تلمبه خانه دارخُوین؛ گنجینه نفت جنوب

دوشنبه بیست و چهارم خرداد ماه 1395تلمبه خانه دارخُوین؛ گنجینه نفت جنوب

از بلندی های بادخیز

افزون بر چهل سال به حال خود رها شده بود! همچون تمام شهرها، کارخانه ها و کارگاه های متروک قرن بیستم که نبض آنها به تولید و تقاضا بسته بود و همین که باد بی نیازی می وزید، پیستون ها، چرخ ها و پره ها از کار می افتاد و واپسین سوت "فیدوس" تعطیلی ابدی آن ها را جار می زد.

کارگرهای یقه چرکین با خشمی فروخورده به کلبه هاشان می خزیدند تا بار و بنه بربندند به مقصدی دیگر و جست و جوی کار! و بومی ها می ماندند به علاقه آب و خاک، آبی که بوی زنگ می داد و خاک... خاک آغشته به نفت و روغن موتور، خاک دامنگیر..!

برای این تلمبه خانه هم، احتمالا چنین اتفاقی افتاده است؛ مسیر خط لوله که عوض شد و نفت بی مدد تلمبه خانه های پی در پی، یکسره تا آبادان رفت، آفتاب رونق دارخوین نیز رو به افول نهاد؛ مثل یک کاروانسرای قدیمی مجاور بزرگراه بیکار ماند و صاحب منصبان به کاری دیگر گمارده شدند و کارگرها نیز پی لقمه نانی راه افتادند در اقصای سرزمین نفت، و لابد چند ناطور ماندند به تماشای روز و شب بویلرهای سرد و ساختمان های رفیع آجری- که سکوت خوفناک "شات دان" (Shut down) کلافه شان می کرد.

ماجرا هر چه بوده، از جزییات آن اطلاع چنداني نداریم، اما می توان استنباط کرد که هم آن رونق برق آسا و خارق العاده اولیه و هم این نکبت و رهاشدگی یکباره ثانویه، برای دارخوین و ساکنانش، نباید خیلی قابل فهم و انتظار بوده باشد.

دارخوين 3

متروکه شدن دارخوین اما، دست کم این فایده را داشته که انسان سنتی این دیار را همانجا - در آستانه مدرنیت، با عوارض جهان صنعتی و توسعه نامتوازن آشنا سازد و متوجه کند به اینکه این فقط غول صنعت است که می تواند به مدد چراغ جادو، دهی گم شده در لابه لای نخل ها و بوته های "گاگله" را به شهرکی مدرن و مرفه بدل کند که دودکش های رفیع کارخانه اش کیلومترها آنسوتر از مرز، چشم رهگذران را به خود خیره سازد، و باز همین صنعت است که می تواند بی اندک پروايي، زمان را به عقب بازگردانده و آن شهرک رویایی و خانه باغ های شبه اروپایی را به روستایی متروک و رها شده به دست بادهای فراموشی، بدل سازد.

باری مردمان این دیار پیش از آن که مسجدسلیمان، به درد بی نفتی دچار شود، از تجربه دارخوین آموختند که روح زندگی در این کاروان سرای عصر مدرن، و علت العلل حیات و تکوین آن، عبور مارپیچ خط لوله ای پولادین بوده است که کالای کبود دامنه های جنوبی زاگرس را به ساحل اروند می برد.

نفت، آری نفت، در این دهکده حاشیه شرقی کارون فشارافزایی می شد و می رفت تا در حلقوم نهنگی پهلوگرفته در دهانه دریای پارس بریزد و یا در کام آتشین برج های بلند کارگاه کیمیاگری پالایشگاه بزرگ خالی شود.

نفت از کجا و به کجا ؟

فوران چاه نمره یک نویدبخش وجود ذخایر بی بدیل نفت خام بود که بی نیاز به دستگاه های مکنده، به همراهی فشار گاز به فراز آمده و قادر بود بدون استفاده از تلمبه، مسافتی نسبتا طولانی را نیز بپیماید تا به محل تفکیک یا انباشت برسد.

