیه در روی چشم چپ یک زن تنومند مدفون ۲۵ الی۳۰ ساله در این قیر نشان داد که وی در زمان حیات دارای چشم مصنوعی بوده است. اما به نظر میرسد برای ساخت آن از قیر طبیعی مخلوط با چربی جانوری استفاده شده باشد. در روی این چشم مصنوعی ریزترین مویرگهای داخل کره چشم توسط مفتولهای طلایی به قطر کمتر از نیم میلیمتر طراحی شده و تعدادی خطوط موازی در پیرامون مردمک دیده میشود. از دو سوراخ جانبی واقع در دو سوی این چشم مصنوعی جهت نگهداری و اتصال آن به حدقه چشم استفاده میشده است. تدفین مورد اشاره به اواخر دوره اول استقراری حدود ۲۸۰۰ ق. م. بازمیگردد (سیدسجادی،۱۳۸۳: ۷۷).
تصویر10: چشم مصنوعی شهرسوخته
7. کاربردهای نظامی: تیراندازی با كمان از روزگاران گذشته جزء بارزترین صفات مشخصه ایرانیان بوده است. بدون شك قیر اندود كردن تیرهای ایرانی در دوره قدیم رایج بوده است. آنچه یونانیان از آن به عنوان «آتش مدی» یاد میكنند، در واقع تیرهای آتشینی بوده است که هخامنشیان در جنگهای خود علیه دشمنانشان بکار میبردند. مارسلین [1] كه در جنگ ژولین امپراطور روم با شاهنشاه ایران، شاهپور دوم ساسانی همراه بوده است، اطلاعات بیشتری از آتشمدی ارائه مینماید و مینویسد: «روغن مدی نزد ایرانیان ساخته میشود و تیرهایی كه به این روغن آغشته میشوند به هرچه اصابت كند آن را میسوزانند و آتش میزند و با آب نمیتوان آتش را خاموش كرد. زیرا آب شعله این آتش را زیادتر میكند و فقط با شن و ماسه میتوان آن را خاموش نمود» (میرنوری،1345: 182). چنانچه به توصیف مارسلین دقت كنیم، روغن مدی نزد ایرانیان ساخته میشد و اختصاص و انحصاری كه ایرانیان در استفاده از این ماده برای خود به وجود آورده بودند، جالب توجه است. نگهداری و پاسداری از چشمههای خودجوش نفتی كه ایرانیان برای مصرف نظامی از آن استفاده میكردند به احتمال زیاد برای ایرانیان بسیار مهم بوده است و دور نیست اگر تصور كنیم یک نیروی ویژه نظامی پاسداری از این چشمههای نفت را برعهده داشته است. حمل و انتقال نفت به میدان جنگ نیز بسیار مهم بوده است و اینكه، این روغن جادویی به دست دشمن نیفتد تا مبادا بر علیه خود ایرانیان مورد استفاده قرار گیرد.
تیرهایی كه به روغن مدی آغشته میشدند، به هر چه اصابت میكردند، آن را به آتش میكشیدند. آتشی كه در اثر پرتاب این تیرها و فلاخنهای آتشین خاموش نمیشدند و از قدرت آتشزایی بالایی برخوردار بودند. میتوان تصور نمود که چنین سلاح کارآمدی چه ترس و وحشتی را در لشکر دشمن به وجود میآورد و به جای آنكه آب آن را خاموش كند، شعلهورتر میساخت. تمام این ویژگیها باعث میشد كه نفت یا همان روغن مدی در بسیاری از جنگهای ایرانیان با ملل دیگر، در دورههای مختلف باستان، برگ برنده سپاهیان ایرانی باشد. علاوه بر تیرهای آتشین، گویها و كوزههای آتشین نیز از دیگر مواردی است كه كاربرد نفت و مشتقات نفتی را در امور نظامی ایران باستان به نمایش میگذارد. مشخصترین كاربرد كوزههای آتشین در جریان لشکركشی خشایارشاه به یونان بوده است. ده سال پس از نبرد ماراتن، خشایارشاه جانشین داریوش به تهیه قوا و تداركات جنگی پرداخت و به یونان حمله برد. جنگهایی كه در جریان آن از نفتاندازی استفاده فراوانی به عمل آمد. سربازان ایرانی ظرفهای خود را از گوگرد و قیر و مادهای كه آن را نفتا میخواندند و یونانیها روغن مادی مینامیدند، پر میكردند و آنها را آتش میزدند و به تدریج روی آلات دفاعی محاصره كنندگان میانداختند و آنها را تباه میساختند (میرنوری، 1345: 182). این جنگافزار را یونانیان و رومیان در طول جنگهایی كه با ایران داشتند، از ایرانیان آموختند و جالب است كه اعراب كه بعدها از طریق رومیان با آن آشنا شدند آن را آتش یونانی نام نهادند. اما روشن است كه كاربرد نظامی نفت به صورت بمبهای آتشزا ابداع ایرانیانی بود كه با این سیال آشنایی قبلی داشتند.
