نفت ملي يا غيرملي؟!

دوشنبه بیست و هشتم اسفند ماه 1396نفت ملي يا غيرملي؟!

احمد كعبي فلاحيه

نفت را به دو شكل مي توان تعريف كرد: ماده اي سیاه و بدبو که معمولا در زیر زمین قرار دارد و خیلی هم چرب است؛ می گویند از بدن بیجان دایناسورها ایجاد می شود. فرمول تقریبا چندگانه ای دارد و در مناطق نسبتا گرمسیر یافت می شود. دوم: مادهای است که همه جا خریدار دارد و براحتی می توان آن را به دلار تبدیل کرد. پس نفت يعني دلار. شايد هم دلار چرب!!

وقتی فروش نفت ایران در دهه پنجاه به مرز 8 میلیون بشکه در روز رسید. یک باره تمام احزاب منحل شدند و به جاي شان حزب "رستاخير" سربرآورد. يعني سیستم سیاسی کشور به سیستم «تک حزبی» تغییر يافت. بعد هم کلی انجیر و پسته و شیر و بیسکویت مجانی در مدارس سراسر کشور سرازیر كردند، اسمش را هم گذاشتند تغذیه رایگان! هر ظهر پس از زنگ مدرسه و خروج دانش آموزانِ مدارس، کف خیابان ها پر می شد از انجیر له شده و پاکت های شیرِ نیمه پر و خرماهای بدون مصرف و خلاصه چیزهایی از این قبیل!

اگر نفت نبود هرینه نظامي و ريخت و پاش هاي عوامل دور و نزديك از کجا می آمد؟ اگر نفت نبود چگونه می شد دوستان و حتی دشمنان را راضی و آرام نگاه داشت؟ البته حدود یک سال بعد، تغذیه رایگان قطع شد! مردم دیگر به نظام تک حزبی عادت کرده بودند! دیگر همه چیز عادی شده بود.

مصدق در نشريات عربي

نحاس پاشا، نخست وزير مصر به دكتر مصدق: به من بگو دم اين شير را چگونه بريدي كه صدايش درنيامد!


یعنی اگر نفت نبود رستاخیز هم نبود! تک حزبی شدن، هزینه می خواهد. حال، سوال این است که چرا برخی، با ملی شدن نفت و برخی دیگر، با ملی نشدن آن همراه بودند. برخی فکر می کنند که ملی شدن یعنی این که توليد و استخراج و فروش نفت و در يك كلام همه امور اين صنعت را خودمان به دست بگيريم؛ در تعیین قیمت آن مختار باشیم، يا تصميم بگيريم آن را به كه بفروشيم و به كه نفروشيم. البته اين بخش از ملي شدن است. ولی در همین خصوص تعریف ظریف تری هم وجود دارد.

به نظر من ملی شدن علاوه بر موارد فوق به اين معنا است كه مردم در هزینه کردن هم مشاركت داشته باشند. فرضا آمدیم و نرخ نفت را خودمان تعیین کردیم، ولی اگر در نحوه هزینه کردن آن، هیچ دخالتی نداشتیم، آيا آن وقت باز هم مي توانيم بگوييم نفت ملي شده است؟ به نظر می رسد این مورد دوم، به اندازه مورد اول اهميت داشته باشد، شما اینطور فکر نمی کنید؟

اگر ما در دوران پس از ملی شدن نفت، شرایط سیاسی کشور را مرور کنیم، می بینیم که برای مدیریت هزینه آن، مردم اختيار چنداني نداشتند. برای همین فضای سیاسی کشور تنگ تر شد و هزینه های زیادی صرف فرونشاندن نارضايي ها شد! از يك طرف سلطه خارجی، هنوز به روش هايي نفت را هپلی می کرد و از طرف ديگر مردم هم نظارت مستقيمي بر صرف اين هزينه ها نداشتند. به قول معروف برای گوسفند بیچاره چه فرق مي كند چه توسط گرگ خورده شود يا چوپان!

شايد يكي از دلايل كه هنوز عده اي در ضرورت ملي شدن صنعت نفت ترديد مي كنند، همين بي توجهي به قسمت دوم ماجرا، يعني هزينه درست درآمدهاي نفتي باشد. هر چند با توجه به پيچيدگي هاي عصر حاضر ممكن است استقلال كامل يك صنعت از همه امكانات بيروني دشوار به نظر آيد، ولي به نظر مي رسد نبايد در ضرورت تصميم گيري در مورد ثروت هاي ملي توسط مردم و حاكميت يك كشور ترديد كرد

البته ملي شدن ابعاد منطقه اي و بين المللي هم داشت كه يكي از آنها شكسته شدن هيبت استعمار انگليس و شروع مخالفت ها با منافع استعمار پير در منطقه بود. پس از ماجراهای پُر کِش و قوس ما، کشور مصر  مصر پس از يك سري فراز و نشيب، سرانجام آبراه مهم و استراتژيك كانال سوئز را ملي اعلام كرد. رهبري اين حركت بر عهده جمال عبدالناصر بود كه شديدا تحت تاثير اقدامات مصدق و جنبش ملي شدن نفت ايران قرار داشت. تصاویر و کاریکاتورهای مصدق بیش از یک دهه در مطبوعات و رسانه های مصر به چاپ می رسید!

به هر روي امروز بیست و نهم اسفند، مثلا روز ملی شدن نفت در ایران است. از میان صدها نوع تقویم و سررسید که در این وطن سالانه به چاپ می رسد، تعداد انگشت شماری از آنها به نام مصدق اشاره داشته اند و باقی، صرفا به درج عبارت «سالروز ملی شدن نفت» اکتفا کرده اند. شهرداری هم پس از چهل سال بالاخره خياباني، هر چند كوچك، را به نام مصدق کرد. دستشان درد نکند. جالب است بدانید که از زمان ملی شدن نفت در کشورمان، مصر هم یکی از خيابان هايش را به نام مصدق كرد.

ما نيز سالروز همچو رویدادی را به هموطنان تبریک می گوییم...