گفت و گو با رئيس پيشين تعميرات پخش مشهد

سه شنبه یکم مرداد ماه 1398گفت و گو با رئيس پيشين تعميرات پخش مشهد

تاريخ شفاهی پخش

در مصاحبه با محمدرضا  شجاعی، رئيس پيشين تعميرات پخش مشهد


فرشيد خداداديان

پيش از عزيمت به مشهد مقدس، وقتی از تمامی كسانی كه از قبل میشناختم، يا با واسطه دوست ديگری با ايشان تماس میگرفتم، درخصوص فردی مطلع از پروسس فنی و عملياتی در انبار نفت شماره يک سوال میكردم يا كسی كه اطلاعاتی در مورد مجموعه فرآيند عمليات فنی در انبارهای پخش فرآوردههای نفتی داشته باشد، در ميان پاسخهايی كه میشنيدم يک نام به طور مكرر شنيده میشد: مهندس محمدرضا شجاعی.

وقتی آقای قائمیطلب، رئيس روابط عمومی پخش خراسان شماره ايشان را گرفت و قرار ملاقات را تنظيم كرد، خوشحال بودم كه فردی را ملاقات خواهم كرد كه تاريخ شفاهی پخش در خراسان را در سينه دارد. صبح روزی كه وعده كرده بوديم در لابی زائرسرای نفت مشهد، پيرمرد مونقرهای خوشتيپي را ديدم كه شركت نفتی بودن از سر و رويش میباريد.

آقای فريدون مهدويان، ديگر همكار بازنشسته پخش نيز كه روز قبل ملاقات و با وی مصاحبه انجام داده بودم، چون میدانست قرار است دوست و همكار قديمیاش را ملاقات كنم، خودش را رسانده بود. آنها از ديدن يكديگر بسيار خوشحال شدند. از آن مدل خوشحالیهای بیريا و از صميم قلب نفتیهای قديمی كه امروز متاسفانه كمتر میبينيم!

بعد از مدتی ما در اتاق همكار عزيزمان؛ جناب آقای غلامرضازاده كه طی مدت ماموريت‌مان در مشهد بسیار مورد لطف او قرار گرفتیم، شنونده خاطرات مهندس شجاعی بوديم و گفتگوی كوتاه و صميمانهمان با مهندس شجاعی آغاز شد.

محمدرضا شجاعی، بيست و هشتم امرداد سال 1324 در تربت حيدريه به دنيا آمد. مدتی بعد به همراه خانواده به مشهد عزيمت كرد و دوران تحصيل را در اين شهر گذراند. بعد از اخذ ديپلم با گذراندن دوره تكنسين فنی در سال 1351 در تهران، به استخدام شركت ملی نفت درآمد و در پخش مشهد مشغول به كار شد. آن ايام دوران اوج فعاليت كنسرسيوم نفت در ايران بود و شرکت پخش فرآوردههای نفتی به عنوان «اداره كل» زيرمجموعه شركت ملی نفت، مديريت و راهبری میشد.

خط آهن و مخزن های ریلی مشهد

*استان خراسان در مقطع استخدام مهندس شجاعی از نظر جغرافيايی، بسيار گستردهتر از خراسان رضوی امروز بوده است. به همين دليل گستره فعاليت وی و همكارانشان پهنهای بسيار بيشتر از حوزه فعاليت پخش خراسان رضوی امروز را دربر میگرفت.


استان خراسان در مقطع استخدام مهندس شجاعی و هم دورهای هاي ايشان از نظر جغرافيايی، بسيار گستردهتر از خراسان رضوی امروز بوده است. چنانچه میدانيم در سال 1383 با مصوبه هيئت دولت و تاييد مجلس شورای اسلامی، دو بخش شمالی و جنوبی از اين استان منفک و از نظر تقسيمات كشوری تحت عناوين «استان خراسان شمالی» به مركزيت بجنورد و «استان خراسان جنوبی» به مركزيت بيرجند از خراسان مستقل شدند. به همين دليل گستره فعاليت مهندس شجاعی و همكارانشان پهنهای بسيار بيشتر از حوزه فعاليت پخش خراسان رضوی امروز را دربر میگرفت.

استان خراسان اصلی در سال 1316 تاسيس و حتی امروزه نيز با جدا شدن دو استان جديدالتاسيس در حدود 144،681 كيلومتر مربع 9/8 درصد مساحت كل كشور را به خود اختصاص مي دهد. بديهي است كار در چنين منطقه اي تلاش و از خودگذشتگي ويژه اي مي طلبيد. گو اينكه خود منطقه خراسان رضوي نيز ناحيه هاي مختلفي به شرح ذيل داشت:

مشهد، قوچان، نيشابور، درگز، تربت جام، تايباد، فريمان و سرخس.

همكاران انبار نفت مشهد

همكاران پيشكسوت پخش مشهد به اتفاق رئيس واحد پژوهش موزه هاي نفت: ايستاده از راست: محمد رضا شجاعي، فريدون مهدويان، خداداديان و كرمانشاهي


اما در مقطعي كه مهندس شجاعي فعاليت خود را ابتدا به عنوان تكنسين و سپس به عنوان رئيس تعميرات پخش منطقه به انجام مي رساند، حوزه جغرافيايي بسيار بزرگتري را بررسي و سركشي مي كردند.

