تاریخچه منازل سازماني در صنعت نفت

دوشنبه هفتم اسفند ماه 1396تاریخچه منازل سازماني در صنعت نفت

قسمت اول

مبارزات کارکنان نفت براي مسکن

زماني که در سال 1330 خورشيدي (1941 میلادی) نفت ملی شد و از شرکت انگلیس و ایران خلع ید گرديد، جمع عده کارکنان شرکت نفت در ایران 61 هزار و 545 نفر بود. علاوه بر این 13 هزار و 603 نفر هم کارگرانی بودند که شرکت در قالب پیمانکاری های در استخدام خود داشت. قبل از اعتصاب کارگران آبادان در سال 1308 (1929 میلادی) حداقل دستمزد کارگران شرکت نفت از روزی چند ریال تجاوز نمی کرد. پس از اعتصاب مزبور، حداقل دستمزد آنها به پنج ریال افزایش یافت و این مبلغ تا اوایل جنگ با اندکی تغییر برقرار بود.

بین سال های۱۳۱۰ و۱۳۲۰ خورشيدي، شاخص کل هزینه زندگی طبق اعلام بانک ملی تقریبا دو برابر و نیم شده بود، ولی دستمزد کارگران نفت بهمان پایه سابق مانده بود. موقعی که ارتش های بیگانه به ایران هجوم آورده و تقریبا تمام کشور را اشغال کردند، به دليل تورم اقتصادي، کمیابی کالاهای خارجی، احتکار کالاهای داخلی و هرج و مرج اقتصادی که حکمفرما گردید، هزینه زندگی به سرعت عجیبی بالا رفت.

در چنين شرايطي کارکنان شرکت نفت هم مانند سایر مردم در مضیقه قرار گرفته بودند و از طرفي با حضور ارتش خارجی، قدرت اعتراض هم نداشتند. از اين رو مشقت و سختی را تحمل مي کردند و ساکت بودند. اما به مرور ارتش های آمریکا و انگلیسی به کارکنان و مستخدمین فنی بيشتري نياز پيدا كردند و  و حاضر شدند دستمزد بیشتری بدهند و عده ای را استخدام نمایند. این احتیاج رقابتی را ميان ارتش های بیگانه و شرکت نفت ایجاد کرد که لازم بود خاتمه یابد.

از اين رو شرکت در سال 1321 خورشيدي (1942میلادی) یک سوم بر دستمزد کارگران افزود و جیره نان، قند و شکر رایگان را برقرار كرد. از طرف ديگر شركت با اولیای ارتش های بیگانه قراری گذاشت که دستمزدها را در خوزستان ثابت نگه داشته و رقابت در استخدام را قطع نمایند. اضافات مذکور موجب شد که حداقل دستمزد به چهارده ریال افزایش یابد.

با اين همه افزايش روز افزون هزينه هاي زندگي، کاهش ارزش پول ملي، کمیابی مایحتاج و از همه بدتر کرایه گزاف مسکن، اضافات مزبور را خنثی کرد و کارکنان شرکت را بار ديگر دچار مضیقه ها معيشتي كرد. برنامه خانه سازی شرکت هم در ایام جنگ متوقف شد. افزایش عده کارکنان تقاضا را بر عرضه غلبه داده و مضیقه غریبی را بويژه برای کارکنان ایرانی شرکت فراهم ساخته بود.

حلبي آباد آبادان

تا سال آخر جنگ، تعداد مسکنی که شرکت در آبادان برای کارگران خود ساخته بود، در حدود 3500 خانه برای کارگران متأهل و قریب به900 اطاق برای کارگران مجرد بود. در مناطق نفتخیز هم شرکت برای کارگران متأهل نزدیك به2000 خانه و برای کارگران مجرد قریب به200 اطاق تا آن تاریخ بنا کرده بود. تردیدی نبود که این چند هزار خانه برای احتیاجات عموم کارگران که عده شان هم روزافزون بود کفایت نمی کرد و همه سعی میکردند که در شهر و اطراف مسکنی برای خود تهیه کنند.

