رویدادنگاری نفت در دوران دفاع مقدس

يکشنبه دوم مهر ماه 1396رویدادنگاری نفت در دوران دفاع مقدس

مناطق نفتخیز جنوب در آستانه جنگ تحمیلی

بخش اول

مرداد تب آلود


حملات ایذایی عراق به دکل های حفاری نفت در منطقه غرب

ساعت 8 صبح یکی از روزهای مرداد 1359، خبرهای خوشی از آن سوی مرز شنیده نمی شد، کشور در این یک سال و نیم پس از انقلاب، توطئه ها و اغتشاش های متعددی را تجربه کرده بود؛ از حمله آمریکایی ها به طبس گرفته تا غائله ترکمن صحرا و کردستان و آذربایجان غربی، و این اواخر کودتای نوژه و حالا هم تحرکات و تبلیغات گسترده حزب بعث که بهانه اش اختلافات ارضی بود.

اما این بار هم دم خروس آمریکایی ها از گوشه شنل صدام پیدا بود. اداره امور کشور هنوز نظم و نسق لازم را پیدا نکرده بود و در این گیر و دار از هم گسیختگی ساختارها، آمریکایی ها که خود را مهم ترین متضرر انقلاب می دیدند، از هیچ اقدامی فروگذار نمی کردند. انقلاب اسلامی از چند جهت از جمله از حیث دسترسی به درآمدهای سرشار نفت منافع آمریکا را به خطر انداخته بود.

کمتر از دو سال پیش بود که مناطق نفتخیز برای دومین بار بعد از ملی شدن نفت، خانه تکانی کرده و این بار مدیران و کارشناسان خارجی عمدتا آمریکایی شاغل در کنسرسیوم، اهواز را ترک کرده بودند؛ گفته می شد برخی از آنها چند هفته ای در قبرس اقامت کرده و گوش خوابانیده بودند تا اگر اوضاع به حال اول برگشت، دوباره برگردند اما پس از یکی دو هفته، بکلی قطع امید کرده و به کشورهای خود رفته بودند.

حالا دیگر "مدیریت مناطق نفتخیز" در غیاب آسکو1 سکاندار تولید نفت ایران بود و در ساختمان معروف دو طبقه، کسی به زبان انگلیسی صبح به خیر نمی گفت.

سورن سرکیسیان دومین مدیر پس از انقلاب مناطق، عملیات تولید و صادرات نفت ایران را راهبری می کرد. پیش از او جهانگیر رئوفی این مسئولیت را عهده دار بود و البته هر دو تربیت شده مکتب کنسرسیوم بودند، اما با نیروهای انقلابی هماهنگ شده و برای از سرگیری تولید در غیاب خارجی ها از هیچ کوششی دریغ نداشتند.

ساعت 8 صبح یکی از روزهای اوایل مرداد، جلسه هفتگی هیئت مدیره، در طبقه دوم راهروی ال، در حال تشکیل بود؛همان جایی که مستر لینک اواسط زمستان 57 آخرین جلسه آسکو را برگزار کرده بود.

سورن سرکیسیان جلسه را شروع کرد. بهمن سروشی معاون مدیر در عملیات، شماسی معاون مالی اداری مناطق نفتخیز و مهندس نیاکان معاون مدیر در امور فنی از جمله اعضای شاخص جلسه بودند. حسینعلی فاطمی رییس محجوب ناحیه هفتکل که در هفته های اولیه پس از پیروزی انقلاب مدتی سرپرستی مناطق نفتخیز را عهده دار بود، حالا به عنوان مشاور معاون عملیات مناطق در جلسه حضور داشت.

در این نشست گزارش رییس بهره برداری اهواز در ارتباط با اقدامات ایذایی سربازان عراقی در اطراف دکل های حفاری مستقر در ایلام - چشمه خوش و دهلران ارائه و مشکلات کارکنان دکل ها و پیمانکارها برای ادامه کار در منطقه برای اعضا شرح داده شد.

در پایان نشست قرار شد نمایندگانی از روابط عمومی، حراست و بهره برداری، به ایلام رفته و در نشستی با استاندار و فرمانده مرزبانی، راه حلی برای جلوگیری از تعدی عراقی ها بیابند.

اسدالله صدیقی رییس وقت روابط خارجی (لییزن)2 نماینده روابط عمومی، 36 سال بعد، این گونه می گوید:

"آقای شماسی مدیر وقت مالی اداری مناطق نفتخیز به من دستور داد تا به اتفاق آقایان جهانگیری رییس حراست و آقای انصاری، رییس وقت بهره برداری بخش شمال اهواز3 به ایلام برویم و با آقای استاندار، درباره تامین امنیت دکل های حفاری در منطقه دهلران و چشمه خوش مذاکره کنیم؛ صبح روز بعد، ساعتی پیش از طلوع آفتاب هر سه نفر، سوار بر یک خودرو پژو 504 به رانندگی آقای بهداروند از مسیر دهلران- آبدانان به سمت ایلام رفتیم."

