نبرد «سنگ جهنم» و تراخم در مسجد سليمان

شنبه بیست و نهم مهر ماه 1396نبرد «سنگ جهنم» و تراخم در مسجد سليمان

در سال هايي كه بيماري هاي واگيردار در بسياري از نقاط ايران و از جمله در مناطق نفتخيز، بيداد مي كرد، بيمارستان ها و كلينيك هاي بهداشتي راه اندازي شده در صنعت نفت، نقش مهمي را در مبارزه با اين بيماري ها بر عهده داشتند. مطلب زير خاطره اي است از آقاي نعمت ا.. امام از پيشكسوتان نفتي كه در اواخر دهه 1320 و اوايل دهه 1330 در مسجد سليمان دانش آموز دبستان بوده است. با هم اين مطلب را مي خوانيم:


در سال های دور در مسجد سلیمان، اکثر مدرسه ها توسط شرکت نفت ساخته می شد و اين مدارس دارای اتاقي به عنوان کلینیک بهداشت بود كه یک پرستار آن را اداره می كرد. البته بسته به جمعیت دانش آموزی مدارس، گاهی کلینیک بهداشت بزرگتر بود و توسط دو نفر کادر درمانی اداره می شد.

سال 1329 من در کلاس پنجم ابتدایی دبستان تازه تاسیسي كه به نام شاه سابق نامگذاري شده بود، در منطقه نفتون درس می خواندم. اين مدرسه دارای کلاس های متعدد، حیاط و فضاهای سبز و کلینیک بهداشتی بود. همچنين سیستم صوتی پیشرفته اي نسبت به زمان خود داشت که از دفتر مدرسه، پیام ها را در زنگ تفریح ابلاغ مي كرد و گاه نيز موسیقی از آن پخش می شد. محل اين دبستان نيز در زمین بزرگی جنب قبرستان قدیمی ارامنه بود و روبروی آن نیز دبیرستان فردوسی قرار داشت.

در آن سال ها به علت شیوع بیماری تراخم1، شرکت نفت مبارزه گسترده اي را براي مقابله با اين بيماري آغاز كرده بود. از جمله در كلينيك بهداشتي مدرسه ما در كنار بینایی سنجی و واکسیناسیون، کار مبارزه با تراخم نیز به شدت شروع شده بود.

از همان ابتدای سال تحصيلي، دانش آموزان به ترتیب کلاس ها به کلینیک برده شده و پس از معاینه چشم های آنها توسط چشم پزشک اعزامی از بهداری نفت، فهرستي از افراد تراخمی تهيه مي شد. پس از آن با تعيين نوبت، دانش آموزان برای گرفتن دارو و تراشیده شدن پشت پلک هاي چشم، هفته ای یکبار، از سوی ناظم مدرسه احضار و به کلینیک برده می شدند.

دانش آموز مبتلا، به محض ورود به کلینیک، روی صندلی نشانده مي شد. سپس فردي از پشت سر دست هاي او را مي گرفت و خانم پرستار و دستیارش، ابتدا پلك بيمار را برمي گرداندند و سپس با ریختن دارویی آبی رنگ به نام «بلودومتیلن» در چشمان او، با قاشقك هايي به تراشيدن آلودگي هاي پشت پلك ها و ماساژ قوي آن اقدام مي كردند، تا غده تراخمی ترکیده و به مرور درمان شود.

اين درمان بايد هر چند وقت يك بار تكرار مي شد و به سبب دردناك بودن، داروی آبی رنگ «بلودومتیلن» به سنگ جهنم معروف شده بود، به گونه اي كه به هنگام احضار دانش آموزان برای ریختن داروی مذکور، لرزه بر اندام آنها می افتاد و حتی برخی موارد دچار ضعف می شدند. به هنگام درمان صدای فریاد کشیدن دانش آموزان، بويژه جیغ دخترها تا مسافت زیادی شنیده می شد.

به هر صورت برای مهار اين بيماري و جلوگیری از سرایت آن به افراد سالم، هر چند یکبار اين درمان انجام مي گرفت و داروی ضدعفونی کننده نيز در چشمان همه دانش آموزان ريخته مي شد. علاوه بر اين در هنگام استفاده از آبخوری ها، استفاده از لیوان شخصی اجباری بود و بچه ها مجاز به دهان گذاشتن به شیر آبخوری نبودند. يكي از دانش آموزان نيز به عنوان بازرس بهداشت تعيين شده بود كه نيز آب خوردن از شیر با دست یا دهان را به ناظم مدرسه گزارش می کرد.

به یاد دارم روزی ليوان شخصي ام را جا گذاشته بودم و به هنگام آب خوردن از شیر، بازرس مدرسه که از قضا همکلاسی ام بود، مرا دید. هرچه خواهش کردم که اسم مرا به ننويسد، قبول نکرد و از بد حادثه در حالی که هنوز دست و دهانم خیس بود، ناظم مدرسه سر رسید و  سیلی محكمي به زد و گفت: چون از تو انتظار این کار را نداشتم، فقط یک سیلی می زنم و سر صف صدایت نمی زنم تا آبرویت پيش بقيه نرود.

روال كار به اين شكل بود كه هر روز صبح سر صف، ناظم مدرسه در بلندگو اسامی افراد تنبل و آنهایی که مشق شب را ننوشته بودند، صدا می زد و آنها را رو به روي دانش آموزان به صف مي كرد. سپس از همه مي خواست بگويند: «خجالت بکشید تنبل ها» که همه دانش آموزان تکرار می کردند. ناظم برخی را هم با خط کش چوبی و زدن در کف دست ها تنبیه می کرد. بعد نوبت به افرادی مي رسيد که بهداشت را رعایت نکرده بودند و آنها هم بايد معرفی می شدند تا عبرت سایرین شود!

سید نعمت اله امام 

1- تراخم یک بیماری عفوني است كه با سفت شدن سطح داخلی پلک چشم همراه است و مي تواند به  درد و شکنندگی سطح بیرونی چشم و قرنیه م‌ها و احتمالاً کوری منجر شود.