تراشکاران ناشنوای پالایشگاه آبادان

شنبه هیجدهم مهر ماه 1394تراشکاران ناشنوای پالایشگاه آبادان

صنعت نفت از ابتدای شکل گیری با صنایع جنبی، حرفه ها و رخ دادهای گوناگون و تازه ای همراه شد. حضور کارگران ناشنوا در بخش تراشکاری پالایشگاه آبادان را شاید بتوان یکی از نخستین فعالیت های کارگران معلول در صنایع مدرن کشور به حساب آورد.

اما چرا کارگران ناشنوا و چرا حرفه تراشکاری؟ دلیل آن روشن است. دستگاه های تراشکاری قدیم برخلاف دستگاه های مدرن امروزی، سر و صدای زیادی ضمن فعالیت ایجاد می کرد. بخصوص وقتی که قرار بود تراش های جدی به فلزات داده شود، واقعا آزار دهنده بود. کارگران معمولی حتی با استفاده از وسایلی که شبیه هدفون های امروزی بود نمی توانستند خود را از آسیب های  احتمالی دور نگاه دارند و به هر حال آلودگی صوتی موجود، حس شنوایی آنان را می آزرد.

دستگاه های تراشکاری جدید که معمولا استاندارد هستند و براساس ضوابط «بهداشت حرفه ای» ساخته می شوند تضمین کننده سلامتیِ نسبی حس شنوایی کارگران است ولی دستگاه­ های تراشکاری صد سال پیش، طبعا از همچو کیفیتی برخوردار نبودند.

به هر روی در نخستین سال ها و دهه های آغازین صنعت نفت ایران، بسیاری از مردم بومی مناطق نفتخیز جنوب از جمله آبادان و بسیاری از افرادی که برای کار به این مناطق مهاجرت کرده بودند، تلاش داشتند تا شغلی در صنعت نفت دست و پا کنند.

کارگر هندی در پالایشگاه آبادان

از جمله بسیاری از کارگران هندی متناسب با وضعیت جسمی خود، کارهای رده پایین، چون باربری و مانند آن را برای خود دست و پا کنند. به اینها کولی (بر وزن پولی) می گفتند. (کولی، واژه ای هندی به معنای حمل کننده بار است و ربطی به کولِ فارسی ندارد.)

اما اتفاق دیگری که افتاد این بود که بزودی برخی از کارگران ناشنوا دریافتند کارهای پر سر و صدا، مانند تراشکاری یا آهنگری به دلیل «گوش آزاری» طرفداران چندان زیادی ندارد. آنها به فراست دریافتند که «ناشنوایی» می تواند در این زمینه، شرایط مساعدی برای آنان تلقی شود. از این رو با سماجت تمام خود را برای این گونه کارها، داوطلب کردند!

باری! کارگران ناشنوا  از این فرصت بخوبی استفاده کردند و با طرح این مساله که از مشکل سرو صدا، هیچگاه شکایتی نخواهند داشت، توانستند جایگاه خوبی در صنایعِ پُر سر و صدا داشته باشند!

ناگفته نماند که از جمله این کارگران، کارگران هندی بودند. ناشنوایانی که برخی بتدریج تخصص قابل توجهی در زمینه تولیدات صنعتی مثل تراشکاری یا آهنگری پیدا کردند. در واقع اگر «ناشنوایی» را نوعی معلولیت تلقی کنیم، باید گفت که شرکت نفت در برنامه ریزیِ شغلی خود، سعی می کرد به شکلِ بهینه، حتی از این تیپ نیروهای انسانی نیز استفاده کند.

از سوی دیگر «سیاست اشتغال یابیِ» انگلیسی ها نیز بسیار راحت و روان بود. آنها از هر موقعیت یا شرایطی که مشکلی را بهتر برطرف می کرد، استقبال می کردند. بخشنامه های اداری آنان به راحتی تبصره می خورد تا هرگونه مسایل استثنایی را شامل شود و کارهای تولیدی بر زمین نماند.

هندیان ناشنوا

در تصویر موجود، هندیانی را می بینید که راحت و خونسرد،  بسادگی در کنار دستکاه های تراشکاری قدیم، ، سرگرم کارند، بدون اینکه هیچ گونه شکوه و شکایتی از مشکلات آن داشته باشند.

به نظر  می رسد موارد مشابه دیگری هم باید موجود بود باشد که شامل همین روال، و همین سیاست در زمینه های شغلی گوناگون باشد. هندیان ناشنوا بر خلاف تصور اولیه، تراشکاران ماهر و خوش سلیقه ای  از آب در آمدند و توانستند رضایت انگلیسی ها را از هر نظر جلب کنند!

در واقع معلولیت های موردی، هیچگاه به عنوان یک «عامل بازدارنده» به حساب نمی آمد. هر کس باید استعداد خود را در زمینه مورد ادعای خود، به اثبات می رساند و همین برای کارفرما کافی بود.

احمد کعبی فلاحیه

(نقل مطلب با ذکر منبع آزاد است)