گام به گام تا افتتاح دومين موزه از طرح موزه هاي صنعت نفت

شنبه پنجم اسفند ماه 1396گام به گام تا افتتاح دومين موزه از طرح موزه هاي صنعت نفت

زنگ آموزشگاه حرفه ای دوباره نواخته مي شود

گزارش از راحله خالقي

چندی است که فصل زمستان در ایران، فصلی پربرکت از باب زایش و تولد موزه هایی نو از جنس نفت است. اولین ماه از فصل سرد سال 1395، درهای اولین موزه صنعت نفت کشور به روی مردم گشوده شد و حالا صنعت نفت در تب و تاب برنامه ریزی برای گشايش دومین موزه است، امسال در سومین ماه از فصل سرد سال،

مردمان خطه نفتی آبادان، مردمانی خوش اقبالند که هنوز هم پس از گذشت یکصد سال، شاهد اولین ها و ناب ترین اتفاقات نفتی در سرزمین خود خواهند بود. دی ماه سال گذشته، در این شهر نخستین موزه رسمی صنعت نفت کشور با عنوان "موزه بنزین خانه آبادان" جان گرفت و حالا شکوفایی دومین ثمره آن را انتظار می کشند: "موزه نفت کارآموزان آبادان".

20161017_171035

اكنون آوای زنگ آموزشگاه حرفه ای آبادان، رفته رفته می رود تا دوباره بر فراز اين شهر نواخته شود، اما این بار نه از جنس درس و مدرسه كه از جنس خاطره و حال و هوا و دلتنگی روزهای تلخ و دلنشین دوران نوجوانی. هیاهوی دانش آموزان آموزشگاه در آن روزها، حالا پس از گذشت سال ها، جای خود را به هیاهویی دیگر خواهد سپرد، هیاهوی دانش آموزانی که از سر شوق، این بار نه به آموزشگاه، بلکه به موزه قدم می گذارند، تا هر آنچه از یاد و خاطره پدران و پدر بزرگانشان، "کارآموزان دیروز" و "استادکاران امروز" در این آموزشگاه به یادگار مانده است، از نزدیک مشاهده و لمس نمایند.

"آموزشگاه فنی و حرفه ای آبادان" و حالا دیگر "موزه کارآموزان آبادان" کماکان جایگاه علم آموزی خود را حفظ خواهد کرد، همانند گذشته برای مشتاقان علم و نوآوری فضایی را برای الهام گرفتن و تحریک حس کنجکاوی آماده خواهد ساخت و اذهان گذشته و آینده را به هم پیوند خواهد زد.

با نزدیک شدن به روزهای پایانی آماده سازی موزه کارآموزان، رهسپار آبادان شدم. اگر چه بارها در طول سال و در اوج مشغله و فعالیت های عمرانی و اجرایی پروژه سری به آنجا زده بودم. وارد خیابان دهداري که می شوم تابلوی جدید نصب شده بر سردر آموزشگاه با عنوان "موزه آموزشگاه آبادان" از اتفاقات جدید در این مکان خبر می دهد. تغییر و تحولات شگرفی رخ داده است. آن آموزشگاه زخمی، پوشیده از انبوه گرد و غبار و مدفون شده در زیر خروارها وسیله و ابزار بی سر و سامان که به هر گوشه اش که دست می زدی از درد پوسیدگی و شکستی آه از نهادش بلند می شد، حالا انگار خونی در رگانش جاری شده، خانه تکانی اساسی کرده، آب و شانه زده و آماده پذیرایی از مهمانان است.

آموزشگاه فني و حرفه اي مناطق نفتخيز (1)

کارکنان و دست اندرکاران همگی در تکاپوی آماده سازی آموزشگاه برای افتتاح هستند. هر کدام گوشه ای از کار را گرفته اند و هر آنچه از کار باقی مانده را با اشتیاق و انگیزه فراوان و با کوشایی هرچه تمام تر به پایان می رسانند. چرخی در آموزشگاه می زنم، کارگاه ها را یک به یک از نظر می گذرانم. خودم را دانش آموزی می پندارم که جواب سوال های بی پایانش را در لا به لای دستگاه های کوچک و بزرگ، پشت میز کار چوبی اش و مقابل تابلوهای چوبی راهنما جستجو می کند.

