تاریخچه خدمات بهداشت و درمان در صنعت نفت/ قسمت دوم

دوشنبه بیست و چهارم مهر ماه 1396تاریخچه خدمات بهداشت و درمان در صنعت نفت/ قسمت دوم

وقتي كه در بيست و هشتم ماه مي 1908 میلادی (پنجم خرداد 1287 ش) نفت کشف شد، تغييري ناگهاني در چشم‌انداز و دورنماي نفت رقم خورد و نااميدي و دلسردي جاي خود را به اميد به پيشرفت وآينده بهتر داد. تابستان 1908 میلادی تداركاتي براي بسط و توسعه حفاري و  ساخت يك ايستگاه پمپاژ نفت در تمبي (Tembi) و يك خط لوله تا آبادان به طول حدودا يك صد و پنجاه مايل فاصله در نظر گرفته شد.

با چنين وسعت عظيمي، تقاضا براي تهيه نيروي كار كافي و پيوسته ضروري شد. همچنان‌كه قبلا يادآوري شد، اكثر افرادي كه بومي بودند و مهارت كاري نداشتند به كار گرفته شدند. افرادي كه كار آنها جستجوي علوفه براي دام‌ها در زمستان، در مناطق جنوب بود كه در اين فصل هوايچ معتدل و كوه و تپه‌ها پر از علوفه داشت.

اين عشاير حدودا شش تا هشت ماه از سال را دور از زادگاه خود كه غالبا در مناطق كوهستاني چهارمحال و بختياري بود، در مناطق جنوب به سر مي بردند. براي جذب اين افراد به شركت نفت لازم بود كه وسايل و امكانات ابتدايي فراهم شود تا بدين ‌طريق تعداد كافي از مردان عشاير ترغيب شوند كه دست از كوچ كردن كشيده و در استخدام شركت نفت درآيند.

در چنين شرايطي، سازمان پزشكي در آن ناحيه نقش موثري را ايفا كرد كه به يكي از خط‌مشي هاي اساسي شركت تبديل شد. بدين‌گونه كه امور پزشكي و بهداشت را براي همه رايگان قرار داد كه همه افراد شاغل و غيرشاغل را دربرمي گرفت.

اين احسان و بخشش شركت تاثير زيادي در ماندن در آن منطقه داشت و به مرور اطمينان مردم به كار در شركت جلب شد. البته اين تاثير تنها متوجه مردم نبود، بلكه روسا و بزرگان عشاير را هم شامل مي شد و اين سياست لازمه موفقيت در كل عمليات شركت بود.

از آنجا كه وضعيت مطلوبي در امور پزشكي و بهداشت، در شمال منطقه كه نزديك به اصفهان بود و نه در جنوب اهواز وجود نداشت، لذا جذب مردم عشاير براي خدمات پزشكي، باعث هجوم هرچه بيشتر آنها و ديگر مردم آن حوالي براي كار در شركت شد.

اين تاثيرات جدا از مساله كار در شركت بلكه موضوع بهداشت در حول و حوش شركت نفت در جنوب و تاثير چشم‌گير صنعت نفت در امر سلامتي مردم خود از كارهاي بزرگ محسوب مي‌شد. آن‌هم در زماني كه چنين سازمان منظم بهداشتي و پزشكي كه شركت نفت باعث آن شد، وجود نداشت.

سختگيري هاي قانون و رسوم قبيله‌اي چنان بود كه روستائيان و عشاير نمي توانستند به راحتي از آن گذشته و منافع و مزايايي را شركت به آنها پيشنهاد مي كرد، بپذيرند و آن را جايگزين زندگي روستايي و عشايري خود سازند. از اين رو استخدام منظم، آن هم با شرايط پاداش چشمگير، تاثير عميقي در زندگي آنان مي‌گذاشت. (مجله نفت، انتشارات شرکت نفت انگلیس و ایران)

بيمارستان مناطف نفتي مسجد سليمان

بيماري در ميان عشاير و مردم روستا بدبختي و تيره‌ورزي را در برداشت، چنان‌كه نه تنها مرد بيمار خانواده از لحاظ معيشت در تنگنا و فقر به سر مي‌برد، بلكه از نظر ديگران هم مورد توجه قرار نمي‌گرفت. در چنين شرايطي مزاياي  شركت براي شخص بيمار اهميت مي يافت. در حالي كه همين فرد براي درمان خود بايد چندين مرتبه آن هم با وضعيت سخت و رقت‌آور، به نقاط دوردست با سفر مي كرد.

