در همسایگی کوه و نمک
سحر سعيديان- کمی دورتر از شهر دودگرفته تهران، آنجا که دست دادار طبیعت، قبای نیلیرنگش را بر شانه های گنبد گردون میافکند، آنجا که پوشی از بلورهای نمک بر گستره زمین میپراکند، آنجا که مردمی سختکوش از دل روستانشینی خود با تأسیسات آهنین همآغوش میشوند، آنجا که تا چشم کار میکند نمک است و نمک… در دل جادهای فرعی بنایی کهن اما باصلابت، نمایان میشود.
نام مرکز انتقال نفت «چشمهشور» برگرفته از روستایی در کیلومتر ۵۵ اتوبان قم – تهران است که مردمان آن با دامداری و قناعت روزگار میگذرانند.
بعد از آنکه نخستین رشته خط لوله سراسری انتقال نفت ایران احداث شد، مرکز انتقال نفت چشمهشور هم بساط آهن و فولاد را در کنار سادهزیستی روستاییان این منطقه و چهرهی نهفته در ابر دماوند پهن کرد و یک عمر نشست به تماشای همسایگانی از جنس کوه و نمک… حالا که به دیدارش میرویم ۶۱ سال از عمر باعزتش گذشته و امرار معاش مردان سختکوش صنعت نفت را در دست گرفته است.
همراه با نسیم دلانگیز پاییزی پا به محوطه این مجموعه میگذاریم. در بدو ورود و با استقبال مهدی نجفی، رییس مرکز انتقال نفت خام چشمهشور به سوی تأسیسات خفته در دل کویر هدایت میشویم. مساحت این مرکز حدود ۱۵ هکتار است که بخشی از آن را تأسیسات صنعتی و ساختمانهای اداری تشکیل میدهد و بخش دیگر به فضای سبز اختصاص دارد، هر چند که بیآبی کمر درختان به بار نشسته این منطقه را خم کرده است.
نجفی نزدیک به ۱۸ سال در شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت سابقه کاری دارد و مرکز انتقال نفت چشمهشور را اینطور معرفی میکند: «دو رشته خط لوله فرآورده به قطرهای ۱۰ و ۱۶ اینچ از این مرکز عبور میکند. مبدا خط ۱۰ اینچی آبادان است که با طول نزدیک به ۷۹۲ کیلومتر تا مرکز رسید و ارسال فراورده های نفتی تهران امتداد مییابد و ما در کیلومتر ۷۲۴ این خط قرار داریم.
خط دیگر که مبدا آن اهواز است ۷۵۳ کیلومتر طول و ۱۶ اینچ قطر دارد. این خط نیز به مقصد مشترک میرود و ما در کیلومتر ۶۸۵ آن قرار داریم.
هر دو این خطوط فراوردههای اصلی را منتقل میکنند که شامل بنزین موتور، بنزین سوپر، بنزین یورو، نفتگاز معمولی، نفتگاز یورو، نفت سفید، نفتا و بعضا هم پلات فورمیت است.»
درمانگاهی کوچک، مدرسه دوکلاسه غیرفعال، مهمانسرای عاری از هر گونه تشریفات و رستورانی ساده همه امکاناتشان از صنعت پردرآمد نفت در این مکان دورافتاده از تمدن شهری است. از صبح تا غروب با رگهای آهنین نفت دست و پنجه نرم میکنند و هر ساعت ۱ میلیون لیتر فراورده نفتی را از خطوط لوله تحویل میگیرند و با تقویت مجدد فشار، به مقصد تهران تزریق میکنند. از این میزان ۸۰۰ هزار لیتر در ساعت سهم خط لوله ۱۶ اینچی و ۲۰۰ هزار لیتر سهم خط لوله ۱۰ اینچی است.
مرکز انتقال نفت «چشمهشور» به کمک سوآپ نفت عراق رفت
مهدی نجفی با اشاره به کاهش یکسومی ظرفیت انتقال نفت خط لوله ۱۰ اینچی میگوید: «در گذشته روی این خط ۳ دستگاه توربوپمپ با ظرفیت ۳۰۰ هزار لیتر در ساعت در حال بهرهبرداری بود، اما وقتی موضوع سواپ نفت خام کرکوک عراق به ایران پیش آمد، این سه دستگاه را به تأسیسات درهشهر منتقل کردند. بنابراین ظرفیت این خط با کاهش جزئی مواجه شده است.»