همزمان با توسعه عمليات شرکت نفت و اضافه شدن بر عده کارگران، به همان نسبت هم شمار جمعیت آبادان، که حیات اقتصادی و اجتماعی آن وابسته به صنعت نفت بود، زیادتر می شد. آنهائی که دستمزد نسبتا بهتري داشتند در شهر و دهات اطراف اطاقی به قیمت گزاف برای خود اجاره می کردند و آنهانی که دستمزد کمتری داشتند به لانه ها و کپرهائی که در اطراف برپا می شد، هجوم می آوردند. کپرهای مزبور که بعدها به «حصیرآباد» و «حلبی آباد» معروف شد. در حقیقت برای مسکن انساني مناسب نبود، ولی احتیاج موجب شده بود که هزاران نفر، علي رغم گرماي طاقت فرسای خوزستان، در این لانه ها زندگی کنند.

پايين بودن دستمزد، فقدان مسکن، محدود بودن آزادی مردم در ایام جنگ، افزایش هزینه زندگی، دلخوری های ایام گذشته، نبودن قوانینی که حقوق کارگر را حفظ كند و غفلت اولیای امور، وضع را برای نهضت و قیام کارگران فراهم ساخت و زمینه فوق العاده مساعدی برای حزب توده ایجاد شد که عملیات خود را در سال های آخر جنگ در خوزستان شروع نماید.

در بین کارمندان هم عدم رضایت شدیدی در آن ایام حکمفرما بود. آنها هم گرفتار افزایش هزینه زندگی و گرانی مسکن و تبعیضات گوناگون بودند. توسعه عملیات شرکت درسال های آخر جنگ موجب افزایش کار مندان خارجی شده بود. عده ای از انگلیسی هایی که در معادن نفت برمه کار می کردند و پس از تصرف آن کشور از طرف ژاپنی ها به هندوستان فرار کرده بودند، موقتا به استخدام شرکت در آمدند. عده ای را هم شرکت از فلسطین آورده و در آبادان به کار گماشته بود. خانه هائی که ممکن بود به کارمندان ایرانی داده شود به این خارجیان تازه وارد تخصیص داده شد و ایرانیان مجبور بودند که در شهر آبادان اطاق های محقری به قیمت گزاف اجاره کرده و قسمت مهم حقوق خود را به عنوان مال الاجاره بپردازند.

اين در حال بود كه توسعه آموزش و فرهنگ در دو دهه قبل از اين تاريخ، سبب شده بود عده زیادی از ایرانیان که دبیرستان را تمام کرده و با زبان انگلیسی هم آشنائی مختصري داشتند، حاضر و مهیای استخدام در شرکت نفت باشند و جای کارمندان خارجی را که مشاغلی فنی نداشتند، بگیرند. ولی شرکت ترجیح می داد که هندی ها را برای کارهای دفتري یا حسابداری و غیره استخدام کند و از استخدام ایرانیان خودداری نماید. این جانبداری بیجا و بی مورد، عده زیادی از ایرانیانی را که در جستجوی کار بودند محروم از شغل و عصبانی کرده بود. براي مثال برخي مشاغل مانند انبارداری، نظارت بر ساختمان، تقسیم خواربار و غیره در شرکت بود که ایرانیان می توانستند به سهولت انجام دهند، ولی شرکت حتی برای این گونه کارها هم کارمند انگلیسی استخدام کرده بود.

از حیث حقوق ماهیانه و حقوق بازنشستگی و مسکن و تسهیلات اجتماعی تفاوت محسوسی بین کارمندان ایرانی و خارجی برقرار بود که عدم رضایت شدیدی ایجاد می کرد. تمام کارمندان انگلیسی شرکت، حتی آنهایی که کارهای دفتری می کردند، جزو کارمندان عالی رتبه به حساب مي آمدند و عمده کارمندان ایرانی عنوان کارمند جزء را داشتند.

