باشگاه هاي كارگري وكارمندي درمسجد سليمان

يکشنبه بیست و یکم مهر ماه 1398باشگاه هاي كارگري وكارمندي درمسجد سليمان

در دوران شرکت سابق نفت ایران و انگلیس، کارکنان هندی زیادی در نفت مشغول بودند که پس از ملی شدن نفت با اینکه از آنها خواسته شده بود در صورت تمایل می توانند به کار ادامه دهند ولی به جزء عده ای بسیار محدود، بقیه با انگلیسی ها ایران را ترک کردند.

محل اقامت آنها در مسجدسلیمان، برای مجردها، هاستل هندی ها در کوی شرکتی میدان که بعدها پانسیون فردوسی نامگذاری شد و هاستل سبزآباد بالای کوه مالکریم بود.

هندی های متاهل نیز منازل سازمانی داشتند و باشگاه آنها باشگاه کریکت بود.

در مسجدسلیمان، باشگاه های کارمندی شامل باشگاه ایران، باشگاه مرکزی (Central Hall) و باشگاه گلف بی بیان، و برای کارگران باشگاه چشمه علی، باشگاه کارون و باشگاه نفتون بود.

باشگاه ها بوسیله هیات امناء که انتخابی اعضاء بودند، برای یکسال انتخاب می شدند و معمولا برای باشگاه های کارمندی یکی از مدیران ارشد، رئیسه هیات امناء (هیات مدیره) شده، و برای باشگاه های کارگری اعضاء هیات مدیره از کارگران عضو انتخاب شده، ولی رئیس هیات مدیره معمولا از یکی از روسای امور اداری برگزیده می شد.

در دوران کودکی که در مسجدسلیمان بودم، برادر بزرگم که رئیس کارگزینی کارگران (Labour Office) و رئیس هیات مدیره باشگاه های کارگری بود، گاهی در هنگام اجرای برنامه های خاص و یا فیلم های سینمایی، در آن باشگاه ها حضور
می یافت و این کار به دلیل حفظ نظم و به لحاظ حرمت وی، و یا ترس کارگران از روسای امور اداری بود.

شبی که قرار بود یک فیلم مطرح هندی در باشگاه چشمه علی نمایش داده شود و انتظار شلوغی بیش از حد بود، برادر بزرگم، من و برادر دیگرم را همراه خودش به باشگاه چشمه علی برد. خودرویی که ما را به باشگاه می برد، یک استیشن شبیه «ون» امروزی به نام تُرک (TURK) بود که بزرگتر و ظاهر زمخت و پرصدایی نیز داشت. پس از سوار شدن، به محل هاستل هندیها رفتیم تا دونفر کارمند حسابداری به نام «پِرورا و نیورا» را که یکی بلیط سینما می فروخت و دیگری کنترل می کرد، سوار کنیم.

در بین راه یکی از کارمندان هندی که با برادر بزرگم به زبان انگلیسی صحبت می کرد، رو به من کرد و گفت: «بَچُون کیلی کُوب است» و ادامه داد: «یک فیلم کیلی کُوب برای تو نشان داد».

به باشگاه رسیدیم، جمعیت زیادی از کارگران و خانواده های آنان حاضر بودند و پس از خریدن بلیط به سالن روباز سینما وارد می شدند. صندلی ها پُر شده و عده زیادی نیز سرپا ایستاده بودند و با شروع فیلم، به علت ازدحام و سروصدا، امکان شنیدن صدای فیلم را سخت کرده بود و جالبتر اینکه در هنگام نمایش صحنه های هیجان انگیز (اکشن) مثلا هنرپیشه ای که در جنگ تن به تن با صدنفر درگیر شده و آنها را می زد و یا فراری میداد، همه کف زده و یا سوت می کشیدند.

دیدن این صحنه ها از تماشای خود فیلم جالبتر و دیدنی تر بود. کسانی که زیاد احساساتی می شدند از جای خود بلند شده و هنرپیشه فیلم را تشویق کرده و یا برایش سوت می کشیدند، با اعتراض سایرین که فریاد می زدند بشین، بشین... مواجه
می شدند.

به هرحال من زیاد دوام نیاوردم و از بردار بزرگم خواستم به خانه بازگردم و به ناچار، به همراه برادر دیگرم، به محوطه باز و فضای سبز باشگاه رفتیم تا سرگرم شده و پس از پایان فیلم با خودرویی که آمده بودیم، به خانه برگشتیم.

در آن زمان اختلاف طبقاتی در نفت بسیار زیاد بود، باشگاه های کارگری با امکانات اندک و نشان دادن فیلم های ایرانی و هندی کیلویی، سرگرمی آنان و خانواده هایشان بود. البته ناگفته نماند امکانات ورزشی زیادی برای آنها فراهم بود، زیرا شرکت در مسابقات ورزشی و اکثرا مدال آوری از میان کارگران بود.

باشگاه های کارمندی لوکس، با تجهیزات گران قیمت و بیشتر برای صرف شام اعضاء، برنامه های هنری و یا تشریفاتی مورد استفاده قرار می گرفت. فیلم های سینمایی نیز از فیلم های مطرح هالیوودی، هفته ای 2 شب نمایش داده می شد.

 

سید نعمت اله امام