جستجو برای نفت از قصرشیرین آغاز شد

شنبه چهارم آذر ماه 1396جستجو برای نفت از قصرشیرین آغاز شد

فرشیدخدادادیان


این روزها خبرهاي تلخ زلزله در استان کرمانشاه و شهرهای سرپل ذهاب، قصر شیرین، ثلاث باباجانی و ازگله قلب همه ایرانیان را آزرده و نوعي همگرایی ملی در سطح کشور رقم زده است.


قصر شیرین و مناطق همجوار تا نفت شهر كه اكنون با زلزله و پيامدهاي آنها دست و پنجه نرم مي كنند، در تاریخ اکتشاف نفت در ایران نیز نام های آشنایی هستند. پس از صدور امتیاز نامه دارسی در 1280 شمسی، عملیات اجرایی قرارداد نفت دارسی در ایران، توسط "رینولدز" مهندس حفار نماینده او از منطقه قصر شیرین آغاز شد.

در پیوندی عجیب، آثار باستانی سرزمین ایران با منابع نفت و گاز کشور پیوندی مستقیم داشتند. اگر بعدها و در خرداد 1287 در جوار یک آتشکده باستانی در منطقه بختیاری، نخستين چاه نفت ایران و خاورمیانه به بهره برداری رسید، در منطقه کرمانشاه نیز در "قصرشیرین" و در نزدیکی مجموعه ای از آثار باستانی برجای مانده از روزگار ساسانی، تلاش برای اکتشاف نفت شکل گرفت.

سال ها پیش از انعقاد قرارداد دارسی، در حدود سال 1891 میلادی حاکم وقت ولایت کرمانشاهان که شنیده بود در ولایتش قیر و چشمه های نفت وجود دارد از "ژاک دمورگان"، رئیس گروه باستانشناسی فرانسوی که در منطقه فعالیت باستان شناسی می کرد، خواست تا در این زمینه نیز تحقیق كند. تحقیقاتی که بعدها در گزارش هاي دمورگان نیز به ان اشاره شد و وجود منابع نفت در منطقه کرمانشاهان را تایید می کرد.

علاوه بر این، در روزگار منتهی به عقد قرارداد دارسی نیز در منطقه سرپل ذهاب، دو تن از خوانین کرد به نام های عزیز خان و محمد کریم خان، مالکیت چشمه های نفت منطقه را در اختیار داشته و رینولدز، نماینده دارسی نیز در زمان حضور خود در منطقه کرمانشاهان برای جلب موافقت ایشان برای انجام عملیات حفاری تلاش فراوان كرد.


* قصر شیرین و مناطق همجوار تا نفت شهر كه اكنون با زلزله و پيامدهاي آنها دست و پنجه نرم مي كنند، در تاریخ اکتشاف نفت در ایران نیز نام های آشنایی هستند.


اطراف و اکناف منطقه قصر شیرین، از منطقه ای که هم مرز با دولت عثمانی بود تا امتداد جنوبی مرز که به "نفت شهر" کنونی می رسید و از شرق قصر شیرین تا "سرپل ذهاب" و تنگ گراو و کرند غرب تا کرمانشاهان و تاق بستان، دو موضوع در کنار هم مشهود بود: آثار باستانی و چشمه های خودجوش نفت. و به همین دلیل نیز بود که کاشفان نفت پیش از این که گروه به کوهپایه های زاگرس و سرزمین بختیاری بروند، شانس خود را در این منطقه همجوار با مرزهای عثمانی آزمودند.

موضوعی که البته مورد موافقت حکومت ایران و بهتر بگوییم نماینده ایران در موضوع قرارداد نفت یعنی آنتوان کتابچی، بازرگان ایرانی ارمنی و تاثیرگذار در انعقاد قرارداد دارسی نبود. آن هم به دلایل سیاسی و در حقیقت نگرانی از کارشکنی همسایه قدرتمند در کار صنعتی شدن ایران قاجاری.

علاوه بر گزارش هاي دمورگان در خصوص وجود چشمه های نفت در منطقه قصر شیرین، شواهد مستند دیگری نیز در این زمینه وجود داشت. پس از معرفی ایران به دارسی، این سرمایه گذار بریتانیایی زمین شناسی به نام "برلز" ((H.T.BURLS را به همراه دستیاری به نام "دالتن"، استخدام و به ایران اعزام كرد.

این دو پس از انجام بررسی های خود در غرب و جنوب غرب ایران، وجود چشمه های نفتی را که موید وجود منابع عظیم نفت و گاز در این خطه از ایران بود، به آگاهي دارسی رساندند. "برلز" در عین حال به کمبود آب، همچنین چوب در منطقه قصرشیرین اشاره کرد؛ منابع اولیه ای که برای تولید نیروی بخار بسیار ضرورت داشت. متروک بودن محل، کمبود نیروی کار و از همه مهمتر اختلافات محلی و ناامنی سرمایه گذاری اقتصادی، از دیگر مواردی بود که در گزارش آنها آمده بود.