حالا او مي دانست كه در منطقه‌اي كه شركت نفت مستقر است وسايل پزشكي براي همه قابل دسترس است. كلبه سنگي كه درمانگاه در مسجدسليمان در آن جاي داده شده بود، با اضافه شدن اطاق‌هايي جهت بستري بيماران گسترش يافته و شكل مجموعه اي درماني را به خود مي گرفت.

احداث خطوط لوله كه در سال 1909 میلادی (1287 ش) دستور آن صادر شد، موجب ازدياد كار در حيطه امور پزشكي شد. واكسن جهت پيش‌گيري از بيماري اسهال و وبا در منطقه جنوب مورد استفاده قرار مي گرفت كه در مقايسه با ديگر مناطق، حتي برخي كشورهاي ديگر، يك پيشرفت پزشكي مهم محسوب مي شد. هرچند واكسن در اوايل به زحمت به كار گرفته مي‌شد آن ‌هم در برابر بيماري آبله كه يك بيماري بومي بود. در آخرين نقطه خط لوله جنوبي يك مركز جديد عملياتي در آبادان داير گرديد.

به هر حال در چنين شرايطي بود كه دكتر يانگ مسئوليت پزشكي شركت نفت را بر عهده گرفت. اما شيوع جنگ در سال 1914 میلادی فشار مضاعفي بر مسووليت دكتر يانگ بود. با اين همه دانش پزشكي دكتر يانگ و اطلاعات وسيعي كه در مورد اوضاع بومي منطقه و شناخت افراد مهم كسب كرده بود، مورد توجه مسئولين بود و به او كمك فراواني مي كرد.

در چنين شرايطي مكان بيمارستان دائمي در مسجد سليمان كه بسيار لازم و ضروري به نظر مي‌رسيد، در سال 1917میلادی (1295 ش) آغاز شد. در اهواز نيز در زمان تصدي دكتر بيشاب (Bishop) كه جراح قانوني بود، بيمارستان كوچكي نيز ساخته شد كه هزينه نگهداري آن هم به وسيله شركت تامين مي‌گرديد. همين‌طور در آبادان ساختمان بيمارستاني كه از آهن و گالوانيزه ساخته شده كه براي درمان خارجيان و كاركنان دفتري مورد استفاده قرار مي گرفت.

نياز مهم ديگر وجود پرستاران باتجربه بود، اين نيز در تعهد پرستار خانم رنتون (Miss Renton) عضو دائم كاركنان پرستاري، در پايان جنگ، برآورده شد. مجوزي كه رئيس شركت در سال 1917 میلادی براي تاسيس بيمارستان در مسجدسليمان داد، نقطه عطفي بود در پيشرفت خدمات پزشكي شركت كه بيانگر فراهم كردن هرچه بيشتر و كامل‌تر كردن سرويس‌دهي در زمينه سلامتي بود كه از كشورهاي غربي گرفته مي‌شد.

در كنار اينها مشكل تهيه داروهاي مهم حياتي وجود داشت، هر چند نزديكي و دسترسي به بندر بصره تا حدودي به تامين نيازها در اين زمينه كمك مي كرد، البته اگر وسايل نقليه به موقع وجود داشت و همين‌طور انبار جهت نگهداري آنها، اما از آنجا كه وضعيت مناسب هم از جهت حمل و انبار وجود نداشت، تامين اين موارد گاهي منتهي به شانس مي‌شد.

كمبود واكسن و متعاقب آن شيوع بيماري آبله كه در مورد آن قبلا متذكر شديم، بدون‌شك از همين مشكلات ناشي مي‌شد كه در امر پيش‌گيري از عوارض بيماري آبله بسيار موثر بود. ساختمان بيمارستان در اندازه نسبتا كوچك اما مجهز به بيست و چهار تختخواب بود، كاملا روشن و مجهز به دستگاه تهويه و سهولت در كار، و نيز آنچنان ترتيباتي داده شد كه در صورت نياز به توسعه، بتوان در آن اصلاحات لازم را انجام داد.

بيمارستان مسجد سليمان سرانجام در سال 1918میلادی (1297 ش) افتتاح شد. در ابتدا تمام اسباب‌هاي پزشكي و بهداشتي در يكي از ساختمان‌ها متمركز شد. ولي از آنجا كه تعداد چاه‌هاي نفت رو به گسترش بود. لازم شد كه به ساخت درمانگاه هاي كوچك براي درمان بيماري‌هاي سطحي اقدام گردد، اين درمانگاه ها معمولا در اختيار دستيار جراح و تحت‌نظارت بخش بازرسي پزشكي بود.

