گفت و گو با فریدون مهدویان، پيشكسوت پخش در خراسان

يکشنبه شانزدهم تير ماه 1398گفت و گو با فریدون مهدویان، پيشكسوت پخش در خراسان

مرور تاریخ شفاهی پخش منطقه خراسان و انبار نفت شماره یک مشهد

 در گفت و گو با فریدون مهدویان، پيشكسوت نفتي

فرشید خدادادیان


صبح یازدهمین روز از تیرماه داغ 1398 وعده دیدار ما با فریدون مهدویان، از بازنشستگان محترم پخش خراسان و بنیانگذار نخستین کانون بازنشستگان صنعت نفت کشور در مشهد است. راهرو و لابی زائرسرای نفت مشهد از حضور همکاران و خانواده های محترم شان شلوغ است. گرچه گرمای این روزهای مشهد بالا است و تفاوت چندانی با گرمای تهران ندارد، اما این گرما برای خانواده های جنوبی زائر امام رضا (ع) زنگ تفریح است و شوخی.

گرمای حضور آقای مهدویان نیز کمتر از گرمای محیط نیست، خصوصا وقتی برایشان توضیح می دهیم که انبار نفت شماره یک مشهد قرار است به "موزه پخش فرآورده های نفتی" تبدیل شود و در معرض بازدید علاقه مندان و گردشگران قرار گیرد. برای تمرکز بیشتر به دفتر آقای غلامرضازاده، همکار صندوق ها که نشست با آقای مهدویان نیز به لطف و همت او انجام شده می رویم و در فضایی صمیمی گفتگوی مان آغاز می شود...


فریدون مهدویان. متولد 1317مشهد. شماره پرسنلی 47891، تاریخ استخدام شهریور 1339 تاریخ بازنشستگی 1375. اینها نخستین جملاتی است که از زبان آقای مهدویان، پس از احوالپرسی معمول بیان می شود. بازنشستگی برای مهدویان البته پایان خدمت نبوده و از همان زمان امور بازنشستگان صنعت نفت در مشهد را رفع و رجوع كرده و نخستین کانون بازنشستگان صنعت نفت کشور را تشکیل داده و به مدت چهارده سال آن را راهبری نموده است.

مهدویان در زمان تاسیس انبار نفت شماره یک مشهد در سال 1320 توسط کمپانی نفت انگلیس و ایران، تنها سه سال سن داشته، اما از خروج نیروهای روس که از همان مقطع 1320 به مدت چهارسال و نیم مشهد را در اشغال داشتند، خاطرات گنگ و مبهمی از دیدن صف ارتش سرخ در حالی که مارش نظامی نواخته می شده در خیابان پهلوی و دروازه قوچان به خاطر دارد. مسیری که روس ها از مشهد به قوچان و از آنجا به عشق آباد بازگشته بودند. همچنین از عالم کودکی، شنیده ای از مرحوم پدرش را به یاد می آورد که حاکی از برخورد سخت و خشن فرماندهان ارتش روس با دو سرباز روس متخلف در مشهد بوده و باعث شده هیچگاه روس ها متعرض مردم مشهد نشوند! وی در مشهد دیپلم طبیعی گرفته و به خدمت نظام می رود و پس از آن به استخدام نفت در می آید.

فريدون مهدويان و همكاران

مهدويان در كنار دكتر حجازي، پزشك قانوني مشهد و همكاران پخش


مهدویان در زمان بازنشستگی ریاست تدارکات پخش خراسان را برعهده داشته و از جمله نیروهای متخصصی بوده که در بدو استخدام، کار خود را با دوماه کارآموزی در انبار نفت شماره یک مشهد آغاز كرده است. وی از انبار یک، فرایند کار در آنجا و همکاران سختکوش انبار و دیگر بخش های پخش خراسان، خاطرات ارزشمندی در سینه دارد که از او قول گرفتیم در نوبتی دیگر ضمن حضور در محوطه موزه نفت مشهد (انبار شماره یک) این خاطرات ارزشمند را برای ثبت در تاریخ شفاهی، ضبط، تصویربرداری و مستندسازی نماییم.