8. دیگر کاربردهای نفت: عایقبندی و ایزولهسازی با قیر در ساختمانها و تأسیسات، مسئلهایست كه در بخش كاربردهای نفت و مشتقات آن در معماری بدان پرداخته شد. اما این نكته را نیز نباید ناگفته بگذاریم كه بسیاری از تأسیسات و بناهای ایرانی كاربردهای نظامی نیز داشتهاند و در این بخش میتوانیم اشاره كوتاهی به آنها داشته باشیم.
سدسازی یكی از مواردی است که میتوان کاربرد قیر را در ساخت آن، خصوصاً در دوران هخامنشی مشاهده نمود. زیرا پادشاهان هخامنشی از سدها به منظور نظامی نیز استفاده میكردند؛ چون فرات و كارون قابل كشتیرانی بودند و دو شهر عمده شاهنشاهی ایران یعنی شوش و بابل در کنار این رودها واقع بودند. شاهان هخامنشی نگران بودند، مبادا كشتیهای دشمن یا راهزنان دریایی ناگهان از این راه به كشورشان هجوم بیاورند. شاهان در این رودها و به خصوص در جلوی رود كارون از سنگ سدهایی ساخته بودند و این سدها آبشارهایی به وجود آورده بودند تا مانع عبورکشتیهای بزرگ شوند (میرنوری، 1345: 19). ایران به دریاهای آزاد دسترسی داشت و به همین دلیل این دغدغه برای پادشاهان ایران طبیعی بود كه از نظر معابر دریایی خود را نفوذ ناپذیر نماید و البته خود نیز در زمینه نیروی دریایی فعالیتهایی داشته باشند. ایجاد نیروی دریایی و تجهیز ناوگانهای دریایی وساخت كشتیهای نظامی یكی دیگر از صحنههای استفاده ایرانیان از نفت و مشتقات آن بود. ایرانیان در امور دریانوردی و در مواقع لزوم از فینیقیها و یونانیهای آسیای صغیر و جزیره قبرس استفاده میكردند و خبری نیز هست كه خود ایرانیان نیز دریانوردان بدی نبودند (پیرنیا، 1376: 121). هخامنشیان و پس از آنها ساسانیان در جنگهای دریایی با استفاده از نفت اقداماتی انجام میدادند. سربازان هخامنشی هنگام عبور از هلسپونت كه امروز به تنگه داردانل معروف است، برروی كشتی مشعلهای فروزان داشتند كه سوخت این مشعلها ماده نفتی بود و هم چنین جنگ افزارهایی با مهمات نفت و قیر را نیز كه پیشتر ذكر آن رفت به همراه داشتند (تاریخ یکصد ساله نفت، 1386: 37).
در دوران اشکانیان نیز ایرانیان در جنگها با استفاده از نفت دشمن را شکست دادهاند. در حمله رومیان توسط سپتیم سور [2] به شهر الحضر «سواران الحضری بر ستون تدارکات او زدند و مدافعان شهر تقریباً همه آلات محاصره را تباه ساختند و سربازانش را با فروریختن سبدهای حشرات و «آتش الحضری» که نفت سوزان بود آزار دادند. مهندسان الحضری دو موشک قوی را در آن واحد آتش کردند و این امر حتی جان امپراطور را هم در خطر انداخت...» (کالج،1380 :151).
در جنگهای ایران و روم در زمان خسرو انوشیروان هم گفته شده از مواد آتشزا برای تصرف قلعه پترا [3] استفاده شده است و همچنین در این جنگها ایرانیان برای آتش زدن حصار شهرها از هیمه [چوب] خشک آلوده به روغن و گوگرد و نفت استفاده کردهاند که آتش آن به راحتی خاموش نمیشده است و استفاده از آب هم آتش را شعلهورتر میساخته است (پروکوپیوس،1347 :174-203). از قول پروکوپیوس [4] در مورد استفاده از قیر در جنگهای ایران و روم آوردهاند که ساخلوی ایرانی، کوزههای بسیاری که از گوگرد و قیر انباشته شده بود، آتش زدند و به طرف رومیان پرتاب کردند و توانستند بدان وسیله حریقی راه بیاندازند که تقریباً همه چیز را سوزاند (همان: 205).
فرخ مهرینژاد خطبهسر [1]
مسلم رضائی [2]
[1] مشاور وزیر نفت، دانشآموخته دکتری باستانشناسی و دانشجوی دکتری اقتصاد نفت و گاز
[2] دانشآموخته دکتری باستانشناسی
کتابنامه