از آنجا كه در آبادان هم بسط و توسعه شركت نفت مورد نظر بود و كاركنان آن هم رو به افزايش بود، نياز به يك بيمارستان مجهز احساس مي شد. بنا بر اين مجوز احداث بيمارستاني در سال 1920میلادی (1298 ش) با امكانات شصت تختخواب صادر شد. اين در حالي بود كه در سال‌هاي اوليه تاسيس شركت نفت، خدمات پزشكي درآبادان، در اطاقك‌هاي آهني گالوانيزه ارائه مي شد كه داراي 16 تختخواب بود.

تاسيس بيمارستان در آن منطقه كه قبلا چنين امكاناتي اصلا موجود نبود، پيشرفت مهم به شمار مي آمد. به مرور بر تعداد تختخواب ها و ديگر امكانات بيمارستان افزوده شد. خدمات پزشكي براي سلامتي كاركنان ايستگاه پمپاژ در خطوط ‌لوله بين آبادان و اهواز، همين طور بين مسجدسليمان و اهواز ارائه مي شد.

اما در اهواز بيمارستان نفت داراي بيست و چهار تختخواب و تجهيزات جراحي، داروخانه و غيره بود. از آْنجا كه اهواز نسبت به آبادان و مسجدسليمان، بيشتر در مسير ايستگاه ها قرار داشت، لذا منطقه ايده‌آل براي اقدامات پزشكي كاركنان بين راه به حساب مي‌آمد.

بيمارستان نفت در آبادان

اما آنچه مهم‌تر به نظر مي‌رسيد، شيوع بيماري‌هاي عفوني و ترس از مبتلا شدن كاركنان شركت نفت به آن بود. از اين‌رو اقداماتي براي ساخت يك ساختمان پزشكي مجزا و مخصوص چنين بيماري‌هايي مثل وبا و طاعون كه بتوان از دامنه گستردگي آن در اسرع وقت پيش‌گيري، در دستور كار قرار گرفت. نتيجه بيمارستاني با صد و هشتاد و شش تختخواب در اهواز بود.

بنابراين هسته اوليه جايگاه پزشكي كه شامل يك خانه گلي و يك يا دو چادر در مسجدسليمان در سال 1908 میلادی بود، يعني زماني كه دكتر يانگ و جراحان زير دست او به نفت آمده و تنها كاركنان امور بهداشت و درمان شركت بودند، حالا جاي خود را به سه بيمارستان مركزي با تعداد دويست و پنجاه و سه تختخواب مجهز به اطاق عمل، پزشك و داروساز، آزمايشگاه‌هاي نمونه‌برداري با اشعه ايكس،  بهياران و بازرسين بهداشت و .. داده بود.  

سرعت گسترش صنعت نياز به نيروي كار با استعداد و سالم را اجتناب ناپذير مي ساخت. آن ‌هم در منطقه جنوب كه افراد غالبا تحت فشار گرماي زياد بودند. مساله‌ اين بود ‌كه چگونه مي‌توان امكانات بسيار مطلوبي را جهت سلامتي كاركنان ارائه كرد.

براي مثال در روزهاي نخست تنها وسيله دلخوشي و آرامش در برابر گرما و شرجي، پنكه بود. وسيله‌اي كه از برگ درخت نخل ساخته شده بود و در سقف اطاق خواب يا ميز ناهارخوري آويزان مي‌شد كه از طريق طنابي كه به آن وصل بود. به وسيله افرادي كه مسؤل به حركت درآوردن آن بودند، هواي خنك در اطراف پخش مي‌گرديد و در شب نيز براي رفع پشه‌هاي مزاحم كه گاهي هم حامل مالاريا بودند، مجبور به نصب پرده توپري بودند، اما اين پرده تا حدودي محروميت از جريان يافتن هواي خنك را موجب مي شد.

آفتاب‌زدگي يا گرمازدگي و تحليل رفتن قواي بدن نيز از جمله ديگر مشكلات بود. غالبا عقيده بر اين بود كه علت اين مسئله قرار گرفتن در معرض اشعه آفتاب است و ساخت كلاه آفتابگير هم احتمالا به خاطر همين باور به وجود آمد. امروزه در مورد گرمازدگي اطلاعات زيادي داريم. گرچه دانش جديد ارزش اين نوع كلاه آفتابگير را كم نكرده، اما مي دانيم كه براي مقابله با اين مشكل استفاده از لباس هاي خاص و كلاه هاي آفتاب گير سبك كه مانع از رسيدن اشعه مضر نور آفتاب به بدن مي شود، نياز است.