به پشت سرش اشاره میکنم. دو مخزن بزرگ ۴۵۰ هزار لیتری ذخیره نفتگاز در کنار باقی تأسیسات و خطوط لولهی درهم تنیده، جا خوش کردهاند. میگوید: «سابق که برق شهری نداشتیم، دیزلژنراتورها ۲۴ساعته کار میکردند و برق اینجا را تأمین میکردند. علاوه بر این در گذشته برای تقویت فشار خط ۱۰ اینچ قدیمی، دیزلپمپها نصب بودند که از سوخت نفتگاز استفاده میکردند و این دو مخزن برای ذخیرهسازی سوخت دیزلها احداث شدند. در حال حاضر کمتر به سراغشان میرویم، چون برق شهر را داریم و روی خطوط لوله انتقال نفت هم سالهای بعد از انقلاب اسلامی توربوپمپ با مصرف گاز شهری جایگزین دیزلپمپها شد. حالا دیگر تأسیسات خط ۱۰ اینچی قدیمی که بیش از نیم قرن قدمت دارند، خارج از مدار بهرهبرداری قرار گرفته و با تصمیم مدیریت موزه ها و مرکز اسناد صنعت نفت ایران دیزلپمپها، کمپرسورهای هوا و بویلرهای قدیمی آن راهی موزههای نفت میشود.»
"صانا" به یک موزه نیاز دارد
«دوستان پنهان» نام تمام مردانی است که در صنعت انتقال نفت فعالیت میکنند و وظیفه انتقال ایمن و پایدار سوخت مصرفی کشور را به عهده دارند. وزیر نفت این لقب را به ایشان داده است؛ این جمله را محسن مؤمنی، رئیس روابطعمومی شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران میگوید. معتقد است صنعت انتقال نفت ایران (صانا) به یک موزه نیاز دارد، چرا که فعالیت این بخش در میان دیگر اقدامات صنعت پرآوازه نفت ناشناخته و گمنام مانده است.
فکرهای بزرگی در سر دارد، اما برای تأمین بودجهاش نگران است. میگوید کاش بشود بخشی از این تأسیسات از مدار خارج شده را به بخش خصوصی واگذار کرد تا با سرمایهگذاری در آن و رونق گردشگری، نه از فروش نفت که از صنعت گردشگری نفت پول دربیاوریم… نفتی که ناجوانمردانه مورد تحریم قرار گرفته و حال و روز خوبی ندارد. باید به تمام ظرفیتهای این صنعت مادر نگاه شود و نباید در دایره فروش نفت محصور ماند…
این ایده نخستین بار از سوی اکبر نعمتالهی، مدیر کل وقت روابطعمومی وزارت نفت با وزیر مطرح شد و مورد استقبال و حمایت بیژن زنگنه قرار گرفت و از سال ۹۲ به طور رسمی کلید خورد. حالا بعد از گذشت ۵ سال اتفاقات خوبی در این حوزه افتاده است. دو موزه بنزینخانه و کارآموزان در آبادان به بهرهبرداری رسیده و بسیاری از اماکن تاریخی صنعت نفت ثبت ملی شده است. علاوه بر این بیش از ۳۰ میلیون سند قدیمی از انبارها و سلویچها جمع آوری شده و مراحل ثبت و مرمت را می گذرانند.
از او درباره پتانسیل این تلمبه خانه برای تبدیل شدن به موزه میپرسم. در پاسخ به آن میگوید: «اگرچه تلمبهخانه چشمهشور از تلمبهخانههای نسل اولی نیست، اما بیش از ۶۰ سال قدمت دارد و با بناها و تأسیسات کهن برجای مانده از دهه ۳۰ میتواند به عنوان میراث صنعت نفت مطرح و نگهداری شود.»
نعمتالهی میگوید: «رویکردمان در مدیریت موزهها و مرکز اسناد صنعت نفت با نگاه موضوعی پیش رفته است به این مفهوم که موضوع هر یک از موزهها به یکی از صنایع زیرمجموعه صنعت نفت اختصاص یافته است. به عنوان نمونه در موزه آبادان به صنعت پالایش نفت پرداختیم و موزه مسجدسلیمان را که خاستگاه اکتشاف و تولید نفت در ایران بود با این نگاه جلو بردیم. در بازدید از این مجموعه هم موضوع ایجاد موزهای با رویکرد صنعت انتقال نفت و نمایش تجهیزات، اقلام و اسناد قدیمی مرتبط با آن بررسی خواهد شد.»
وي معتقد است نزدیکی به پایتخت، همجواری با دریاچه نمک حوض سلطان و مسافت کوتاه آن با بارگاه حرم حضرت معصومه (س) از مزیتهایی است که برای موزه شدن این تلمبهخانه باید مورد توجه قرار گیرد. با شکلگیری موزه و رفت و آمد تورهای گردشگری، اشتغال و رونق به این منطقه بازمیگردد و مردمان بومی آن نیز به نحوی از برکت نفت بهرهمند میشوند، اما این موضوع با نگاهی جامع به جغرافیای منطقه، محیط، مسیرهای دسترسی و امکان اقامت گردشگران نیاز به مطالعات و بررسیهای بیشتری دارد.
***
همزمان با نگارش این گزارش، شورای راهبردی موزهها و مرکز اسناد صنعت نفت با رأی به ثبت ملی مرکز انتقال نفت چشمه شور تصمیم گرفتهاند تا گامی مهم برای حفظ این مجموعه بردارند.
عکس ها: راحله خالقی