«فرزند کویر و نیم قرن خدمت در صنعت نفت» خاطرات تاریخ شفاهی مهندس سید کاظم وزیری هامانه، حاوی اطلاعات ارزشمندی از شیوه اداره شرکت نفت پیش از انقلاب و خاطراتی کلیدی از بعد از انقلاب است. این پنجمین شماره از داستان «فرزند کویر» است، که در آن مهندس هامانه به ساختار شرکت ملی نفت ایران پیش از انقلاب و برخی تغییرات پس از انقلاب اشاره کردهاند.
زمانی که من وارد صنعت نفت شدم، سه شرکت بزرگ در ساختمانهای مختلف به موازات هم فعالیت میکردند؛ «شرکت ملی نفت ایران» (در محل وزارت نفت فعلی در خیابان طالقانی) به مدیرعاملی دکتر منوچهر اقبال، «شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران» (در میدان هفتتیر فعلی)، به مدیرعاملی آقای باقر مستوفی و «شرکت ملی گاز ایران» (روبهروی لانه جاسوسی) به مدیرعاملی آقای تقی مصدقی.
شرکت ملی نفت ایران، شرکت مادر بود و پتروشیمی و گاز، به عنوان شرکتهای فرعی آن محسوب میشدند. علیرغم اینکه شرکتهای مذکور زیر مجموعه شرکت نفت بودند، ولی در کارهای یکدیگر دخالت نمیکردند و مدیران عامل هر سه شرکت توسط هیئت دولت انتخاب و از طریق نخستوزیر به شاه پیشنهاد میشدند؛ بنابراین از بزرگان کشور بودند. شرکت ملی نفت ایران نیروساز بود چون بهترین کارشناسان را گلچین میکرد. در انتخاب مدیران میانی، ضوابط خاصی وجود داشت که موبهمو اجرا میشد.
در قانون آمده بود که آن دو شرکت موظف به اجرای تمام مقررات شرکت ملی نفت ایران و به نوعی به آن وابسته بودند؛ در واقع تمام سرمایهشان متعلق به شرکت ملی نفت ایران بود. همینطور صندوقهای بازنشستگی و پسانداز آنها هم مشترک بود. صندوقهای بازنشستگی، پسانداز و رفاه کارکنان و همچنین بهداری و بهداشت کارکنان در شرکت نفت بود و به دو شرکت دیگر خدمات ارائه میکرد. آن زمان مدیریت صندوقهای مذکور زیر نظر دکتر منوچهر اقبال بود و دو شرکت دیگر از آن استفاده میکردند. طراحی پیچیدهای داشتند، چون در عین استقلال، در برخی موارد به هم وابسته بودند. در ضمن «شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی» هم پس از انقلاب به این سه شرکت اضافه شد.
واحدی به نام «امور سازمانی» هم پیش از انقلاب و هم بعد از آن، در چهار شرکت وجود داشت. این واحد در رده مدیر کل بود. در مجموعه نفت هر جا عنوان «امور» آمده، با مدیر کل در سایر وزارتخانهها همطراز است. وظیفه واحد امور سازمانی پیش از انقلاب، اصلاح و تغییر ساختار، کوچک و بزرگ کردن آن و بازنگری سازمانی، در صورت نیاز بود. با تشکیل وزارت نفت پس از انقلاب، واحدهای امور سازمانی در شرکتهای ملی نفت، گاز و پتروشیمی ماندند، البته در وزارتخانه هم سازمانی به نام «تشکیلات و روشها» شکل گرفت که هماهنگکننده واحدهای امور سازمانی شرکتها بود. زمان وزارت مرحوم مهندس علیاکبر معینفر، نیروهای با تجربه را انتخاب کردند و به سازمان تشکیلات و روشها قوت بخشیدند، حتی ساختار وزارتخانه را هم آنها شکل دادند. به دلیل اینکه وظایف وزارت نفت خاص و تخصصی بود، معمولاً از مشاوران سایر سازمانها و ادارات برای اصلاح ساختار استفاده نمیکردند، اگر هم بهطور مثال از استادان دانشگاه کمک میگرفتند، در حد مشاوره بود. تغییرات در داخل مجموعه نفت با مطالعات عمیق انجام میشد.