شجاعي بخاطر مي آورد كه علاوه بر انبار شماره يك، عمليات در انبار شماره 2 نيز شرايط و ويژگي هاي خاص خود را داشت. اين انبار در زميني به مساحت بيش از سه هزارهكتار در سال 1344 طراحي و اجرا شد و آن هم جزء تاسيسات قديمي پخش در ايران محسوب مي شود. انبار شماره دو با 24 مخزن راه اندازي و امروزه مخازن متعدد با سقف هاي شناور و ثابت دارد.

رئيس سابق تعميرات پخش منطقه خراسان لايروبي مخازن انبار شماره يك را از جمله كارهاي اصلي به عمل آمده به صورت دوره اي در آن انبار مي داند. بدين منظور پس از شستشوي مخزن با استيم (بخار آب) و نفت، لايروبي و تميز كردن كف مخازن با خاك انجام و خاك آلوده به نفت و سلچ بعدا به كوره هاي آجرپزي و ديگر كارگاه هاي اطراف مشهد فروخته شده يا در صورت غيرقابل استفاده بودن در محل مناسبي كه خارج از شهر بدين منظور آماده شده بود، با رعايت مسايل زيست محيطي دفن مي شد.

شناسايي سوراخ ها يا نياز به بازسازي ديواره يا كف مخزن نيز با استفاده از دستگاه هاي مخصوص و در برخي موارد تجربه كاركنان تعميرات و به صورت چشمي بررسي و عيب يابي و با رعايت اصول فني بازسازي و رفع عيب مي شده است.


* شجاعي به خاطر مي آورد كه علاوه بر انبار شماره يك، عمليات در انبار شماره 2 نيز شرايط و ويژگي هاي خاص خود را داشت. اين انبار در زميني به مساحت بيش از سه هزارهكتار در سال 1344 طراحي و اجرا شد و آن هم جزء تاسيسات قديمي پخش در ايران محسوب مي شود.


مهمترين ويـژگي كاركنان واحد تعميرات و همكاران مهندس شجاعي، سخت كوشي، مسئوليت پذيري و تعهد ايشان بود. وي موارد متعددي را بخاطر دارد كه با فراخوان نيروها در ساعات ديروقت شب، كاركنان زودتر از مهندس شجاعي خود را به محل انبار يا تاسيسات ديگري كه مشكلي پيش آمده بود، رسانده و گاه تا نزديكي هاي صبح به كار تعميرات مشغول بودند. اين عشق و تعهد به كار مهترين خاطره اي است كه تا امروز در ذهن رئيس تعميرات پخش مشهد باقي مانده است.

وجود گودال ها و چاه هاي زياد در منطقه اي كه انبار نفت شماره يك ساخته شده از ديگر ويژگي هايي است كه در مورد اين انيار قابل توجه است. شكل خاص زمين شناسي منطقه، همچنين فرونشست هاي ناشي از عمليات فني از جمله موضوعاتي است كه مهندس شجاعي توجه به آنها را در برنامه ريزي جهت تبديل اين سايت صنعتي به موزه نيازمند توجه مي داند.

علاوه بر حساسيت و تعهد در محيط كار، يكي ديگر از موضوعاتي كه منجر به ماندگاري نام نيك و توام با قدرداني در بين پرسنل و خانواده هاي صنعت نفت در مشهد، اعم از نفت و گاز و پخش شد، مردم داري و كمك به همكاران در مسير خانه دارشدنشان به عنوان كارشناس وام مسكن بود.

انبار نفت شماره یک

مهندس شجاعي پس از پايان وقت موظف اداري به اين كار مي پرداخته و با تساهل و تسامح و در عين حال رعايت كردن قوانين و مقرارت در كارشناسي و ارزيابي املاكي كه پرسنل براي خريد و استفاده از وام مسكن انتخاب مي كردند، نقشي مهم در خانه دار شدن بسياري از پرسنل صنعت نفت در مشهد و شهرهاي همجوار داشت. اين موضوع به قدري در ذهن و خاطر همكاران صنعت نفت در مشهد باقي مانده كه در روز مصاحبه نيز هركس ما را به اتفاق ايشان مي ديد، از او به عنوان انساني مردم دار و نيكوكار ياد و قدرداني مي نمود.

شجاعي در پاسخ سوال همكارمان آقاي شيخي كه از ايشان پرسيدند چگونه آقاي شجاعي در تمام طول خدمت خود بگونه اي رفتار نموده كه اين همه به نيكي از وي ياد مي شود پاسخ داد: من با خدا معامله كرده ام و لطف مردم را از اين جهت مي دانم...

از مهندس شجاعي قول گرفتيم در نوبت بعدي سفر به مشهد به اتفاق ايشان و آقاي مهدويان و ساير همكاران مطلع در محوطه موزه پخش (انبار شماره يك) با ايشان قدم بزنيم و هم كلام شويم و دانسته ها و خاطرات ايشان را براي ثبت در تاريخ تصويربرداري و ضبط نماييم.

با اين قول و قرار از مهندس شجاعي و آقاي مهدويان خداحافظي كرديم و در مسير رسيدن به محل بعدي براي پيگيري ماموريت مان، من و همكارم آقاي عليزاده، شنونده خاطرات راننده مان از همكاران نقليه پخش بوديم كه برايمان توضيح مي داد كه چگونه بعد از اينكه به دليل ورشكستگي در كار توليدي اش در يك آژانس تاكسي تلفني كار مي كرد، روزي مردي مهربان مسافرش مي شود و با اطلاع از شرايطش او را براي كار به نقليه پخش منطقه خراسان معرفي مي كند. ان مرد مهربان،مهندس محمد رضا شجاعي بود.


مطالب مرتبط

گفت و گو با فریدون مهدویان، پيشكسوت پخش در خراسان