غرفه موزههای نفت ركورد بازديدكنندگان را شكست
دُر یتیم نمایشگاه نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی
خوش درخشید
سهیلا زمانی
پیش درآمد
حتی غرفهاش نیز متفاوت بود! اینجا در دل نمایشگاهی انباشته از فولاد سرد و خشک و در دریای شناور انسانهایی که شاید «زمان» را درنمییابند، ایستگاهی به غایت زیبا با تلفیقی از سنت و مدرنیته، تو را از «حال» و هیاهوی صنعتی که سیاهی درون خود را با آمیختهای از عشق، با عنوان امید و روشنایی تقدیمت میکند، جدا میسازد تا «زمان» را به صورتی معلق در دل تاریخ صدساله طلای سیاهی بیابی که زندگیت به نوعی، به آن بسته است!
نمای طرح آجر بهمنی که از نمای بیرونی و آجری قدیمیترین ساختمان پمپبنزین کشور در آبادان که هماکنون به موزهای زیبا تبدیل شده، الهام گرفته شده است، حس نوستالژی را در تو زنده و فضای تنفسی را برایت خواستنیتر میکند.
... اما به هر روی، به نظر من، موزه تنها جایی برای پرکردن زمان از سر وقتگذرانی و سرگرمی نیست.
بیشک کسانی که چنین نگاهی به یادها و یادمانها و نمادها و نمودهای پیشینیان خود دارند، به راستی باید در احوال خود، در نگاهشان به جهان، در جغرافیای دانایی و تاریخ باورهای خود بازنگری بنیادین کنند. چه، آنان از مفهوم کلیدگزاره «گذشته چراغ راه آینده است» نه تنها هیچ نمیدانند که هیچ هم نخواهند آموخت!
به گفته مولوی بزرگ؛
هرکه نامُخت ازگذشت روزگار
نیز ناموزد ز هیچ آموزگار
کیست که به ۶ هزار سال تاریخ نوشته سرزمینش ننازد؟!
کدام ایرانی است که تنها به عنوان یک نمونه گرانبها، به سه لوح سنگ نبشته پیدا شده داریوش بزرگ بر کرانه نیل که سند گواهی فرمان این شاهنشاه ایرانی برای ساخت آبراهه نیل است که امروز مردمان جمهوری عربی مصر با عنوان کانال سوئز به آن فخر میکنند، نبالد؟!
گزافه نخواهد بود اگر گفته شود موزهها، راستگوترین راویان تاریخ هستند که بیاعتنا به اندیشه سیاسی حکومتهای کنونی و پیشین و با تکیه بر سازهها و نمادهای انکارنشدنی، سخن میگویند.
داستان پرماجرای نفت در سرزمین ما نیز از این گفتهها جدا نیست.
از نخستین چاه ایرانی کندهشده در مسجدسلیمان مظلوم در افزون بر یک سده پیش تا امروز که پیشرفتهای شگرف فنآوری، دیدگان انسان سده بیست و یکم را به تحسین و شگفتی واداشته، راه دراز و پرنشیب و فرازی پیموده شده است.
اما تنها چند سالی است که به کوشش ستودنی تنی چند از دلسوختگان ایران و ایرانی، سازمان موزهها و مرکز اسناد صنعت نفت در بسیاری از شهرها و روستاهای نفتخیز به پاسداشت و بازنمایی نمادهای این صنعت بزرگ نانآور همت گماشته و بار دیگر پس از دو سال، با دستی پر و بهعنوان تکنگین درخشان نمایشگاه بینالمللی نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی، به این همایش بینالمللی پا گذاشت و عجب نبود که به پر بازدیدکنندهترین غرفه این نمایشگاه تبدیل شد.
درآمد
بیست و سومین نمایشگاه بینالمللی نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی بهانه نگارش این نوشته شد. اما نگارنده برآن نیست که این مطلب را با شکل و شمایل غرفه موزهها و مرکز اسناد صنعت نفت ایران و نیز اسناد و کالاهای به نمایش درآمده در آن که تقریباً همه به یکسان یا با اندک دگرگونی در واژگان روایت کردهاند، انباشته کند.