براساس برنامه شرکت نفت انگلیس و ایران (Anglo Persian Oil Company)، نفت خام حاصل از چاه های مسجدسلیمان بایستی درون لوله ای هدایت شده و به مقصدی معلوم راهی دریا می شد، اما قسمت این بود که در سر راه خود چراغ چند روستای از یاد رفته را نیز بیفروزد. یکی از آنها دارخوین نام داشت که در نخستین نقشه های تهیه شده توسط تیم رینولدز با علامت BUSTER مشخص شده بود. 

خط لوله مسجد سليمان

کشیدن خط لوله، دومین طرح بزرگ شرکت نفت انگلیس و ایران بود که در آن زمان از حیث رساندن نفت به ناوگان نیروی دریایی انگلیس اهمیتی حیاتی داشت و موفقیت آن نیازمند فراهم شدن تمهیدات و مقدماتی خاص بود؛ حدود 50 سال پیش از آن به ابتکار سرهنگ دریک، نفت خام پنسیلوانیا درون لوله های چدنی هدایت شده و هشت کیلومتر آن سو تر از "تیتوسویل" (نام محلي كه دريك نفت را استخراج كرد) به مشتریان تحویل شده بود؛ بعدها ساخت یک خط لوله بزرگ نفت به طول 150 کیلومتر، عملا شرکت استاندارد اویل را از سندیکای ارابه دار ها و گاریچی ها بی نیاز ساخته بود. (دانیل یرگین، نفت پول و قدرت: 113 )

اکنون شرکت نفت انگلیس و ایران (میراث دار نیم قرن تجربه غول های بزرگ نفتی) تصویری کامل از برنامه آینده در ذهن و طرحی مدون در  دست اجرا داشت؛ به علاوه اين کمپانی از وجود ذخایر عظیم نفت در مسجدسلیمان و منطقه ای که بعدها به "فرو افتادگی دزفول" موسوم شد، اطمینان یافته و باید دست به کار احداث پالایشگاهی بزرگ در ساحل خلیج فارس می شد. آبادان اولین و آخرین گزینه احداث پالایشگاه بود.

آبادان جزیره ای محاط در انبوه آب های شیرین، به لحاظ موقعیت ویژه بندری و امکان ایجاد اسکله های بارگیری؛ بهترین گزینه برای ایجاد یک پالایشگاه در مقیاس جهانی بود؛ بنابراین کار مذاکره میان کمپانی نفت و شیخ خرمشهر برای خرید زمین پروژه آغاز شد، اما شرکت با اطمینان از به سرانجام رسیدن مذاکرات،  به صورت توأمان مقدمات کشیدن خط لوله نفت را نیز فراهم می ساخت.

کشیدن خط لوله ای به طول 130 مایل که از منطقه "تمبی" در مسجدسلیمان شروع و به آبادان منتهی شود و در سر راه خود از شکاف کوه ها و عمق دره ها عبور نماید، آن هم با اتکای به نیروی بازوی کارگران بومی، و ماشین آلاتی ابتدایی، كاري به شدت دشوار و طاقت فرسا بود.

کار کشیدن نخستین خط لوله نفت ایران، از طرف شرکت به چارلز ریچي (Charles Ritchie) واگذار شد. ریچی برای انجام این مهم  گروهي 50 نفره  از كارگران محلي را به استخدام درآورد تا نیروی کار احداث خط لوله شكل بگيرد. علاوه بر کارگران، تعداد 6000 قاطر نیز در این عملیات سنگین مورد نیاز بود که از شهرهای مختلف نواحی مرکزی ایران و بعضا خارج از کشور خریداری و یا اجاره شدند.

خط لوله مسجد سليمان به آبادان (8)

کشیدن خط لوله ای به طول 130 مایل که از منطقه "تمبی" در مسجدسلیمان شروع و به آبادان منتهی شود و در سر راه خود از شکاف کوه ها و عمق دره ها عبور نماید، آن هم با اتکای به نیروی بازوی کارگران بومی، و ماشین آلاتی ابتدایی، كاري به شدت دشوار و طاقت فرسا بود.


یک شرکت امریکایی در اوایل سال 1909م (1287 ش) ساخت یکصد و سی مايل لوله چدنی با قطر هشت و شش اينچ را به سفارش شرکت نفت ایران و انگلیس آغاز کرد و چندی بعد اين لوله ها به وسیله یک کشتی باربری به آبادان منتقل شد.