با پرسش از چگونگی ورود به صنعت نفت، چشمان مهدویان به گوشه اتاق خیره مي ماند و گویی در کسری از ثانیه، پنجاه و نه سال در زمان سفر كرده و به شهریور 1339 رسیده است. او مي گويد: کار در انبار نفت شماره یک در آن ایام سخت و طاقت فرسا بود. هنوز خط لوله نفت شاهرود- مشهد کامل نشده بود و مواد نفتی بوسیله کامیون و قطار به انبار یک می رسید. کار در انبار نفت در تابستان در دو شیفت و در زمستان در سه شیفت کاری انجام می شد و البته در زمستان کار بسیار بسیار سخت تر بود زیرا مازوت (نفت کوره) به سختی و تنها با کمک استیم (نیروی بخار) از مخزن دارها (واگن های باری) به مخازن اصلی انبار خالی می شد.

مواد نفتی به دو صورت مظروف و غیر مظروف وارد، کنترل موجودی، انبارداری و توزیع می شد. بخش "مظروف" شامل روغن، نفت سفید و کلا" موارد رنگی"بود. مهدویان وقتی از نگاهم متوجه شد که منظورش از مواد رنگی را نمی فهمم، لبخندی زد و ادامه داد: بچه های پخش، مشتقات نفتی بجز مازوت را مواد رنگی می گویند. روغن در "چلیک" و بشکه به مشهد رسیده و از اینجا پخش می شد. مواد مظروف بیشتر از کرمانشاه می آمد و مازوت از تهران و لوکوموتیوهای مخزن دار معمولا در شیفت صبح به انبار نفت می رسیدند. بعد از کنترل مخازن، لوکوموتیوها محوطه انبار را ترک مي كردند و درب ورود قطار بسته و کار تخلیه مخازن با نظارت مسئول مربوطه انجام می شد.

بازديد انتظام از خراسان

بازديد عبدا.. انتظام، مديرعامل وقت شركت ملي نفت ايران از پخش خراسان


دوران کارآموزی آقای مهدویان به نخستین ماموریت کاری وی منتهی می شود. جایگاه سوخت بجنورد از کارگزاری به پخش واگذار شده و آقای مهدویان روز نهم آبان سال 1339 را به خاطر می آورد که به همراه مرحوم اقتصادی که اصالتا شیرازی بود و مرحوم نظیف که همشهری مشهدی وی بود، وارد بجنورد شدند. شهر به مناسبت تولد فرزند پسر، دومین شاه پهلوی چراغانی و آزین بندی شده و مهدویان بخاطر می آورد که در مقابل کنجکاوی همکار مشهدی خود که از موضوع بی خبر بوده، شیطنت کرده و می گوید: چرا تعجب می کنی به افتخار ورود ما و افتتاح جایگاه سوخت این کار را کرده اند!

از ورود به بجنورد تا زمانی که مهدویان به مشهد باز می گردد، شانزده ماه طول می کشد و پس از بازگشت پمپ بنزین عشرت آباد و سپس انبار نفت شماره دو که توسط شرکت آمریکایی "ویلیام برادرز" ساخته شده، محل جدید خدمت وی می شود.

مهدویان در سال 1343 ازدواج مي كند. ازدواجی که سه پسر برومند و تحصیلکرده حاصل آن است و او با غرور عکس آنان را در گوشی تلفن همراهش نشانم می دهد. پرداخت حقوق به کارکنان در آن ایام و تا سال 1347 بر اساس تقویم میلادی انجام و ژانویه هر سال میلادی، اضافه حقوق دریافت می کردند. آقای مهدویان و هم دوره ای هایشان با حقوق پایه 813 تومان استخدام شده بودند و بخاطر می آورد که این امر اعتراض کارکنان قدیمی تر که با حقوق 527 تومان استخدام شده بودند را بدنبال داشته، اما وی و همکارانش تلاش نمودند تا در طول مدت خدمت، دوست خوبی برای همه همکاران قدیمی ترشان باشد.

تاسیسات بارگیری کامیون ها در انبار نفت شماره یک

تاسيسات بارگيري كاميون ها در انبار شماره يك نفت مشهد


شیفت های کاری انبار یک نفت مشهد از ساعت هفت صبح تا دو بعدازظهر و شیفت عصر نیز به مدت هشت ساعت بوده. در احکام استخدامی از ایشان تعهد گرفته شده بود که حق "اضافه کاری" به ایشان تعلق نمی گیرد، اما آقای مهدویان همکاران متعهدی را بخاطر دارد که بدون دریافت حقوق اضافه کار تا اتمام کار، حتی در فصل سخت زمستان همواره آماده به کار بودند. کارکنانی که حتی از داشتن سرویس ایاب و ذهاب به محل کار نیز محروم بودند.