فرزندان شركت نفت

عضویت در باشگاه های شرکت، حق رفتن به سینمای درجه اول آبادان، سوار شدن در اتوبوس های مخصوص، استفاده از مغازه های شرکت که کالاهای اروپائی داشت، استفاده از بعضی از زمین های ورزشی و استخرهای شنا فقط به انگلیس ها و معدودی از ایرانیان عالیرتبه اختصاص داشت. شاید عده ایرانیانی که کارمندان عالیرتبه شرکت بودند از بیست، سی نفر تجاوز نمی کرد.

این تبعیضات ناروا عموم کارمندان ایرانی شرکت را عصبانی و رنجیده می ساخت. عده ای از ایرانیان که تحصیلات عالیه خود را در دانشگاه های خارج از كشو، مثل انگلستان به اتمام رسانده و پس از مراجعت به استخدام شرکت درآمده بودند، به واسطه این گونه تبعیضات ناورا، خدمت در شرکت را ترک گفته و در بخش هاي ديگر کاری برای خود تهیه کرده بودند.

سیاست شرکت این بود که خارجیان را در زندگی اجتماعی از ایرانیان جدا نگهدارد و امتزاج آنها را تشویق نکند. در واقع به نوعي تفاوت نژادی برای انگلیسي ها قائل بود. حتی در بیمارستان اطاق های مخصوصی برای انگلیس ها اختصاص داده شده بود که کارمندان ایرانی به آنها راه نداشتند.

عموم کارمندان و کارگران خارجی شرکت پس از ورود به ایران، خود بخود دارای مسکن می شدند، ولی حتی قسمت عمده کارمندان ایرانی هم از چنین حقوقی محروم بودند. موقعی که جنگ دوم جهانی خاتمه یافت و ارتش های انگلیس و آمریکا از ایران رفتند، عده خانه هائی که در سرتاسر حوزه عملیات شرکت به کارمندان ایرانی اختصاص داشت، از هفتصد خانه برای متأهلین و قریب هزار اطاق برای مجردین تجاوز نمی کرد، و بقیه در خارج از محوطه شرکت زندگی می کردند.

به طور خلاصه موقعی که جنگ تمام شد و ارتش های انگلیس و آمریکا از خوزستان خارج شدند. وضع سخت و پرمشقت کارگران و کارمندان ایرانی شرکت به اندازه ای ناگوار بود که همه خشمگین و حاضر برای این بودند که به هر قیمتی هست، وضعیت را تغییر دهند. علاوه براین شهر آبادان با جمعیت یکصد و پنجاه هزار نفری در آن وقت با مضیقه آب و برق مواجه بود، که در زندگی کارمندانی که در شهر سکنی داشتند فوق العاده مؤثر بود. در آن زمان شرکت فقط روزی شش و نیم میلیون لیتر آب و ۲۲5 کیلوات برق به شهر می داد، که به هیچ وجه کفایت احتیاجات یک چهارم جمعیت راهم نمی کرد.

عملیات حزب توده در خوزستان از اوایل سال ۱۳۲۱ شمسی شروع شده بود، ولی رهبران حزب برای آنکه وقفه ای در رساندن مهمات به روسیه شوروی روی ندهد، اقدامات خود را به ایجاد سازمان حزبی و تشکیل اتحادیه کارگران محدود کرده بودند که قسمت عمده آن هم پنهانی و در خفا بود. در سال ۱۳۲۳ خورشيدي سازمان آنها توسعه یافت و علنی گردید و همین که ارتش انگلستان از ایران خارج شد، فعالیت آنها جنبه عملي تر و شدیدتري به خود گرفت. در اين زمان کارگران و کارمندان شرکت هیچ توجهی به مقاصد باطنی حزب توده نداشتند و سازمان حزب را تنها پناهگاهی برای خود مي ديدند که مدعی اصلاح وضع آنها بود.