سنگ نگاره تاریخی مربوط به دوره قاجار در قصرشیرین

سنگ نگاره تاريخي مربوط به دوره قاجار (قصر شيرين)

اما رینولدز، مهندس حفار مستخدم دارسی، عزم خود را جزم كرده بود تا جستجوی نفت در ایران را از نزدیکی مرز عثمانی آغاز نماید. رینولدز در ماه اوت سال 1901 از لندن عازم ایران شد و در دهم سپتامبر، قبل از آنکه به قصر شیرین و منطقه چیاسرخ (چاه سرخ) عزیمت کند، دو هفته ای را در تهران توقف کرد و سپس به کرمانشاهان رفت.

کرمانشاه، با بیستون تاریخی خود واجد پیشینه ای کهن از تاریخ ایران زمین است و از آنجا به سمت سرپل ذهاب و قصر شیرین که حرکت كنيد باید از گردنه موسوم به "پاتاق" عبور کنید. بنای باستانی موسوم به "تاق گرا" در این گردنه وجود دارد و یادگاری از روزگار ساسانی و احتمالاً مربوط به زمان خسرو دوم، یعنی از 590 تا 628 میلادی است. گور دخمه های مادی سرپل ذهاب و در نهايت مجموعه آثار باستانی قصرشیرین شامل، آتشکده چارقاپی، عمارت خسرو، همچنین شبکه آبرسانی باستانی این منطقه از جمله مواردی بودند که رینولدز نیز هنگام عزیمت از تهران به کرمانشاه و از آنجا به قصر شیرین، از آنها دیدن مي كرد و آنها را با گزارش کارشناسان قبلی که برای شناسایی منطقه آمده بودند، مطابقت می داد.

"این اجنبی چشم آبی انگار وجب به وجب خاک ما را می شناخت!؟ نقشه داشت و هر جا که می رسیدیم کاغذ و دوات در می آورد و چیزهایی می نوشت. به گمانم نقشه گنج داره ای لاکردار..."

این جمله ها را براتعلی از مستحفظین عزیز خان می گفت که رینولدز را از کرمانشاه تا سرپل همراهی کرده بود و تعجبش وقتی بیشتر شده بود که رینولدز به وسیله مترجم همراهش از وی سراغ چشمه های نفت عزیزخان را گرفته بود!

رینولدز در قصرشیرین از آتشکده چارقاپی هم بازدید کرد. این آتشکده که امروز نیز بقایای آن وجود دارد مطابق نقشه های منتشر شده از سوی سیاحان و باستانشناسان سده نوزدهم میلادی، دارای پلان مستطیل شکل بود که با جهت شرقی غربی و با مصالح لاشه سنگ و آجر و ملات ساروج ساخته شده بود.

ورودی اصلی بنا در جبهه شرقی واقع است و در اطراف آن مجموعه ای از فضاها و حیاط قرار دارد. تنها ساختمان این بنا که امروزه نسبت به سایر واحدها سالمتر باقی مانده، چارتاقی است که در منتهی الیه جبهه غربی احداث شده و احتمالاً در زمان بازدید رینولدز از این هم سالمتر بوده است.

طبیعی است که در زمانه ای که برای اطلاع از وجود منابع زیرزمینی نفت و گاز از لرزه نگاری و علم ژئو فیزیک خبری نبود، توجه به نشانه ها و رخ داد های تصاعد نفت و گاز در سطح زمین، تنها یاری گر کاوشگران نفت در ایران و پیش از آن در دیگر مناطق نفتی جهان بود.

اگر تصاعد نفت از صخره های پنسیلوانیا باعث شد تا کاوشگران نفت را پترولیم، به معنای روغن سنگ بنامند و در باکو نیز آتش فروزان طبیعی از دل خاک یاریگر کاوشگران بود؛ در غرب و جنوب غرب ایران نیز همین آتشکده های باستانی و چشمه های خودجوش نفت و گاز بودند که نشانه هایی از وجود نفت در منطقه را به ذهن کاوشگران ارسال می کردند!

چیاسرخ

چاه نفت "چياسرخ"

در تشابهی قابل توجه، آتشکده های باستانی چارقاپی در قصر شیرین و سرمسجد در میدان نفتون (مسجد سلیمان) علاوه بر ویژگی های باستانی و تاریخی خود، واجد چنین کاربردی نیز بودند.

باور فرهنگی ساکنان محلی منطقه همواره برای بناهای باستانی و تاریخی خود، انگاره های مقدس را به همراه داشت. با چنین رویکردی شاید بتوان نخستین نمونه از رعایت قانونی حریم آثار باستانی و مقدس را در قرارداد دارسی ملاحظه نمود!