بنابراین واحدهای امور سازمانی در شرکتها، با تشکیلات و روشها در وزارتخانه هماهنگ شدند. آنها گروههایی بودند که به ساختار شرکتها با زاویه دید شرکتی نگاه میکردند. پس از تشکیل وزارتخانه، مرجع دیگری هم برای رسیدگی اضافه شد و میتوان گفت که کنترل نهایی را مسئولان تشکیلات و روشها در وزارتخانه انجام میدادند. هر کدام از این شرکتها با دیدِ خاص شرکت خود نگاه میکردند ولی سازمان تشکیلات و روشها، از جانب وزارتخانه و به صورت جامع و در سطح وزارت نفت سازمان و ساختار را سامان میداد.
به طور مثال اگر میخواستند پالایشگاه اصفهان را راهاندازی کنند، شکل کلی پالایشگاه وجود داشت. آنها واحدهای مختلف را مورد بررسی قرار میدادند، اینکه به چند نفر پرسنل نیاز دارد، هم رئیس و هم معاون باید باشد، اگر تعداد کارکنان از عدد مشخصی کمتر بود، میگفتند معاون نمیخواهند یا اگر بیشتر بود، میگفتند که دو معاون لازم دارد. به هر حال بررسیهای میدانی و دیگر مراحل را انجام میدادند. بعد روسای پالایشگاههای کشور را جمع میکردند و با حضور مدیر پالایش در جلسات مختلف، گزارش ارائه میدادند و نظر همدیگر را جویا میشدند. هر کدام مشکلات و نارساییهای پالایشگاه خودشان را میگفتند که این مسائل بررسی و مقایسه میشد و به اندازه کافی چکشکاری میکردند. پس از آن مشکلات را برطرف و طرح جدید را به مدیر پالایش ارائه میدادند. وی از کارشناسان کمک میگرفت و تشکیلات و روشها نظر نهایی را میداد و در نهایت یک کتاب بزرگ آماده میشد که باید به تصویب هیئت مدیره میرسید.
من معتقدم از همان سالهای پیش از انقلاب، کارشناسان داخل شرکت ملی نفت ایران، به ساختار و نحوه تغییر و بهبود آن، اشراف پیدا کرده بودند. کسانی که داخل صنعت نفت فعالیت میکردند، متخصص بودند. به طور مثال برای رشته پالایش، استادان صاحبنظری به جز استادان دانشکده نفت آبادان نداشتیم. استادان دانشگاه صنعت نفت هم از مجموعه نفت انتخاب میشدند و نیازی به بستن قرارداد با آنها نبود. تا زمانی که رشتههای تخصصی صنعت نفت به سایر دانشگاهها منتقل نشده بود، این وضعیت ادامه داشت، ولی وقتی رشتههای جدید در زمینه نفت در سایر دانشگاهها تشکیل شد، از اعضای هیئت علمی دانشگاهها برای تدریس دعوت به عمل آمد.
تا زمانی که دکتر اقبال مدیرعامل شرکت نفت بودند، ساعت کار در زمستانها، از هشت و ربع تا چهار بعدازظهر و تابستانها از یک ربع به هشت تا چهار بعدازظهر بود. این وضعیت ادامه داشت تا زمانی که هوشنگ انصاری عهدهدار مدیریت شرکت ملی نفت ایران شد. وی ساعت ناهار را حذف کرد چون در آستانه انقلاب، فضای ناهارخوری به جایی برای بحثهای سیاسی تبدیل شده بود. انصاری به بهانه اینکه بعضی از کارمندان میخواهند بعدازظهر کار کنند، ساعت ناهار را حذف کرد و ساعت پایان کار، دو بعدازظهر بود. برخی از کارکنان شرکت ملی نفت ایران هم با اهدای دسته گل، بابت انجام این کار، از انصاری تشکر کردند و مطبوعات نوشتند که کارکنان نفت از مدیرعامل تشکر کردهاند که این فرصت را در اختیار آنها قرار داده است تا بتوانند بعدازظهرها کار کنند!