وقتی از مهدویان در مورد خدمات درمانی کارکنان مي پرسم، یاد و خاطره دکتر حجازی، پزشک قانونی مشهد در ذهنش زنده مي شود. پزشکی که خودرو شخصی فولکس واگنش پلاک شهربانی نداشت و میدان شهر را از سمت چپ می پیچید و مورد احترام همه مردم مشهد بود.

دکتر حجازی از ساعت 10 تا 12 هر روز در اتاقی که برای استقرارش در گاراژ شرکت نفت در مجاورت انبار نفت اختصاص داده شده بود، کارکنان بیمار را ویزیت می کرد. اگر کارگری در خارج از این زمان نیاز به پزشک داشت به مطب او در خیابان خسروی مراجعه می کرد و اگر نیاز به بستری شدن بود نیز با هماهنگی انجام شده، دو اتاق در بیمارستان آمریکایی مشهد در خیابان شاه رضا نو برای پرسنل نفت اختصاص داشت و آنجا بستری و درمان می شدند.

در آن سال ها، صادرات نفت به افغانستان نیز انجام می شده. آن هم در مقطعی که هر "افغانی" (واحد پول افغانستان) ارزشی کمتر از پول ایران داشت. بنزین لیتری چهار ریال و ده شاهی و نفت سفید دو ریال و ده شاهی قیمت داشته. آقای مهدویان به خاطر دارد که محرومیت افغانستان و وفور کلا در مشهد به گونه ای بوده که رانندگان کامیون های "لیلاند" حمل سوخت، اگر هم می خواستند چیز اضافه ای برای فروش به افغانستان ببرند، این کالاها و اقلام بوده، گو اینکه قاچاق سوخت از مبادی غیررسمی و کوره راه ها همواره در مرز بین ایران و افغانستان وجود داشته و دارد.

خط آهن و مخزن های ریلی مشهد

خط آهن و مخزن هاي ريلي حمل سوخت در انبار شماره يك مشهد


وقتی از سرکشی مسئولین مختلف پخش و شرکت ملی نفت از مشهد و انبار نفت جویا شدم، آقای مهدویان عکسی را که به همراه آورده بود نشان داد که مربوط به حضور مهندس عبدالله انتظام، رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران در مشهد است. همان بازدیدی که اتفاقا خبر آن را پیشتر در نشریه "نامه صنعت نفت" دیده بودم. مهدویان در عکس نفر سوم از سمت راست با کت و شلوار مشکی است. در این عکس که یمینی رئیس منطقه مشهد نیز مهندس انتظام را همراهی می کند، نجفی از اداره کل پخش در حال توضیحات به مدیرعامل شرکت ملی نفت است و همکار دیگرِ مهدویان به نام "لیویان" که از پرسنل یهودی پخش مشهد بوده نیز حضور دارد. وقتی از وجود همکاران غیرمسلمان در پخش جویا شدم، آقای مهدویان همکاران ارمنی و کلیمی متعددی را به یاد داشت که در صفا و آرامش در کنار همکاران خود خدمت می کردند. صفا و آرامشی که همواره در خانواده صنعت نفت جاری بوده است.

فریدون مهدویان به ثبت تاریخ شفاهی مشهد نيز بسیار علاقمند بوده و پیش از این در سال 1394 با سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی همکاری داشته است. وي همچنين به پاس هماهنگی برای انجام 12 جلسه مصاحبه با مفاخر فرهنگ و تاریخ مشهد و اهدای 50 قطعه عکس قدیمی و تاریخی به آن مرکز، تقدیرنامه ای نیز از رئیس وقت سازمان مذکور دریافت نموده است.

در پاپان اين گفت و گو آقای مهدویان اعلام آمادگی نمود كه ضمن همکاری در تحقیقات مقدماتی طرح موزه نفت مشهد، پس از افتتاح اين موزه نیز اسناد و عکس هایی را در اختیار دست اندركاران آن قرار دهد.

آفتاب روز سه شنبه یازدهم تیرماه به نیمه آسمان رسیده که به امید دیدار مجدد فریدون مهدویان، با وی خداحافظی مي كنيم.