یکی از ابزارهای سوهان کشی چیده شده روی میز چوبی کار را برمی دارم، سنگینی و زبری ابزار یادآور دستان کوچک و لطیفی است که تمام توان خود را در این ابزار به ظاهر کوچک و ساده می ریزد تا یاد بگیرد چگونه و از چه راهی سختی و ناهمگونی زندگی اش را صیقل دهد. دوست دارم از این آموزشگاه و آدم های دیروز این آموزشگاه بیشتر بدانم. سراغ تک تک افرادی که در آماده سازی موزه نقش داشته اند می روم تا با آنها گفت و گو کنم. ابتدا به نزد ناظرو مجری این پروژه می روم.

محمدرضا جواهری، مدت طولانی است که به منظور راهبری و نظارت بر شکل گیری موزه و روند امور در آبادان به سر می برد. در آموزشگاه قدم می زنیم، جواهری ضمن معرفی واحدهای مختلف این آموزشگاه از اصول و پایه های شکل گیری موزه برایم می گوید و از من می خواهد برای آشنایی هرچه بهتر و بیشتر با این واحدها و اقدامات صورت گرفته، با مسوولان هریک از آنها، به گفت و گو بنشینم.   

اطلاعات پایه و مستند، اصل اول راه اندازی موزه

جواهري ناظر و مجري آموزشگاه

جواهری در ابتدای گفت و گو به اصل مهم و کلیدی در راه اندازی موزه کارآموزان اشاره کرده و می گوید: "قبل از هر کار باید مجموعه ای را که قرار است به موزه تبدیل شود، بهتر بشناسیم. باید بدانیم پیشینه و تاریخچه آن مجموعه چه بوده است. چرا که اگر مجموعه را درست نشناسیم چگونه می توانیم آن را به مردم بشناسانیم. اگر دقت نکنیم، مردم را به اشتباه و به خطا انداخته بریم و از واقعیت دور می کنیم. در خصوص آموزشگاه هم سعی کردیم شناختمان را از این مجموعه بالا ببریم. لذا مدت زماني طولانی را صرف جمع آوری اطلاعات در مورد این آموزشگاه کردیم. دراینجا لازم است از آقای منعم، مسوول محترم مرکز اسناد که اطلاعات تاریخی مفیدی را دراین زمینه استخراج و در اختیار ما گذاشتن تشکر نمایم."

اطلاعات باید بر اسناد تاریخی مبتنی باشد

مشاور مدیر موزه ها و مرکز اسناد صنعت نفت در ادامه بر اصالت و واقعی بودن اطلاعات اشاره کرده و توضیح می دهد: "اطلاعاتی که می خواهیم استخراج کنیم. نباید تخیلی باشد. دقیق و واقعی بودن آنها اصل مهمی است که باید به آن توجه شود. هر کسی ممکن است اطلاعاتی را در اختیار ما بگذارد، این به معنی پذیرفتن و استناد به آن نیست. سند و مدرک موجود است که صحت اطلاعات را تضمین می کند. اگر اسناد واقعی وجود نداشته باشد بایدبه افرادی مراجعه کنیم که اطلاعاتشان دقیق و قابل اعتماد باشد. اگر به این اطلاعات شک داشتیم باید با چندین نفر که با مجموعه آشنا هستیم گفت و گو کرده تا به اطلاعات واحد و مستند دست یابیم."

در مورد این آموزشگاه هم ما برای دریافت و تکمیل اطلاعاتمان به سراغ اساتید و دانش آموزانی که زمانی در این آموزشگاه، تدریس یا آموزش دیده بودند، رفتیم. این مهم زمان زيادي را به خود اختصاص داد، چرا که اطلاعات مکتوب و آشکار کافی در مورد این آموزشگاه نداشتیم."

DSC_2226

وی درباره ویژگی های منحصر به فرد این آموزشگاه عنوان کرد: "موزه کارآموزان از چند ویژگی برخوردار است که موزه های دیگر در ایران فاقد آن هستند. از جمله اين ويژگي ها می توان به مستند بودن کلیه اطلاعات و اقدامات صورت گرفته براساس اسناد تاریخی به دست آمده اشاره کرد."