واقعیت در این است که در کشور ما، جایگاه موزهها متأسفانه چندان شایسته و بایسته نیست.
هم از اینرو است که باید کنشهای سه سال گذشته مدیریت موزهها و مرکز اسناد صنعت نفت در کنار کارشناسان و مدیران نفتی استانهای کشور با تمرکز ویژه بر مناطق نفتخیز جنوب را گامهای نخستین و البته مؤثر در راهی سنگلاخ و پرپیچ و خم دانست که فرجام آن از یک سو شناسایی و نمایش کوششهایی است که در درازای یک صد و ده سال تلاش پایدار کنشگران صنعت بزرگ نفت ایران صورت گرفته و در سوی دیگر، پردهبرداری از بسیار ناگفتهها و پنهان ماندههای تاریخ این صنعت است.
* * *
شاید جزو معدود غرفههایی بود که در همان فرصت اندک، بارها به دیدارش شتافتم چون علاوه بر فضای آرامبخش غرفه و زیباییها و تجانسهای آن با نوستالژیهای محبوبت، تمامی دستاندرکارانش به قدری با خوشرویی به استقبالت آمده و با تو همکلام میشدند که ناخودآگاه، نقشه بازگشت دوباره به «سرزمین عجایب» در ذهنت کشیده میشد!
کارشناسان موزههای صنعت نفت بخشی از نمای این ساختمان آجری زیبا و چندگوشه را به نمایشگاه نفت تهران آوردند تا از نمایی نزدیک، پنجرهای روشن به روی یادمانها و آثار برجا مانده از بزرگمردان صنعتی ۱۱۰ ساله را به بازدیدکنندگان بنمایانند.
من بر این باورم که بازدید از موزه نفت، نگاهی به گذشته است، نگاهی به تلاش صدساله رادمردانی که در هر شرایطی ایستادند و ثروتهای زیرزمینی را به ثروتهای روی زمینی مبدل کردند تا نسلهای آینده در شرایطی بهتر به حیات خود ادامه دهند. موزهای زنده که به یادت میآورد «هیچکس ماندنی نیست، مگر به آثار!»
غرفهای شاد، زنده و پویا با بیش از صدها قلم اشیای قدیمی نفتی، دهها سند منتخب تاریخی و گردآوری شده از شرکتهای نفتی سراسر کشور، دستگاههای قدیمی پمپ بنزین، چراغهای نفتی، فشارسنجهای قدیمی و .... هزاران اشیای تاریخی دیگر که با زبان «تاریخ» با تو سخن میگویند.
سومین حضور نمایشگاهی، اما پررنگ
اکبر نعمتاللهی، مدیر موزهها و مرکز اسناد صنعت نفت با بیان این که موزههای نوپای صنعت نفت، در حال حاضر، سومین حضور نمایشگاهی خود را تجربه میکند، در گپ و گفتی صمیمی، گفت: ما این وقف را از این جهت داشتیم که اکنون با دو موزه نفت راهاندازی شده و سه موزه دیگر آماده افتتاح، شرایط و موقعیت مناسبتری برای معرفی دستاوردهای این موزه و پیشرفت پروژههای آن به مخاطبان و علاقمندان به تاریخ نفت فراهم شود که این مهم صورت گرفته است.
وی چنین استقبال بینظیری را قابل پیشبینی عنوان کرد و اظهار داشت: این غرفه، غرفهای فرهنگی در دل یک نمایشگاه صنعتی است که مسلماً به دلیل حال و هوای متفاوت آن، مورد توجه بازدیدکنندگان، اعم از داخلی و خارجی قرار گرفته و گویای تاریخ صنعتی است که موفق شده اقتصاد کشور را سرپا نگاه دارد.
در یکی از این دیدارها، با ابراهیم رنجبرزاده، رئیس طرح و برنامه موزههای صنعت نفت، گپ و گفتی انجام دادم که در نوع خود، جالب بود.
رنجبرزاده مهمترین و اصلیترین فعالیت این نهاد را در ابتدای راه، شناسایی اماکن، تأسیسات قدیمی، اشیاء و اسناد بهویژه در مناطق نفتخیز جنوب عنوان کرده و میگوید: همانطور که میدانید، در بررسیهای اولیه، راهاندازی سه موزه در آبادان، مسجدسلیمان و تهران در دستور کار قرار گرفت که بعدها پس از مطالعات میدانی انجامشده از سوی کارشناسان، کمکم پیشنهادات تازهای مطرح شد.