در فصل سوم از این قرارداد می خوانیم: "دولت علیه ایران اراضی بایره خود را در جایی که مهندس صاحب امتیاز بجهت بنا و تاسیس کارهایی که در فوق مذکور است لازم بداند مجاناً بصاحب امتیاز واگذار خواهد کرد...جاهای مقدس و جمیع متعلقات آنها در دایره ای که دویست ذرع شعاع آن باشد مجزی و مستثنی می شود".

این محدودیت قراردادی باعث می شد تا رینولدز نتواند در جوار این آتشکده باستانی کار حفاری خود را آغاز كند (کما این که بعدها در میدان نفتون نیز همین موضوع باعث شد تا حفاری در حریم آتشکده سرمسجد انجام نشود). رینولدز از آنجا رهسپار منطقه ای موسوم به چیاسرخ یا کیاسرخ (چاه سرخ) در منطقه مرزی با خانقین شد که اهالی از وجود چشمه های خودجوش نفت و قیر در آنجا خبر می دادند و در گزارش برلز و دالتون، همچنین زمین شناس دیگری به نام "ردود" (REDWOOD) نیز اشاراتی بدان شده بود.

از آنجا كه کلیه ماشین آلات و آذوقه ارسالی باید از طریق دریا به بصره حمل می شد و بعداً به بغداد و از آنجا به خانقین و نهایتاً منطقه چیا سرخ ارسال می شد، رینولدز و همکارانش علاوه بر مشکلات ناشی از جغرافیای صعب العبور منطقه و بی اعتمادی اقوام محلی، یک مشکل بزرگ دیگر نیز داشتند و آن هم کارشکنی عمال دولت عثمانی در خانقین بود.

حکمران عثمانی منطقه، اجازه عبور وسایل و ادوات سنگین حفاری را از پل خانقین نمی داد و بدین ترتیب باج خواهی می کرد. طبیعی هم بود که دولت عثمانی از دستیابی همسایه دیرپای شرقی خود به طلای سیاه خشنود نباشد و هرکاری انجام دهد تا در سرزمین میراث داران صفوی، در حکومت قاجار، اين اتفاق نیفتد!

به هر روي حفاری اولین چاه نفت، با وجود همه گرفتاری های محلی و سیاسی، در هشتم نوامبر 1902 میلادی در چیاسرخ آغاز شد. ضربات مته حفاری سنگ سخت چیاسرخ را می شکافت و یک سال بعد در عمق حدود 705 متری از سطح زمین، تصاعد گاز آغاز و متعاقب آن مقدار مختصری نفت نیز استحصال شد.

تولید این نفت اما آن قدر زیاد نبود که ادامه آن مقرون به صرفه باشد. رینولدز برای دومین بار شانس خود را در منطقه چیاسرخ و در نزدیکی چاه شماره یک آزمود و نفت حاصل از دومین چاه در ژانویه 1904 با فشاری افزونتر از نوبت پیشین آغاز و حتی به تولید یکصد و بیست بشکه در روز رسید.

تا اینجای کار، دارسی حدود یکصد و پنجاه هزار لیره از سرمایه خود را از دست داده بود و همین هنگام بود که در لندن به دوستانش گفته بود: "هر کیسه حجمی دارد و جیب من هم محدود است!" با این حال خبر کشف نفت در چیا سرخ باعث خوشحالی او و دوستانش در لندن شد. خوشحالی که زیاد طولانی نبود و در ماه مه همان سال (1904 میلادی) با انتشار خبر خشک شدن مخزن نفت چاه سرخ به ناامیدی بدل شد!

حفاری در منطقه چیاسرخ هر چند از نظر اقتصادی تجربه ای ناموفق بود اما باعث توجه همسایه غربی ایران به این منطقه گردید و شاید به همین دلیل نیز بود که در سال 1913 و تجدید نظر در خط مرزی ایران و عثمانی، این منطقه به عثمانی پيوست و امروزه در کشور عراق یکی از منابع نفتی این کشور محسوب می شود.

محدودیت های فنی و عملیاتی رینولدز در روزگار حفاری ضربه ای و با استفاده از نیروی محرکه بخار نتوانست طلای سیاه مدفون در زیر قصر شیرین را بیابد، اما پیشرفت تکنولوژی این فرصت را به مالکان جدید منطقه چیاسرخ داد تا از نفت و گاز آن بهره مند شوند.

رینولدز بعد از تلاش ناموفق در چیاسرخ به یکی دوجای دیگر، همچون مامتین در رامهرمز و دالکی در بوشهر نیز سر زد و سرانجام در نخستین روزهای خرداد ماه 1908 ميلادي بود که در میدان نفتون، گوهر مقصود را يافت.