ناظر و مجری موزه آموزشگاه کارآموزان درخصوص استخراج مستندات از میان خروارها کاغذ و برگه گرد و خاک گرفته و تلنبار شده در سلویج ها خبر داد و افزود: "کار گردآوری اسناد و مدارک بسیار سخت و زمان بر بود. همکارانمان زحمت بسیاری را متحمل شدند تا توانستند از میان هزاران کاغذ و برگ به اسناد مرتبط با آموزشگاه دست یابند. برخی از اسناد نیز از جمله تصاویر و عکس های این آموزشگاه توسط مرکز اسناد صنعت نفت استخراج و در اختیار ما قرار گرفت. نقشه های جغرافیایی ارزشمندی هم طی تلاش های آقای کمال دشتی شناسایی شد که در پیدا کردن برخی از نقاط کور مربوط به آموزشگاه بسیار به ما کمک کرد."    

جزوات آموزشی از دیگر اسناد شناسایی و گردآوری شده، اطلاعات دقیق و مفیدی را در مورد دستگاه ها و کارگاه ها به دست داده اند که با استناد به آنها برای کلیه اشیای موجود زیرنویس تهیه شده است   . 

موزه، ثمره کار گروهی است

موزه ثمره کار گروهی و برایند نظرات کلیه کارکنان است. جواهری با تاکید بر این نکته می گوید: "همه اطلاعات در اختیار یک نفر نیست و باید به نظرات و نگرش های تک تک افراد توجه کرد. گاه اتفاق می افتاد در خصوص موارد فنی به ویژه استقرار دستگاه ها و ابزارها، یک کارگر ساده به ما کمک مي کرد. برای اینکه موزه به نتیجه برسد باید همه دست به دست هم دهند. از نظرات همه باید بهره برد تا به یک نتیجه واحد رسید."

چیدمان مستند و تکیه بر جنبه آموزشی موزه

نماي شب از آموزشگاه فني

جواهری در ادامه به نحوه چیدمان کارگاه ها و دستگاه های موجود در آنها اشاره می کند و می خواهد برای جمع آوری اطلاعات بیشتر به ندا عزیزیه که مسوولیت استخراج اطلاعات و چیدمان اشیا بر اساس آنها را عهده دار است، مراجعه کنيم. اما کوتاه برایم می گوید: "در سالن اصلی، کارگاه های مختلف در مقاطع مختلف ایجاد یا حذف شده اند. همه کارگاه به این شکل و در یک دوره زمانی خاص وجود نداشته و جا به جا شده اند، این موضوع در مورد دستگاه ها هم صدق می کند. حتی پایه میزهایی که برای دانش آموزان طراحی شده بود درمقاطع مختلف رنگ های متفاوتی داشتند. ما در چینش اشیا از یک مقطع غالب الهام گرفتیم. در معرفی دستگاه ها تلاش شده از عناصر و ابزارهای کمک آموزشی استفاده نمایم. برای هریک از آنها زیرنویسی تهیه شده که روی پایه های فلزی قرار گرفته و بروی میزهای کار چیده شده اند. الگوی این پایه ها از روی تصاویر به دست آمده و در ابعاد مختلف ساخته شده است. این اطلاعات به زبان فارسی و انگلیسی و در مواردی عربی است. لازم به گفتن است برای هریک از این دستگاه ها پرونده ای تهیه شده که کلیه اطلاعات مربوط به آن در این پرونده قرار دارد و زیر نویسی ها از روی این اطلاعات استخراج شده است."

جواهری به تخته سیاه هایی که کنار هر کارگاه قرار گرفته اشاره می کند و می گوید: "استفاده از تخته سیاه ها نماد آموزش و نماد مدرسه است. ما هم برای معرفی هر کارگاه از تخته سیاه استفاده کردیم. همان طور که می بینید اطلاعات با گچ نوشته شده و خوش خط نیست."

با توجه به ماهیت این موزه که زمانی آموزشگاه بوده، همچین در تعاریفی که از موزه داریم، جنبه آموزشی این موزه بیشتر مد نظر قرار گرفت. تلاش کردیم بازدیدکننده ضمن تماشای کارگاه ها و دستگاه ها، با اصول و نحوه کار آنها آشنا شود...