خانواده نفتي

پس از خاتمه جنگ، شرکت جیره رایگان نان، قند و شکری را که می داد قطع کرد و در عوض به دستمزد کارگران افزود و کالاهای مورد احتیاج کارکنان را به قیمت معینی دردسترس آنها گذاشت. اما در عين حال هیچ گونه اقدامی برای رفع نارضایتی کارکنان ایرانی خود نکرد و در انتظار این بود که ببیند حزب توده چه خواهد کرد و امتناع شوروی ها از خارج کردن ارتش خود از ایران چه نتایجی بار خواهد آورد. به عبارتي شركت نفت، بر حسب رویه دیرینه خود صبر و خونسردی را پیشه ساخت و به توصیه کسانی که معتقد به اصلاحات سریع و فوق العاده بودند، اعتنایی نکرد.

در آن ایام دولت انگلستان نسبت به وقایعی که در ایران رخ می داد نگرانی های بسیاري داشت و در بهمن سال۱۳۲4 شمسی، نمايندگان پارلمانی مرکب از یکنفر نماینده حزب محافظه کار و یک نفر نماینده حزب کارگر را به ایران اعزام داشت که وضع ایران را مطالعه کند و گزارشی به دولت خود بدهد. این دو نفر از آبادان دیدن کرده و بعد به اصفهان و مازندران نیز مسافرت کوتاهی نمودند. ولی بیشتر وقت خود را در تهران صرف کرده و عمده توجه آنها معطوف به وضع سیاسی ایران بود و آن طوری که شایسته صنعت نفت بود مطالعه و بررسی نکردند و به کشور خود بازگشتند.

در اردیبهشت سال۱۳۲۳ خورشيدي نيز دولت به وزیر دارائی وقت (مرتضی قلی بیات) دستور داد که به اتفاق دکتر حسین پیرنیا رئیس اداره امتیازات و نفت وزارت دارایی بازدیدی از خوزستان و مؤسسات نفت بکند و گزارشی از وضع خوزستان و صنعت نفت به دولت بدهد. این میسیون دولتی پس از مراجعت از خوزستان به دولت گزارش داد که وضع بسیار متشنجی در مراکز صنعت نفت حکمفرماست و کارکنان ایرانی شرکت فوق العاده ناراضی می باشند و حزب توده هم مشغول فعالیت است.

زماني كه این میسیون در اهواز بود، اعتصاب کارگران آغاجاری شروع شد. اولیای شرکت بیدرنگ مدعی شدند که اعتصاب نتیجه تبلیغات سیاسی حزب توده است و به هیچ وجه ناشی از وضع اجتماعی نامطلوب آن ناحیه نيست. از اين رو از دولت تقاضا کردند به مأمورین انتظامی در محل اختیارات کافی داده شود که محرکین و اخلالگران را توقیف و اعتصاب را درهم شکنند. نمایندگان دولت به بررسی تقاضاهای اعتصاب کنندگان پرداخته و معلوم داشتند که تقاضا های کارگران کاملا" مشروع می باشد و عبارت است از:

- بهبود وضع توزیع آب آشامیدنی

 - استخدام چند قابله برای رفع احتیاج خانواده کارگران

 - پرداخت فوق العاده مخصوص به کارگران آغاجاری که در وضع سختی بسر می بردند.

 وزیر دارایی از اهواز به نماینده دولت در لندن دستور تلگرافی داد که با مدیران شرکت وارد مذاکره شده و تذکر دهد که اعتصاب آغاجاری به علت کمی دستمزد و سختی معیشت می باشد و لازم است که فورا ترمیمی در دستمزد کارگران صورت گيرد و در صورتی که شرکت در این امر غفلت نماید دولت نسبت به اثرات آن مسئولیتی نخواهد داشت.

شرکت ناچار شد که تقاضاهای اعتصاب کنندگان آغاجاری را بپذیرد و اعتصاب خاتمه یافت، لکن توفیق کارگران سبب شد که آنها طعم اقدام دسته جمعی را چشیده و در تحکیم اتحادیه کارگران و توسعه فعالیت خود کوشاتر شوند. دولت هم که وضع را چنین دید درصدد برآمد که نظاماتی بین کارگر وکارفرما وضع نماید که در آینده تقاضاهای کارگران از حدود معینی تجاوز نکرده و موجب استفاده های سیاسی نشود. این بود که در خرداد ماه سال ۱۳۲5 خورشيدي، اولین قانون کار را تصویب كرد و در صدد اجرای آن بر آمد.