آبادان؛ شهر اولینها
ابتدا ظرفیتهای شهر آبادان شناسایی و پنج نقطه از آن انتخاب و اولویتبندی شد تا طرح بازسازی و مرمت آنها بهنوبت انجام شود. این پنج نقطه عبارتند از؛ بنزینخانه آبادان، آموزشگاه فنی و حرفهای آبادان، اسکلههای متروکه صادرات نفت آبادان، بخش قدیمی پالایشگاه آبادان شامل نیروگاه برق شماره یک، کارخانه ریختهگری، مخازن پرچی و آجری قدیمیُ ساختمان قدیمی رادیو نفت آبادان و ....
وی در ادامه اظهار داشت: در مسجدسلیمان نیز که نخستین کلنگ برای کشف نفت در آنجا بر زمین زده شد نیز، تأسیسات و نقاطی از جمله چاه شماره یک، نیروگاه برق تمبی، کارخانه گوگردسازی و تقطیر بیبیبیان، بیمارستان امام خمینی و چشمههای جوشان نفتی سیبرنج شناسایی شدهاند.
به گفته رنجبرزاده، در کنار مطالعاتی که در آبادان و مسجدسلیمان شد، اماکن دیگری نیز در دیگر نقاط کشور شناسایی شد که مهمترین آنها کارخانه حلبسازی و حلب پرکنی کرمانشاه، ساختمان کنسولگری کرمان در دوره زندیه و سکوی قدیمی بهرگانسر است. جایگاه سوخترسانی سبزوار که بر اساس معماری و طراحی جایگاههای پمپبنزین انگلیسی ساخته شده، به همت کارکنان شرکت پخش فرآودههای نفتی منطقه سبزوار به موزه تبدیل شده است.
وی در ادامه با بیان این که چندان تغییری در روال عادی پروژهها بهوجود نیامده؛ گفت: چراکه پس از افتتاح نخستین پمپ بنزین، پیشبینیها این بود که 3 تا از پروژهها؛ پمپ بنزین تهران، Artisan School آبادان و با کمی تأخیر موزه نفت کرمان، افتتاح شود، ولی تنها موزه Artisan School قبل عید برای افتتاح آماده شد و نشانه آن که، در روزهای عید و بلافاصله پس از افتتاح، بیش از 1400 بازدیدکننده داشت و عمده این بازدیدکنندگان از جمله کاراموزانی بودند که در گذشته در این مکان آموزش دیده و خاطرات شیرینی از حضور خود در نخستین مدرسه فنی و حرفهای کشور داشتند.
باغموزهای در دیار کریمان و در دشتی به وسعت لوت!
عمارت قدیمی باغ آقا، میراثی از دوران زندیه و متعلق به والی کرمان - سیدابوالحسن خان بیگلربیگی- بوده که بعدها دست تقدیر این مکان را تبدیل به کنسولگری انگلیس میکند. پس از پایان مأموریت انگلیسیها، این عمارت در ابتدا به شرکت نفت ایران- انگلیس و سپس به شرکت ملی نفت واگذار میشود.
عمارت باغ آقا یا همان بنای کنسولگری کرمان، سومین موزهای است که قرار است امسال به بهرهبرداری برسد.
ساناز باغخانی، مدیر روابط عمومی شرکت پخش فرآوردههای نفتی منطقه کرمان که از دیار کریمان به دیدار این غرفه جالب آمده بود، با بیان این مطلب، در باره آخرین وضعیت مرمت و بازسازی این عمارت، اظهار داشت: مرمت بنای موزه صنعت نفت کرمان به پایان رسیده و هماکنون در مرحله تدوین سناریو هستیم، ضمن آن که در چیدمان این بنا سعی شده که بیشتر از ظرفیت بومی شهر کرمان استفاده شود.
وی در ادامه افزود: بنابراین این امکان در اختیار هنرمندان بومی شهر کرمان قرار گرفته که با حضور در این بنا و انجام بررسیهای لازم، طرحهای خود را به دستاندرکاران این طرح ارایه دهند.
