نفت ايران بدون هندي ها و انگليسي ها

شنبه بیست و ششم اسفند ماه 1396نفت ايران بدون هندي ها و انگليسي ها

عيسي قيصري

قانون 9 ماده اي ملي شدن صنعت نفت در 29 اسفند سال 1329 به تصويب مجلس شوراي ملي رسيد و در خرداد ماه سال 1330، با ورود هيات خلع يد به آبادان و مناطق نفتخيز، كارهاي اجرايي آن شروع شد.

يكي از كارهاي اوليه هيات خلع يد اين بود كه طي اطلاعيه اي به كليه كاركنان و كارشناسان خارجي، اعلام نمود كه در صورت تمايل، آن ها مي توانند با همان حقوق و مزايايي كه از شركت نفت ايران و انگليس دريافت مي كردند، با شركت ملي نفت ايران قرارداد امضاء نموده و به كار خود ادامه دهند.

از فرداي انتشار اين اطلاعيه، بحث داغ "ماندن يا رفتن" در ميان كاركنان خارجي از يك سو و ميان كاركنان خارجي و ايراني از سوي ديگر جريان يافت. البته با تبليغاتي سوئي كه از طرف مقابل عليه اين پيشنهاد صورت گرفته بود، بجز تعداد قليلي از كاركنان هندي و پاكستاني كه به پيشنهاد جواب مثبت دادند، ساير كاركنان خارجي كه عمدتاً انگليسي بودند به پيشنهاد شركت ملي نفت ايران توجهي نكردند.

كاركنان انگليسي نفت

كاركنان انگليسي نفت در حال ترك ايران


در آن زمان تعداد زيادي تكنيسين و كارمند هندي در كارگاه ها و اداراتي نظير امورمالي، اداري و خدماتي مشغول به كار بودند. اين كاركنان از اينكه مجبور بودند حقوق و مزاياي خوب، خانه سازماني و خدمات رفاهي را ترك كنند و به هندوستان برگردند، بسيار عصباني بودند و مقصر اين مسئله را ايراني ها مي دانستند. از اين رو بحث ها و بگو مگوهاي آنها با كاركنان ايراني، اغلب به درگيري لفظي و در چند مورد هم به درگيري فيزيكي انجاميد.

در آن سال، نگارنده در اداره حسابداري و دستمزد بندر ماهشهر (معشور آن زمان) مشغول به كار بود. در اين اداره چند همكار هندي در مخالفت با ملي شدن صنعت نفت بحث و گفتگوي زيادي مي كردند و عقيده داشتند كه ايراني ها خيلي زود نفت را ملي كرده اند؛ چرا كه هنوز از اين صنعت چيز زيادي نمي دانند و اگر هندي ها و ساير كاركنان انگليسي نباشند، ايراني ها حتي يك روز هم نمي توانند نفت را اداره كنند!

آنها استدلال مي كردند كه شما نه دانش اين كار را داريد و نه ابزار آن را. براي مثال يكي از آنها به آبسردكن برقي اشاره مي كرد و مي گفت: اگر فيلتر آب اين دستگاه خراب شود، شما به جاي آن يك حبانه بزرگ (كوزه) قرار مي دهيد و چند ليوان را با نخ به آن آويزان مي كنيد.

797

يكي از همكاران ايراني خطاب به آن كارمند هندي گفت: "بسيار خوب اشكالي ندارد، ولي شما نيستيد كه اين منظره را ببينيد و در عوض شما در آن موقع در بمبئي يا مدرس در اثر بيكاري مجبوريد چوبي روي دوش تان بگذاريد و به هر طرف آن سطلي آويزان كنيد و با پاي برهنه مشغول سقايي شويد!"

در واقع اشاره اين كارمند ايراني به وضع بد هندي ها در كشورشان بود و اين كه از صدقه ثروت ملي ايران، يعني نفت، در كشور ما به جايي رسيده بودند. به هر حال بودند كارگران و كارمندان هندي كه وقتي به كشورشان بازمي گشتند از شدت فشارهاي روحي و رواني دچار بيماري شده بودند.

با اين همه پس از خلع يد از شركت نفت انگليس و ايران، هر چند مدتي صادرات نفت ايران متوقف شد، ولي كاركنان ايراني در اداره صنعت نفت با هيچ مشكلي روبرو نشدند و صنعت نفت ايران رفته رفته در كليه زمينه ها از جمله زمين شناسي، حفاري، خدمات حفاري، توليد و صادرات و پالايش به خودكفايي رسيد و در زمينه صدور خدمات فني و مهندسي به ساير كشورها نيز موفقيت هاي بسياري به دست آورد.