اعتصاب آغاجاری بر نگرانی های دولت انگلیس و مدیران شرکت بسی افزود، زیرا متصدیان شرکت در ایران هر روز به لندن گزارش می دادند که فعالیت های اتحادیه کارگران ناشی از نظر سیاسی حزب توده بوده و پایه و اساس اقتصادی ندارد. این بود که دولت انگلیس تصمیم گرفت میسیون پارلمانی دومی به آبادان اعزام دارد که وضع رفتار شرکت را با کارگرانش بررسی کرده و گزارش دهند. دو نفر نمایده حزب کارگر هر دو از رؤسای اتحادیه کارگران انگلستان بودند که اشکالات کار را از حیث سختی معیشت کارگران ایرانی بخوبی تشخیص دادند و در گزارش خود هم توصیه هائی در این باره کردند ولی توجه نکردند که شرکت نفت مؤسسه بیگانه ای است که در ایران نظرش فقط معطوف به استفاده های کلان است و عملیات گذشته آن موجب انزجار خاطر مردم بوده است.

پس از وصول این گزارش ارنست بوین که وزیر خارجه دولت کارگری انگلیس بود، به شرکت نفت توصیه کرد که شخص مجرب و آزموده ای که درباره روابط بین کارگر و کارفرما بصیرت کامل دارد استخدام نماید تا به راهنمائی او اصلاحاتی در کار بشود و به توصیه دولت انگلستان شرکت شخصي كه سال ها معاون وزارت کار انگلستان بود، به نام سر فردریک لگت به عنوان مستشار روابط با کارگران استخدام نمود.

پس از آن شركت نفت با صدور بيانيه اي به شرح اقداماتي كه قرار است در مورد بهبود وضعيت كارگران، انجام دهد، پرداخت و در اين بيانيه متذكر شد كه دولت ایران نيز متقابلا مسئول است امنیت لازمه را در کشور تأمین نماید تا آنکه صنعت نفت ایران بتواند نقش مهم خود را در اقتصاد ایران و جهان ایفا نماید. در اين بیانیه شركت نفت، چند نکته مهم را صریحاً اعتراف کرده بود:

۱- نفت ایران سهم بزرگی در توفیق و کامیابی متفقین در جنگ گذشته داشته است.

۲- رفتار شرکت با مستخدمین خود در گذشته مطلوب نبوده و دولت انگلیس در آینده برای بالا بردن سطح زندگی آنها اقدام خواهد نمود.

 ۳ - شرکت نفت برنامه وسیعی را برای رفاه مستخدمین خود اجرا خواهد نمود.

4 - شرکت نفت قانون کار را اجرا خواهد نمود و سعی خواهد کرد که روابط بین کارفرما و کارگر حسنه باشد.

5- نفت ایران باید وسیله مؤثری برای تشریک مساعی بین انگلستان و ایران باشد.

خلاصه آنکه پس از اعتصاب بزرگ که شرح آن در بالا گفته شد، برنامه شرکت برای ساختن مسکن و خانه و سایر وسایل رفاه مستخدمین آن شروع گردید و با سرعت پیشرفت کرد. برنامه ای که طرح و اجرا می شد مقرر می داشت که پس از ده سال همه مستخدمین شرکت دارای مسکن باشند. پیشرفت این برنامه از ارقام زیر معلوم می گردد که در موقع خلع ید وسایل زیرین در مراکز مختلف عملیات شرکت آماده و مهیا گشته بود.