برنامه اي كه ريچي تدارك ديده بود استفاده حداکثری از جغرافياي محلي براي تسهيل در انتقال نفت بود. خط لوله تا حد امکان به موازات رودخانه کارون کشیده شد تا دسترسی به دوبه (نوعي شناور) حامل لوله ها آسان تر باشد. از طرفی مخازني كه براي ذخيره نفت در مسجدسليمان ساخته شده بود، حدود هشتصد پا از سطح دريا ارتفاع داشتند؛ براساس محاسبات ريچي نفتی که از اين مخازن درون لوله رها می شد تا دو مايل به سمت جنوب جریان داشته، آنگاه دچار افت فشار می شد. او نخستین تلمبه خانه تقويت فشار خود را همان جا احداث كرد.

در اواسط سال 1911م (1289 ش) ریچي آزمایش های اولی را روی خط لوله به پایان رساند و اعلام کرد که خط لوله آماده بهره برداری است. این خط لوله قادر بود سالیانه 400 هزار تن نفت خام را از مسجد سلیمان به آبادان حمل کند. تنها تلمبه خانه مورد نیاز، در منطقه اي موسوم به "تمبي" در جنوب مسجدسليمان احداث شد و پمپ هاي پيستوني رفت و برگشتي كه با نيروي بخار به حركت در مي آمدند، پمپاژ نفت را عهده دار شدند.

نفت خام درون لوله پس از پمپاژ از ارتفاع يك هزار و چهارصدپايي موسوم به "پاگچ امام رضا" كه آن سوي رودخانه تمبي واقع است، به راحتي بالا رفته و با سرازیر شدن در دشتی موسوم به  "له بري" سرعتي مضاعف می یافت به نحوی که  ارتفاعات بعدي مسير، مشهور به "تل خياط" را نيز درنوردیده و تا آبادان از حرکت باز نمی ایستاد.

احداث خطوط لوله جدید و ضرورت ایستگاه های تقویت فشار بین راهی

عملیات ساختمانی پالایشگاه آبادان از سال 1909 آغاز و فاز اول آن در سال 1912 تکمیل و راه اندازی شد؛ توسعه قریب الوقوع پالایشگاه آبادان از یک سو و افزایش تولید نفت، بواسطه برنامه های توسعه ای در مسجدسلیمان و نواحی جدیدتر هفتکل و نفت سفید، از سوی دیگر موجب شد تا شرکت به افزایش تعداد خطوط لوله انتقال نفت بیندیشد.

از طرفی تقویت بخش تجاری شرکت نفت انگلیس و ایران بواسطه خرید سهام و الحاق شرکت بریتیش پترولیوم که در زمینه بازاریابی و فروش نفت شهرتی به هم رسانده بود، زمینه صادرات بیشتر نفت ایران را فراهم می ساخت. مجموعه این عوامل موجب شد تا شرکت درسال 1914م (1292ش) خط لوله جديدي به قطر ده اينچ و اين بار از جنس فولاد سفارش بدهد.

اما جنگ جهاني اول احداث اين خط لوله را تا سال 1915ميلادي، يعني يك سال بعد به تعويق انداخت. در این مدت ورود فناوري جوش کار لوله کشی نفت را دچار تحولی اساسی نمود. با ورود لوله های فولادی دو سرجوش، خط لوله قديمي که در برخی نقاط دچار پوسيدگی شده بود، کنار گذارده شد و لوله ای جدید با آلياژ محكم و قابلیت فشارافزایی دوچندان جایگزین خط لوله اولیه  شد.

دارخوين 2

پیداست که برای ارسال حجم بیشتری از نفت، وجود یک تلمبه خانه در تمبی کفایت نمی کرد؛ زیرا نفت خام  تلمبه شده درون لوله، پس از عبور از بلندی های مسجد سلیمان و سرازیر شدن به دشت ها از نفس افتاده و به فشار افزایی مجدد نیاز داشت؛ بعلاوه در فصل زمستان، سرمای هوا نفت درون لوله را منقبض می کرد و از سَیَلان باز می داشت و در تابستان نیز گازگرفتگی و قطع جریان سیال به سبب گس لاک (Gas Lock) پیش می آمد که خط لوله قبلی نیز گرفتار آن بود؛  بنابراین نیاز به ایستگاه های سبکسازی و تقویت فشار نفت امری اجتناب ناپذیر بود که جریان نفت را ایستگاه به ایستگاه تسهیل کند.

