گفت و گو با محمدرضا پورمحمد، نويسنده و بازنشسته صنعت نفت

سه شنبه هیجدهم اسفند ماه 1394گفت و گو با محمدرضا پورمحمد، نويسنده و بازنشسته صنعت نفت

راوي حماسه هاي نفت

 

حماسه ها و رشادت هاي كاركنان زحمت كش صنعت نفت را در عرصه مطبوعات كشور روايت كرده است؛ بي هيچ چشمداشتي. محمد رضا پورمحمد بيش از چهار دهه در زمينه ادبيات كودكان و بزرگسالان قلم زده كه برخي از آثارش در مورد شخصيت ها و حوادثي است كه با نفت ارتباط دارند.

گفت و گو با اين نويسنده و پيشكوست صنعت نفت را با هم مي خوانيم:

 

* آقاي پورمحمد از چه زماني نويسندگي را شروع كرديد؟

- من البته از كودكي به كتاب و مطالعه علاقه مند بودم، اما كار نوشتن را از اواخر دهه 1340 آغاز كردم، يعني زماني كه در شركت پخش مشهد كار مي كردم و همزمان با روزنامه هاي اطلاعات و خراسان همكاري داشتم.

* آن زمان چقدر از استخدام شما در نفت مي گذشت؟

- من سال 1347 به استخدام شركت نفت درآمدم. اما اندكي بعد به بندرعباس منتقل شدم و همين مساله باعث شد كه ارتباطم با روزنامه هاي مزبور مدتي كم رنگ شود. البته كار در مناطق دور كشور هم براي من تجربيات مفيدي داشت، اما بعدها كه به شاهرود و سپس به تهران منتقل شدم، ارتباطم با نشريات بيشتر شد.

* نخستين آثارتان در چه زمينه هايي بود؟

پور محمد (3)

- مخاطب داستان هاي اوليه من اغلب بزرگسالان بودند كه برخي را دارم و متاسفانه برخي را هم در گذر زمان از دست داده ام. اما يكي از داستان هايي كه در سال 1367 در نشريه مشعل چاپ شد و با نفت ارتباط داشت، عنوانش "صفرعلي" بود. داستان در مورد شخصي بود كه به روستاهايي كه دسترسي به آنها مشكل بود، در همه شرايط آب و هوايي بويژه در سرما و برف، نفت مي رساند. در واقع صفر علي با اين اقدام و با رساندن حلب هاي نفت اين خانواده ها را از سرما نجات مي داد و به زندگي شان گرما مي بخشيد. مي دانيد در آن زمان ها نفت يكي از مايحتاج بسيار ضروري مردم به شمار مي آمد.

* در مورد داستان كوتاه "حماسه نوروز" بگوييد. اين داستان را چه زماني نوشتيد؟

83945_orig

- بله اين داستان در مورد مهار چاه نفت نوروز در سال 1362 توسط مهندسان و كارشناسان از جان گذشته صنعت نفت است. داستان از زبان پسر بچه اي روايت مي شود كه پدرش جزو كاركنان صنعت نفت بوده و در جريان مهار چاه نوروز به شهادت مي رسد. حماسه نوروز در سال 1383 در كيهان بچه ها چاپ شد.

* در مورد داستان هاي ديگري كه با موضوع نفت نوشته ايد، مقداري توضيح دهيد؟

- دو كتاب در مورد بهينه سازي مصرف سوخت با نام هاي "پنجره هاي آفتابي" و "ماشين بابام" در سال 1386 نوشتم و داستان كوتاه "ايثار در آتش" هم در مورد بمباران پالايشگاه تهران در زمان جنگ تحميلي است و نشان مي دهد كه چگونه كاركنان اين صنعت در شرايط سخت جنگي وظيفه حفاظت از تاسيسات حياتي نفت را فرآموش نكردند. يك داستان كوتاه ديگر به نام "هديه اي ناچيز" هم داشتم كه در "پيك نفت" چاپ شد و قهرمانانش از كاركنان انبارها و مخازن نفتي بودند.