تعداد خانه برای کارگران و کارمندان متأهل: 17 هزار باب، تعداد اتاق برای کارگران و کارمندان مجرد: 4000 باب، تعداد 9 بیمارستان که ۱۰۲۷ تخت داشت، مهمانخانه های شرکت: 32 باب، درمانگاه 39 باب، باشگاه ها: 49 باب، سینما ها: 25 باب، زمین های ورزشی: 86 باب، استخرهای شنا: 21 باب، تعداد دبستان و دبیرستان: 48 باب و تعداد کارخانه های یخسازی: 31 باب.

تقاضاهای کارگران و کارمندان شرکت درباره توسعه بهداشت و فرهنگ هم مؤثر بود و در موقع خلع ید ۳۳۹۲ نفر از مستخدمین ایرانی شرکت کسانی بودند، که در ایران تحت تعلیم و تربیت برای اشغال مقامات بالاتر بودند و عده ای هم از ایرانیان در انگلستان به تحصیل علوم عالیه مشغول بودند. در سال 1314 خورشيدي فقط 8% از کل کارگران شرکت سواد خواندن و نوشتن داشتند، اما در سال 1347، این تناسب ترقی کرده و 14% کارگران باسواد شده بودند و در موقع خلع ید بیش از 25% درصد آنها سواد داشتند. طبق مقررات قانون کار شرکت کلاس های اکابر در همه مراکز عملیات خود ایجاد کرده بود و سعی می شد که کارگران خواندن و نوشتن را بیاموزند. کارگران هم استقبال شایانی از این کلاس ها می کردند. به طوری که در موقع خلع ید قریب پنج هزار نفر کارگر در کلاس های مزبور درس می خواندند و طبق برآوردی که شده بود عده کارکنان باسواد شرکت در سال 1334 باید به40% و در سال 1344 به 75% درصد مي رسيد.

از روی کمال انصاف و بی طرفی و حقیقت بینی باید گفت که بهبود وضع کارگران نفت در سال های آخر عملیات شرکت در ایران مرهون دو نکته اصلی بود. اول آزادی بیان که پس از خروج ارتش بیگانگان برای کارگران حاصل شد و توانستند وضع اسفناک و مشقت بار خود را تاحدی شرح دهند و دوم اعتصاب بزرگ ۲۳ تیر سال 1325 خورشيدي که قدرت عظیم آنها را برای گرفتن حق خود واضح و آشکار ساخت و به شرکت فهماند که ادامه رویه سابق محال است و باید رفتار خود را تغییر دهد.

فهرست منابع:

- مصطفی فاتح، پنجاه سال نفت ایران، ص 434-438 و 442 – 444.

- گزارش داستان بیست فوتی ها، نشریه مشعل، محمد رضادادگر.

- گزارش روابط عمومی شركت ملی مناطق نفتخیز، مورخ 1387.

- دفتر پژوهش ها و برنامه ریزی فرهنگی، کتاب چهارم، دفتر ششم، ص ۲۷.

- ترجمه بخشی از کتاب وضعیت کارگران در صنعت نفت ایران-Labour Condition in the Oil Industry in Iran براساس گزارش ماموریتی موسسه بین المللی کارگری-ژانویه تا فوریه 1950.

- نشریه  Abadan Today Published، شماره های 83 و 100، تاریخ 23 سپتامبر و 15 جولای 1959.

- ترجمه بخشی از کتابچه گزارشات ماهیانه منتشر شده توسط شرکت نفت انگلیس و ایران.

- کسایی، احمد (1386)، مروری بر تاریخچه معماری و عملیات ساختمانی مناطق نفتخیز جنوب.

- عباس شهنی، دانش(1382) تاریخ مسجدسلیمان از روزگاران باستان تا امروز، تهران- هیرمند.

- کتاب خوزستان (درزمینه تاریخ،فرهنگ، هنر و ادبیات خوزستان)، 1381، تهران، سایه هور.

- یعقوبی نژاد، علی (1372) رئیس نفت، بی جا، یادواره کتاب.

- ایرانیکا، ج 1، ص54، فرمانفرمائیان، ص 112-113.

- مطالب و تصاویر آرشیو شخصی نويسنده.