به اين ترتيب خطوط لوله بیشتری احداث گردید و ظرفیت و تعداد تلمبه خانه ها، متناسب با اين خط لوله ها، افزایش یافت. بتدریج سه تلمبه خانه دیگر یکی در "ملاثانی" بین راه اهواز و مسجدسلیمان، یکی در "کوت عبداله" در نزدیکی اهواز و دیگری در "دارخوین" بین اهواز و آبادان احداث گردید و جمعا سه خط لوله اصلی با سایز های 10 و 12 اینچ وظیفه انتقال نفت خام و فرآورده هاي نفتي را از میادین نفتی جنوب عهده دار شدند. این تعداد تلمبه خانه اضافه بر ایستگاه تمبی معروف به OPLA  (. O.P.L.A: Oil Pipe Line Acceleration) و ایستگاه آب گنجی بود.

دارخوین در دهه ی نخست کشف نفت

لا مطلوب و لا متدین              اشودانی بالدوراخوین؟

نه بدهکارم و نه دینی به گردن دارم پس چرا به دورخوین (دارخوین) افکنده شده ام؟

دارخوین در آغازین سال کشف نفت، دهی بود از قماش دهات حاشیه شرقی کارون، در فاصله شش هفت فرسخی جزیره عبادان که جویبار زندگی در آن به کندی جاری بود. آن گونه که از این بیت و ادبیات فولکلور منطقه استنباط می شود، نام دارخوین ابتدا "دور خوین" بوده است؛ واژه دور در عربی به معنی چند اتاقک کوچک و به نوعی مصغر "دار" است که گویای وضعیت کلی این  آبادی قبل از ظهور نفت است. 

اوایل قرن هیدروکربور، هنگامی که غرش لوکوموتیو نفت در ایران، خواب آرام و رازآلود سنت را به بیداری پر اضطراب مدرنیته بدل کرد و نفت راه خود را از کوره راه های گچی مسجدسلیمان به سوی دهانه خلیج فارس در مصب اروند باز نمود، این روستای عرب نشین حاشیه رود بزرگ نیز سرنوشتی دگرگونه یافت.

طی دو سال تجهیزات و دیگ های بخار، بویلرها و تلمبه های عظیم الجثه ساخت منچستر با دوبه ها و کشتی های رودخانه پیما به این ده کوچک ساحلی  منتقل و سر جای خود قرار گرفت. آن گاه کارگران و معماران هندی و ایرانی گرداگرد پمپ ها و توربین های بزرگ بخار، با استفاده از آجرهای لندنی منقش به مارک دوگال (DOUGAL) چند عمارت بلند برآورده و دفاتر و کارگاه ها را نیز در آنها مستقر ساختند.

دارخوين 1

دو ردیف پیش گرمکن نفت در مسیر پمپ ها قرار دادند تا با سبکسازی نفت در سرمای زمستان، بر شتاب سیال بیفزاید. بررسی تاریخ درج شده روی پمپ ها و تجهیزات نصب شده در دارخوین نشان می دهد که تکمیل تلمبه خانه و عملیاتی نمودن آن متناسب با افزایش ظرفیت پالایشگاه، بتدریج در محدوده زمانی 1915 تا 1930  انجام شده است. یک نقش برجسته سیمانی برپیشانی یکی از تلمبه خانه ها سال 1930 را نشان می دهد که اگر این عدد، تاریخ تکمیل ساختمان تلمبه خانه باشد، اجرای طرح های توسعه دارخوین همانگونه که پیش تر ذکر شد، افزون بر 10 سال به طول انجامیده است.

نیروی محرک تلمبه های نصب شده در دارخوین از طریق توربین های انبساطی بخار تأمین می شد که بر خلاف توربین های درونسوز نسل جدید، نیروی مورد نیاز برای چرخاندن پره ها، از طریق تولید بخار متراکم تامین می شد؛ نیروی فوق العاده ای که قادر بود محور متصل به پمپ های ساخت کمپانی (MATHER & PLATT) را به حرکت وا داشته و حجم قابل توجهی از نفت خام را درون لوله براند.