پور محمد (4)

* آيا به خاطر اين آثار در نفت هم از شما قدرداني شد؟

- من توقع چنداني نداشتم، براي دل خودم مي نوشتم، اما متاسفانه توجه خيلي كم بود. جز دو كتابي كه در نفت چاپ شد و همكاري محدود با نشريه مشعل، حمايت خاصي از من نشد. من فكر مي كنم اگر بنا باشد چنين كارهايي تداوم يابد و ديگران به اين گونه فعاليت ها تشويق شوند، بيشتر به اين زمينه ها توجه شود.

* در مورد آثاري كه با موضوعي غير از نفت بود، بگوييد.

پور محمد (1)

- مجموعه "داستان ماهي پلو" حاوي پنج داستان كوتاه است كه به عنوان كتاب منتخب سال 1372 از سوي انتشارات سروش نوجوان انتخاب شد. همين طور مي توانم از تعقيب در بيدآباد، پسر چرم فروش، وقتي بابام رفته بود، وكيل خدا و ... نام ببرم.

* آيا زماني كه در نفت بازنشسته شديد، همچنان در شركت پخش خدمت مي كرديد؟

- خير من زماني كه به تهران آمدم به شركت خدمات بازرگاني ملي نفت منتقل شدم كه بعدا در شركت كالاي نفت ادغام شد. در زمان بازنشستگي در سال 1384 هم در سمت آناليست ارشد كامپيوتر فعاليت مي كردم.


* متاسفانه موزه نفت همپاي اين صنعت پيش نرفته و عقب مانده است؛ بايد در اين زمينه به سطح كشورهاي پيشرفته برسيم و پرسنل نفت به داشتن موزه اي درخور اين صنعت به خود ببالد.


* فكر مي كنيد كتابخواني در جامعه امروز ما چه جايگاهي دارد؟

- در جهاني كه رغبت به كتابخاني كم شده است و اينترنت و فضاي مجازي همه جا را تسخير كرده، مخاطبان كتاب هم كاهش داشته است. در واقع بايد كاري كنيم كه جوانان به سمت كتاب و كتابخواني جذب و هدايت شوند. متاسفانه تبليغات در كشور در مورد كتاب و كتابخواني و عرصه ادبيات ضعيف است و بيشتر مخاطبان چه بزرگسال، چه كودك و نوجوان همه به سمت فضاهاي مجازي، تلويزيون و اينترنت و فيلم هاي سينمايي سوق داده شده اند.

پور محمد (6)

- يك راه ترويج كتابخواني از داخل خانواده ها است. تحقيقات نشان داده در خانه هايي كه اعضاي خانواده از بچگي با كتابخواني آشنايي داشته باشند، تمايل به مطالعه بيشتر است. دانشمندان علوم اجتماعي هم معتقدند اين قدر كه لذت كتاب براي انسان ها مفيد و پايدار است و آنها را به سمت سلامتي سوق مي دهد، در هنرهاي ديگر مثل فيلم، تئاتر و سينما اين گونه نيست. براي نمونه وقتي مخاطب رمان بينوايان شاهكار ويكتور هوگو را مي خواند از هر صفحه اش ده هاه تصوير ذهني براي اش تداعي مي شود. در صورتي كه در برداشت هاي سينمايي اين اثر آنچه تماشاگر مي بيند چند تصوير محدود است. كتاب ده ها تصوير ذهني و عيني در ذهن مخاطب پديد مي آورد. از نظر علماي علوم تربيتي نيز كتاب از مفيدترين چيزها براي ذهن انسان است.

پور محمد (5)

* نظرتان در مورد راه اندازي موزه هاي نفت در كشور چيست؟

به نظر من زحماتي كه پيش كسوتان صنعت نفت طي مدت بيش از يك قرن متحمل شده اند، سبب شده اين صنعت مثل نگيني در منطقه و جهان بدرخشد. اما متاسفانه موزه نفت همپاي اين صنعت پيش نرفته و عقب مانده است. همان طور كه مي دانيد در حدود يك صد موزه نفت و گاز در آمريكا و 50 موزه نفت و گاز در اروپا وجود دارد، ولي در ايران روي اين موضوع كار نشده است. در كنار تاسيس موزه نفت لازم است كارهاي فرهنگي و پژوهشي انجام گيرد تا در اين زمينه به سطح كشورهاي پيشرفته برسيم و پرسنل نفت به داشتن موزه اي درخور اين صنعت به خود ببالد.