در بین راه، همه قراین و نشانه ها از وقوع اتفاقاتی در مناطق مرزی خبر می داد. هم سکوت خوفناک کوهستان و هم جاده وهمناک، بی تردد و پیچ درپیچ آبدانان، ته دل کارمندان یخه سفید نفت را خالی می کرد؛ گاه جنبش بوته خاری روییده در دور دست، دشمنی کمین کرده پشت تخته سنگی را به ذهن متبادر می کرد.

هیات سه نفره پس از چند ساعت رانندگی کنار روستایی توقف کردند تا آب بردارند. تا آن ساعت فقط دو ماشین از کنارشان عبور کرده بود که یکی آمبولانس بود و دیگری لندروری که احتمالا مال یکی از اهالی همان حوالی بود. هیچ صدایی از ده شنیده نمی شد در یکی از خانه ها را زدند، پس از چند بار به در کوفتن، مردی از پشت در بسته پرسید: "کیه، چی می خواين؟" و شنید آب!

در را ابتدا نیمه باز کرد و بعد غریبه های شیک پوش را برانداز نمود و به درون خانه دعوت کرد و خود رفت و با یک ظرف دوغ برگشت. دوغ گرم بود و جای آب را نمی گرفت. مرد دوباره به داخل خانه رفت و با تکه یخی پیچیده در لای گونی کنفی برگشت تا برای مهمان ها سنگ تمام بگذارد، یخ پوک بود و چیزی به آب شدنش نمانده بود؛ سر و وضع مرد و وضعیت کلی روستا به حدی رقت انگیز بود که مردها ترجیح دادند

آن مقدار یخ را برای اعضای خانه بگذارند و ظرف دوغ را به همان حالت سر بکشند. ضمن اینکه ماه رمضان بود و لابد خانه خدا روزه، و عطش روزه دار را فقط آب یخ فرو می نشاند.

اسدالله صدیقی ادامه این سفر کاری را چنین شرح می دهد:

به محض ورود به ایلام به استانداری رفتیم استاندار آقای اصغر ابراهیمی بود و نماینده مرزبانی سرگرد جوانی که لهجه کردی داشت، هم نزد ایشان بود. شرح ماوقع را گفتیم و استاندار هم با تشریح اوضاع نابسامان منطقه و تاکید هماهنگی بیشتر با مرزبانی رشته سخن را به سرگرد داد.

سرگرد گفت: ببینید من دوره دانشگاه جنگ را دیده ام، اینها دارند استحکامات بتنی ایجاد می کنند، برج دیده بانی می زنند و عملا آرایش جنگی گرفته اند؛ راستش من با سه چهار تا سرباز و ژاندارم شاخ شکسته از عهده ماموریت های موظفی خودم هم بر نمیام چه برسد به تامین امنیت دکل ها و حفظ جان کارگرهای شرکت نفت!

سرگرد اضافه کرد این سومین بار است که من به این واقعیت اعتراف می کنم که با این عده و عده قادر به تامین امنیت دکل ها و کمپ های شرکت نفت نیستم.

به هرحال با وجود همکاری استانداری، مرزبانی به دلیل کمبود نیرو از قبول مسئولیت تامین امنیت دکل ها خودداری کرد. جلسه تمام شد و ما ایلام را ترک کردیم. بعد از بازگشت هرکدام گزارش ماموریت مان را به مافوق خود دادیم. من به آقای شماسی نوشتم که اوضاع از چه قرار است و مرزبانی با وجود اعلام آمادگی ما برای تامین امکانات، تقبل هزینه ها و ارایه خدمات مورد نیاز سربازها، از پذیرش این مسئولیت و تضمین امنیت دکل ها خودداری نمود. علاوه براین مشاهدات سرگرد در زمینه صف آرایی ارتش عراق در مرز را هم به اطلاع مدیران ذی ربط رساندم.

بعد از این ماموریت، من به مرخصی سالانه رفتم؛ و پس از بازگشت، به علت جابه جایی و اشتغال در بخش امور سازمانی (مهندسی ساختار کنونی) کمتر در جریان چند و چون ماجرای دکل ها قرار می گرفتم. اما حدود یک ماه بعد که جنگ عملا آغاز شد شنیدم که در همان روز یا روزهای نخست جنگ، دکل ها و کمپ های حفاری مستقر در ایلام، اولین نقاطی بودند که به تصرف عراقی ها درآمده و برخی کارکنان شاغل در آن نواحی نیز گرفتار شده و به اسارت درآمدند."

ادامه دارد...

 

علمدار متولي

 

@iranoilhistory


1- آسکو (OSCO) شرکت خاص خدمات نفت ایران مستقر در مناطق نفتخیز به انگلیسی: Oil Services  Company

2- لییزن یا اداره روابط خارجی پس از انقلاب با ادغام روابط عمومی های آسکو و عملیات غیر صنعتی، با عنوان روابط اداری به کار خود ادامه داد.

3- زون یا بخش شمال اهواز: یکی از چهار بخش عملیات مناطق نفتخیز زیر نظر رییس منطقه اهواز -مارون که از زمان کنسرسیوم تا قبل از تغییرات ساختاری 1377 به این نام شناخته می شد و واحدهای بهره برداری از میادین واقع در لب سفید،قلعه نار، نفت شهر، چشمه خوش و دهلران را شامل می شد.