آب مورد نیاز برای سیستم های تولید بخار، برج هاي خنك كننده (کولینگ تاورز) و سایر مصارف عمومی  از طریق یک اسکله کوچک و پمپ های دیزلی نصب شده در ساحل رودخانه تأمین می شد.

ایجاد امکانات رفاهی نیز سیری تدريجي داشت و یکباره صورت نگرفت بلکه به تناسب توسعه تلمبه خانه و افزایش نیروهای شاغل، یک مجموعه مسکونی شامل 4 "لین" کارگری سه و چهار اتاقه و یک لین کارمندی با 20 واحد مسکونی از تایپ يا نوع W5  دایر شد که بعدها با افول نفت به سازمان آب و برق واگذارگردید.

دارخوین دارای باشگاه های کارمندی و کارگری، یک مدرسه 6 کلاسه به نام بهزاد، یک واحد بهداری و یک پاسگاه انتظامی بود که ساختار منظم شهری آن را شکل می داد. خانه ها در فاصله 40-50 متری رودخانه بنا شده و یک خانه باغ مجلل  نیز ساخته شد که به "بنگله" یا باغ رییس معروف شد که در اوایل دهه 1350 محل اقامت و استقرار رجال سیاسی و مقامات ارشد بود.

سینمای دارخوین هفته ای دوبار فیلم نمایش می داد و مثل سایر سینماهای نفت دارای دو سالن زمستانه و تابستانه بود که پشت به پشت هم قرار داشتند.

با ایجاد امکانات زندگی و استقرار کارگران و کارمندان، حرکت و تکاپوی زندگی نیز در آن سرعت گرفت و خیلی زود این ده متکی به ماهی و کشت دیم، به شهرکی صنعتی بدل شد که غرش موتورها و تلمبه ها و منظره دودکش های بلند آن همه نگاه ها را به خود معطوف می ساخت.

خیابان ها و کوچه باغ های محدود اما منظم، سرویس های رفت و برگشت به کوت عبداله و اهواز، ساختمان های بلند آجری تلمبه خانه که آمیزه ای بود از سبک معماری قرن نوزده انگلستان و اواخر قاجار و اوایل پهلوی ایران، چه بسا خارجی ها را به یاد کارخانه های بزرگ شهر منچستر می انداخت.

دارخوين 3

دارخوین آخرین تلمبه خانه سر راه خط لوله نفت آبادان بود؛ قبل از آن کوت عبداله قرار داشت و قبل تر از آن نیز ایستگاه ملاثانی، اينها به تقویت فشار نقطه به نقطه نفت سامان می دادند.

کوت عبداله به سبب وجود یک تلمبه خانه مشابه و هم به علت نزدیکی به اهواز، یکی از مراکز مهم استقرار و پشتیبانی شرکت نفت بود و نقش مرکزیت تلمبه خانه ها را داشت؛ یک فرودگاه کوچک، یک کارخانه تولید آجر و از همه مهم تر ایستگاه تولید نیروی برق (پاور استيشن) که مناطق شرکتی کارون، نیوسایت و خرمکوشک را روشنی می بخشید، در آن مستقر بود.

باري فرایند پمپاژ نفت از تلمبه خانه دارخوین ادامه داشت تا اینکه در اوایل دهه ی 1350 تولید نفت از میدان اهواز به شکلی خیره کننده افزایش یافت و کشیدن خط لوله جدید اهواز- آبادان، کل نیاز پالایشگاه را به نفت خام مرتفع ساخت و نفت مسجدسلیمان از طریق خط صادراتی به خارگ ارسال شد؛ از این تاریخ  تلمبه خانه های چهارگانه اهمیت خود را از دست دادند، ایستگاه ملاثانی به دانشگاه جندی شاپور واگذار و دانشکده کشاورزی در آن استقرار یافت. کوت عبداله نیز وضعیتی تقریبا مشابه پیدا کرد و در سال های دهه 1350 ابتدا به آموزشگاه گارد نفت اختصاص یافت و در اوایل دهه 1360 و قرار گرفتن آبادان در خط مقدم جنگ، به محلی امن برای استقرار دانشکده نفت بدل شد.