از راه هاي اجتناب از گرمازدگي، يكي سردابه بود كه به شكل زيرزمين يا گودالي غار مانند در زير خانه‌ها ساخته مي‌شد كه هم خنكي و هم سايه را براي افراد فراهم مي‌كرد، ولي ساخت چنين پناهگاهي هم هميشه ممكن نبود. بعلاوه اين گونه مكان ها، از لحاظ دفتر اداري و امور پزشكي هم شرايط لازم را نداشتند.

وسيله مطلوب ديگر، يخدان يا جاي ذخيره يخ بود. در ماه‌هاي زمستان در مناطق كوهستاني توده‌اي يخ در شكاف تخته‌سنگ‌ها و دره‌ها به وجود آمده و مردم از اين مكان‌ها براي به دست آوردن يخ جهت استفاده در تابستان استفاده مي‌كردند. اما درجنوب ايران مكان هايي كه امكان جمع‌آوري يخ داشت، بسيار محدود بود و بعلاوه حمل يخ در مسير طولاني و گرماي هوا ممكن نبود. با همه تهيه يخ بسيار مورد توجه بود و نيز ابتكار زيادي در تهيه آنها به كار مي‌رفت.

وقتي كه برق در دسترس قرار گرفت، اولين جابجايي در پنكه دستي بود كه به پنكه برقي تبديل شد و همين‌طور پرده كركره در توليد سايه دلخواه نقش مهمي داشت. اما براي تهيه يخ بايد در انتظار ساخت كارخانه يخ‌سازي مركزي بودند. همين‌طور وسايل توزيع آن. بسط و توسعه اين امكانات خود پيشرفت بزرگي محسوب مي‌شد چنان‌كه ساكنين اوليه مناطق گرمسيري چنين تسهيلات رفاهي را به خواب هم نمي‌ديدند.

با توجه به اين شرايط، عمل جراحي در گرماي شديد هوا، از نقطه ‌نظر كار پزشكي مسئله اي مهم به نظر مي‌رسيد. چرا كه  گرماي هوا مي توانست باعث تحريك بدن افرادي شود كه در اطاق عمل بودند، مانند جراح، دستياران او و بيمار كه مدام عرق مي‌ريختند. از طرف ديگر هوايي كه به وسيله پنكه برقي به وجود مي‌آمد، محيط پاك از ميكروب اتاق عمل را به مخاطره مي انداخت.

سرانجام اين ايده مطرح شد كه ساخت يك بخش كه داراي هواي خنك باشد، در دستور كار قرار گيرد. در اين بخش گرما كاهش داده شده و هواي مطلوبي در جريان داشت. سرانجام با تلاش ها و آزمون هاي محتاطانه جي ال رايت (J.L.Wright) مدير ارشد، و اچ واي جكسون (H.Y. Jackson) سر مهندس، بخش ويژه خنك آنكس (Annexe) به بيمارستان ضميمه شد كه در زمان خودش بي‌نظير بود، (مجله نفت، انتشارات شرکت نفت انگلیس)

 تهیه و تنظیم: پرویز آریانفر

ادامه دارد..

 

منابع :

مجله نفت، انتشارات شرکت نفت انگلیس، ترجمه و تدوین: محمد مرادیان زاده.
کتاب صنایع نفت ایران (Persian Oil Industries)، انتشارات شرکت نفت انگلیس و ایران، سال 1927 میلادی - ترجمه پرویز آریان فر.
حکایت سیمرغ و نفت (مقدمه ای بر تاریخ یکصدسالگی بهداشت و درمان صنعت نفت)، تالیف دکتر محمدرضا سرداری پور و دکتر علی یزدانی نژاد
تاریخچه ای از خدمات پزشکی در یکصد سالگی نفت، تهیه شده توسط محمد مرادیان زاده از بازنشستگان بهداشت و درمان در اصفهان.

5 - مصاحبه آقاي مراديان زاده با جابر حیدر زاده از کارکنان بهداری و درمان اهواز.

6- پایگاه اطلاع رسانی صد سالگی نفت ایران

7- سابقه مددكاري اجتماعي و مشاوره‌ در یکصد سالگی صنعت نفت ايران- نویسنده:محمد مرادیان زاده – خرداد 1387

8- بهداشت محیط و پیشینه 80 ساله اش در مناطق نفتخیز – فرشید خدادادیان.