پزشکان هندی درآبادان قدیم

چهارشنبه هشتم فروردين ماه 1397پزشکان هندی درآبادان قدیم

احمد کعبی فلاحیه

هنديان از ديرباز با مناطق جنوبي ايران داراي روابط بازرگاني و تجاري بودند و يكي از بهترين شواهد در اين زمينه شهر هنديجان است كه به سبب همين حضور پررنگ هندي ها به اين نام خوانده مي شد.

آبادان يا عبادان آن زمان نيز از اين قضيه مستثني نبود. بنا بر اين هر چند حضور پزشکان هندی در جنوب ايران، محصول پیدایش نفت و پالایشگاه و موسسات وابسته به آن در آغاز قرن بیستم بود، اما طبيبان و داروهاي سنتي هندي در اين منطقه سابقه اي بسيار قديمي تر از صنعت نفت داشتند.

براي مثال در بازارهای سنتی آبادان چیزی نزدیک به صد نوع روغن طبی وجود داشت که حکیمان هندی با ترکیبات مختلفی که از این روغن ها تهیه مي كردند، درصدد معالجه بیماری های بومی و غیر بومی برمي آمدند.

اما با پیدایش نفت، همه چیز به سرعت عوض شد. ناگهان سر و کله پزشکان خارجی، بویژه هندی پیدا شد. این پزشکان بر خلاف اسلاف سنتي خود، آكادميك و دانشگاه ديده بودند و در مجاورت آنها، آغاز به فعاليت كردند.

در واقع شرکت نفت با تاسیس پالایشگاه و استـخدام نیــروی انسانی فـراوان، بناچـار بیمارستان هايي را در مسجد سليمان و سپس آبادان تاسيس كرد و طبعا برای گرداندنِ همچون موسساتي، پزشکان بومي يا وارداتي از انگلیس کفایت نمی کرد. از این رو، سیل پزشکان هندی به آبادان سرازیر شد.

اما نكته جالب اين بود كه مردم بومي اين پزشكان تازه وارد و داروهاي شيميايي شان را مشكوك و غیر قابل اعتماد تلقی می کردند و سعی می کردند همچنان به عطاران و حکیمان محلی وفادار بمانند. اين شك و ترديد و بدبيني، حداقل تا يكي دو دهه ادامه داشت. ذهنيت منفي مردم از حضور انگليسي ها نيز بر اين شك و ترديد مي افزود. هر چند پزشكاني مانند دكتر يانگ كه رابطه خوبي با مردم بومي برقرار كرده بود و خدمات زيادي در شهرهاي نفتي مثل مسجد سليمان و آبادان انجام داد، در از ميان بردن بي اعتمادي مردم به پزشكان تازه وارد نقش مثبتي ايفا كردند. (در اين زمينه نوشته ها و گفته هاي زيادي هست كه برخي از آنها پيشتر در سايت موزه نفت نيز درج شده و از تكرار آنها مي گذريم).

با اين همه پزشكان هندي، از آنجا که اخلاق و منش ملایم تري با ایرانیان داشتند و از نظر فرهنگي نيز از نزديكي بيشتري برخوردار بودند، راحت تر توانستند اعتماد مردم را به خود و داروهاي شان جلب كنند. شايد بتوان گفت كه بيش از دو دهه از آغاز كشف نفت گذشت كه مردم مراجعه به پزشكان جديد را رسما پذيرا شدند.  

اين در شرايطي بود كه هوای بسیار گرم جنوب خوزستان، عامل مساعدی برای بیماری های چشمی مانند تراخُم بود. این بیماری در آبادانِ آن روز، گسترش زیادی بویژه در میان کهنسالان یافته بود. از اين رو مقدار قابل توجهی از پزشکان هندی را متخصصان چشم و بیماری های وابسته به آن تشکیل می دادند.

در مرتبه بعدي بیماری های گوارشی بویژه بیماری های انگلی بسيار شايع بود و علاوه بر این، بیماری های پوستی، مانند کچلی و انواع قارچ، وبالِ گردنِ مردم جنوب خوزستان بود.

البته در اين ميان طبيبان و حكيمان سنتي، اعم از ايراني و هندي نيز همچنان به كار خود ادامه مي دادند. در واقع این دو نوع پزشکي، در همسایگی یکدیگر، فعاليت داشتند و بعضا هنوز هم باقی مانده اند. از پزشکان هندی مردم خاطرات زیادی دارند. مثل لهجه خاص آنها كه بعضا حروفي مثل "خ" را نمي توانستند تلظ كنند و يا آن را "ك" تلفظ مي كردند. گاهي هم مردم تكيه كلام هاي اين حكيمان را به شوخي بر زبان مي آوردند.

البته پس از ملي شدن صنعت نفت پزشكان انگليسي عمدتا كشور را ترك كردند، اما پزشکان هندي كه برخی شان خانواده تشكيل داده و همسر ایرانی اختیار كرده بودند، در آبادان ماندند. تعدادي نيز با راه افتادن پالایشگاه های نفتی و موسسات وابسته به آنها در کشورهای عربی، به اميد درآمد بيشتر، راهی آن سوی آب ها شدند و بالاخره تعدادي نيز به سرزمين مادري بازگشتند. وقوع جنگ تحميلي نيز در متفرق شدن آنها تاثير بسزايي داشت.

به هر روي حضور پزشكان هندي كه همراه با صنعت نفت پاي شان به شهرهايي مثل آبادان باز شد و مدت ها در آنجا ارائه خدمت مي كردند، به بررسي و تحقيق مفصلي نياز دارد. آن هم در شرايطي كه متاسفانه اطلاعات زيادي در اين زمينه ياقي نمانده است؛ پزشكان هندي صنفي بودند كه در كنار صنوفي ديگر مثل رختشوها و راديوسازها- كه در آنها نيز هندي ها حضور فعالي داشتند- به سبب آشنايي نسبي با زبان و فرهنگ ما، توانستند ارتباط راحت تري با مردم برقرار كنند.

و البته ناگفته نماند كه پزشكان هندي آبادان ارتباط نزديكي نيز با دو صنف ديگر داشتند؛ رختشوها به اين سبب كه بيشتر كار شستشوي البسه، ملحفه های بیمارستان ها، درمانگاه ها و کلینیک ها با آنان بود و همين طور راديوسازها كه يكي از صنف هاي پرطرفدار در آبادان آن زمان، بويژه در ميان خارجي ها بود. چرا كه ساخت و طراحی آنتن هايي كه بتواند ايستگاه هاي خارجي زبان را بگيرد، یکی از شغل های پردرآمد در آبادان بود.

به هر حال از اين غريبه ها جز خاطرات و اسامي گنگ و مبهم در ذهن مردم و يا گاهي خانه هاي محل زندگي آنها، باقي نمانده است. پزشكاني مثل دوسوزه یا دُسوزا كه شهرتي در آبادان به هم زده بودند و گاهي مردم از شهرهاي اطراف براي معالجه به آنها مراجعه مي كردند. يا پزشك ديگري كه روي رقيق بودن خون تاكيد داشت و مرتب اين جمله با لهجه خاص ورد زبان اش بود كه «شما خُونِت کثیفه!»