 دارخوین اکنون

دارخوین به شکل امروزی شهری است تابع بخش مرکزی شادگان که با ادغام سه روستای بزرگ آل بوبالد، دارخوین و یوخان (علی بن الحسین) هویتی تازه یافته است؛ این شهر که از شمال به اهواز و روستای دابوهیه و از جنوب به آبادان و روستای سلمانه و از مشرق به شادگان روستای سراخیه و از مغرب به طرف رودخانه کارون محدود می شود، تا نقطه صفر مرزی کم و بیش 25 کیلومتر فاصله دارد.

قرارداشتن در مسیر اصلی ارتباط شمال به جنوب کشور، وجود چاه‌های متعدد نفت، بقایای نیروگاه اتمی، قدیمی‌ترین تلمبه‌ خانه‌ نفت خاورمیانه، رودخانه  کارون، نخلستان‌ها و فاصله ی کمتر از ۲۵ کیلومتری تا مرز ایران و عراق، از جمله ویژگی‌هاي دارخوين است.

دارخوین در زمان حصر آبادان، به خط مقدم جبهه بدل گشته بود و بعد از شکست حصر آبادان نیز مقر تدارکات عملیات بود. این منطقه در دوران جنگ با مقاومت شگفت انگیز خود در برابر دشمن، شاهد صحنه های حماسه و ایثار کم نظیری بوده است.

تلمبه خانه دارخوین در دوران جنگ به عنوان قرارگاه و پادگان مورد استفاده قرار گرفت. آثار توپ و ترکش از یک سو و برخی دیوار نوشته ها و یادگارهای به جا مانده دوران دفاع مقدس در جای جای ساختمان های کهن سال تلمبه خانه، لحظه های دلتنگی و دلهره آور جنگ را به انسان منتقل می کنند.

پس از جنگ با توجه به جاذبه های فیزیکی و ظاهری سایت، ساختمان ها و دودکش های مرتفع، بارها از این محوطه به عنوان لوکیشن فیلم های مرتبط با دفاع مقدس استفاده شد که مهمترین آنها شاید سکانس های پایانی سریال به یادماندنی "در چشم باد" باشد.


بدون شک مرمت، احیا و بازسازی تلمبه خانه تاريخي و محوطه های شرکتی آن به عنوان بخشی ارزشمند از میراث فرهنگی صنعت نفت ایران، در رونق دوباره این صنعت و اين شهر نفتی تأثیری چشمگیر برجای خواهد نهاد.


غلام محمد محترم کارشناس پیشکسوت روابط عمومی مناطق نفتخیزجنوب که خود فرزند یکی از کارکنان شاغل و ساکن در دارخوین بوده است، در اوایل دهه 1370 با مشاهده نامه ای که  مضمون آن مزایده فروش بقایای تلمبه خانه دارخوین بود، دست به کار شده و با تنظیم گزارشی از وضعیت کلی و ارزش تاریخی این تلمبه خانه تاریخی و تقدیم به مدیرعامل وقت مناطق نفتخیزجنوب، مانع از حراج تجهیزات و تخریب ساختمان های دارخوین شد.

یک دهه بعد انجمن دوستداران میراث فرهنگی خوزستان درصدد ثبت سایت تاریخی دارخوین برآمد و سرانجام در سال ۱۳۸۶ تلمبه‌خانه و دو سینمای زمستانه و تابستانه این شهر را شناسایی و پرونده ثبت ملی آنها را تنظیم کرد.

توسعه میدان نفتی دارخوین در اواخر دهه ی 1380 و تشکیل شرکت نفت و گاز اروندان، نوید بخش فصل تازه ای در این خطه از سرزمین نفت بود. استقرار این شرکت در خرمشهر و راهبری میادین جدید اروندان، آزادگان و جفیر موجب شد پروژه های عمرانی چندی در این محدوده جغرافیایی به مورد اجرا گذارده شود. احداث یک پل بزرگ و کشیدن راه های دسترسی، پیوند میان روستاهای آن سوی کارون را با دارخوین تسهیل نموده و اتصال آنها به بزرگراه اهواز آبادان را امکانپذیر ساخت.