خارجیهای مشتاق موزه نفت!
دیدار پی در پی خارجیها از هر شهر و دیاری، از غرفه زیبای موزه صنعت نفت، چشمگیر و غیرقابل انتظار بود. کاناداییهای چشم آبی، چشم بادامیهای خندان، فرانسویهای شیک، انگلیسیها، جمهوری چک، اسلواکیها، روسیها، آلمانیها، بلژیکیها، و ... از جمله این بازدیدکنندگان از این غرفه زیبا و دلنشین بودند. غرفهای به وسعت یک صنعت و با عشقی سرشار به آن.
صورتهای خندان و پرسشهای پی در پی آنان در خصوص کارهای انجام شده در موزههای صنعت نفت، نشان از علاقه قلبی آنان به این صنعت (صنعت موزهها) دارد.
عشق حرف نخست را در موزهها میزند!
رنجبرزاده در بخش دیگری از سخنان خود، جمعآوری اشیاء و اسناد را یکی از فعالیتهای زیربنایی موزهها عنوان میکند و میگوید: این کار از همان سالهای نخست تاکنون ادامه دارد و هیچ پایانی نیز بر آن متصور نیست. در این کار، عشق حرف نخست را میزند، ما نه بهدنبال فروش چیزی هستیم، نه قصد عقد قراردادی را داریم و نه اصرار داریم که چیزی از ما بخرند. ما تنها در صدد معرفی و شناساندن خود هستیم.
رئیس طرح و برنامه موزههای صنعت نفت با خوشحالی از این موضوع که موزه و اسناد صنعت نفت کمکم از حوزه وزارتخانه و صنعت نفت بیرون میرود، گفت: حال شما تصور کنید، این موضوع به جای اینکه از حوزه وزارت و صنعت نفت بیرون برود، از حوزه مرزهای کشور هم فراتر رفته و من بهعنوان یک مشاور، در پوست خود نمیگنجم وقتی میبینم مردم نسبت به این موضوع حساس شدهاند و خواستار برقراری ارتباط هستند. حال این ارتباط را در اشل خارجی تصور کنید، در آن صورت متوجه خواهید شد که این خوشحالی ناشی از کجاست!
کلام آخر!
سازمان موزهها و مرکز اسناد صنعت نفت اکنون در حیاتی مجدد، قصد دارد در کنار تمام سوابق تاریخی و زیباییهای منحصر بهفرد خود، پاسدار ناگفتههای صنعتی باشد که از دل آن، نفت بیرون میزند!
باید دست به دست هم داد تا این تاریخ صد و ده ساله را که همچون نگینی با ارزش در لابلای دستان سیاه صنعتگران این مرز و بوم، میدرخشد، به صفحات سپید کاغذ سپرد تا همگان بدانند و بدانیم که ایران بر بلندای نام کدام غیورمردان خود، همچنان پابرجاست و پابرجا خواهد ماند.
باید تلاش کنیم تا اتفاقات نامیمونی مانند مزایدههای تجهیزات و ادوات قدیمی که بدون در نظر گرفتن «قانون» در حال انجام است تا عتیقهجات این صنعت بزرگ و مادر را کیلویی به غارتگران اموال بسپارد! و یا مناقصات بازسازی بناهای تاریخی که در کش و قوس بنبستهای مالی به فراموشی سپرده میشود تا برخی از سازمانها و نهادهایی که به این بناها چشم طمع دارند، بتوانند همچون درختی تنومند در برابر این دلسوزان وطن و مجریانی که قصد نگهداشت تاریخ این مرزو بوم را به بهترین شکل دارند، قد علم کنند، نیفتد؛ چراکه گاهی سایه مشکلات بقدری بلند است که حتی «عشق» به آن کار نیز نمیتواند پاسخگو باشد!
اکنون موزه صنعت نفت، پرچمدار و طلایهدار تأسیس شهرموزههایی است که تمام تلاش دستاندرکارانش را میطلبد تا تاریخ صنعتی را زنده و پویا نگاه دارد که سالهاست در سکوتی تلخ، بار اقتصادی کشور عزیزمان را بر دوش کشیده است.