اجرای طرح های عمرانی و زیر ساخت های شهری، احداث مرکز درمانی پیشرفته، توسعه فضاهای آموزشی و توجه به احیای بافت شهری از جمله اقداماتی است که به کمک مسولان شهری و شرکت نفت در حال انجام است.

با این وجود دارخوین در حال حاضر به رغم پیشینه خاص صنعتی و قابلیت ‌های خاص اقلیمی و گردشگری، با مشکلات، محرومیت‌ها و آسیب هایی جدی دست به گریبان است که معمولاً شهرهای مرزی درگیر آن هستند.

بدون شک مرمت، احیا و بازسازی تلمبه خانه تاريخي و محوطه های شرکتی آن به عنوان بخشی ارزشمند از میراث فرهنگی صنعت نفت ایران، در رونق دوباره این صنعت و شهر نفتی تأثیری چشمگیر برجای خواهد نهاد؛ امری که با توجه و اهتمام مدیران وزارت نفت و مسئولان استان خوزستان به این سایت تاریخی می تواند زمینه تبدیل آن به یکی از موزه های صنعت نفت را فراهم نموده و زمینه دسترسی خیل گردشگران صنعتی و علاقه مندان به مواریث فرهنگی را فراهم نماید.

ارزش و اعتبار این سایت تاریخی به حدی است که مدیرکل روابط عمومی وزارت نفت بارها از آن بازدید کرده و شخص وزیر نفت و مدیران و کارشناسان مناطق نفتخیزجنوب به مرمت و حفظ این محوطه تاریخی تمایل دارند.

یقینا تشکیل هیأت یا کمپینی متشکل از علاقه مندان به حفظ و بقای میراث صنعت در دارخوین، یا نهادی غیر دولتی که در تعامل با وزارت نفت زمینه های تسریع در آغاز این پروژه ترمیمی و بازسازی را فراهم نماید، نیز بسیار ثمر بخش خواهد بود.

 و کوتاه سخن این که:

اکنون که پس از نیم قرن و یا بیشتر، اداره کل روابط عمومی وزارت نفت، فرصتی فراهم نموده تا بخشی از جفای فراموشی اقلیم های نفتی جبران و از بازمانده اسناد هویت و تاریخ و فرهنگ سازمانی این صنعت دیرپا، صیانت شود، بر یک یک نخبگان و علاقه مندان به این حوزه، فرض است که با تصمیم بخردانه و طرح هوشمندانه اداره کل روابط عمومی، همراهی نموده و بر رونق کار موزه ها و سرعت ساماندهی به محوطه های تاریخی بیفزایند.

قبل از همه کارکنان صنعت نفت باید با پیشگامی خود، حق مطلب را ادا نموده و با در اختیار گذاردن اطلاعات، دانسته ها و محفوظ ذهنی خود در ارتباط با کل صنعت، بویژه شهر و تلمبه خانه دارخوین به ثبت و ضبط  و ماندگاری میراث معنوی صنعت نفت کشور اهتمام ورزند.

باشد که گنجینه های ارزشمند نفت، زین پس، از گزند باد و باران و دستبرد حوادث و شداید محفوظ بماند؛ آثاری کم نظیر که بخشی از تاریخ و هویت این مرز و بوم و نمایاننده سیر تحول و تکوین صنعت نفت جهان اند. به ياري اين آثار مشتاقان و علاقه مندان به پژوهش و کنکاش در زمینه های مختلف تاریخ، جامعه شناسی، صنعت و تجارت، سینما و.. با سفري به یکصد سال پیش، فرصت های تازه اي برای پژوهش و تحقیق را فراروی خود گشوده خواهند يافت و چه ارزشی والاتر از این؟

علمدار متولی

با سپاس از آقایان:

علی یعقوبی نژاد؛ مورخ و مولف کتاب "رییس نفت"

کریم میاحی پیشکسوت نفت و کارمند سابق مناطق نفتخیز جنوب

نصرت اله سلیمانی پیشکسوت نفت و از مدیران سابق شرکت توربین جنوب -مناطق نفتخیزجنوب

غلام محمد محترم کارشناس پیشکسوت روابط عمومی، پرویز آریان فر کارشناس مهندسی و ساختمان مناطق نفتخیز جنوب و کارشناسان بخش موزه ها و اسناد وزارت نفت.