گپ و گفتی کوتاه با بانوی جایگاه‌دار از خطه آذربایجان

هم‌نشینی پمپ‌بنزین و موزه در ایستگاه صوفیان

يکشنبه بیست و ششم مرداد ماه 1399هم‌نشینی پمپ‌بنزین و موزه در ایستگاه صوفیان

گفتگو از: سحر سعیدیان

عکس‌ها: راحله خالقی

«وقتی از بازدید موزه نفت تهران به تبریز برگشتم، به سراغ انباری رفتم و متوجه شدم اقلام و اشیاء قدیمی زیادی از گذشته که مرتبط با شغل همسر مرحومم بودند، هنوز باقی مانده است. تصمیم گرفتم تا موزه کوچکی راه‌اندازی کنم و علاوه بر نمایش بخش کوچکی از سیر تحولات عرضه سوخت از گذشته تا کنون، یادگاری‌های به‌جا مانده از فعالیت‌ها و کسب و کار همسر مرحومم را نیز حفظ کنم.»

مهری حسن‌زاده، 66ساله و فارغ‌التحصیل رشته علوم اجتماعی از معدود بانوانی است که با انتخاب شغلی سخت و مردانه، مدیریت یک جایگاه عرضه سوخت را در شهر «زیرگذرها و روگذرها» برعهده گرفته تا پس از فراغت از شغل مقدس آموزگاری، وارث و حافظ بیش از نیم قرن شغل میراثی خانواده همسر مرحوم خود باشد.

جایگاه اختصاصی صوفیان (مجد) که در شهر صوفیان قرار دارد، 56 سال قبل و زمانی که خانم حسن‌زاده 10 سال بیشتر نداشت، توسط «حاج عبدالله مجد» تأسیس شد، اما آنچه که این جایگاه سوخت‌رسانی را از دیگر پمپ‌بنزین‌های استان آذربایجان شرقی متمایز می‌کند، ابتکار و خلاقیتی است که با ذوق و هنر زنانه تلفیق شده تا در قالب مجموعه‌ای شبه‌موزه و کوچک، نمایانگر بخشی از تاریخچه این پمپ بنزین باشد. آوازه این حرکت ارزشمند که می‌تواند الگویی قابل اجرا برای دیگران باشد، به پایتخت نیز رسیده است، اقدامی ارزشمند که ما را بر آن داشت تا در سفری کوتاه به تبریز، شنونده روایتش باشیم.

***

از فروشندگی بنزین با پیت‌ تا تأسیس یک جایگاه مدرن

در سمت چپ محوطه روبازی که به تلمبه‌های بنزین و CNG اختصاص یافته و محل تردد اتومبیل‌ها برای سوختگیری به شمار می‌رود، دفتر اداری جایگاه عرضه سوخت صوفیان قرار دارد. در بدو ورود به این مکان، پیش از هر چیز گل‌ها و گیاهانی که سرمستانه و فارغ از هیاهوی شهر در گوشه‌گوشه اتاق مدیریتی خانم حسن‌زاده جا خوش کرده‌اند، توجه‌مان را به خود جلب می‌کند.

IMG_1463

مهری حسن‌زاده، بانوی هنرمندی که پس از فوت مرحوم همسرش «منوچهر مجد»، اداره جایگاه اختصاصی صوفیان را با کمک دخترش به عهده گرفته است، درباره تاریخچه این جایگاه برای‌مان می‌گوید: «مؤسس این جایگاه، مرحوم پدر همسرم ساخت و ساز آن را در سال 1343 زمانی که زمین این ملک به نام ایشان به ثبت رسید، آغاز کردند. پیش از تأسیس این جایگاه هم در چهارراه شهناز تبریز شعبه فروشندگی بنزین داشتند که آنطور که برای‌مان نقل شده، با پیت‌های بنزین، سوخت مورد نیاز فرودگاه تبریز را تأمین می‌کردند. تا جایی که به خاطر دارم، تقریباً دو سال پس از فوت ایشان و در سال 1365، مرحوم همسرم تلمبه‌ها را که در جلوی ساختمان و در ضلع غربی قرار داشت، به سمت وسیعی در شرق محوطه جایگاه منتقل کرد. در همان سال بود که این جایگاه به طور رسمی در اختیار همسر مرحومم قرار گرفت و تا سال 92 تحت مدیریت ایشان اداره شد. از سال 87 من نیز ایشان را به دلیل کسالت‌شان همراهی می‌کردم و این دوران موجب شد تا از نزدیک با شیوه و سبک فعالیت‌شان آشنا شوم. در سال 93 نیز با قراردادی رسمی با شرکت ملی پخش فرآورده‌های نفتی، کارفرمایی این پمپ بنزین را در کنار مادر همسر مرحومم به عهده گرفتم، اما در واقع مسئولیت تمامی فعالیت‌های اجرایی این جایگاه بر عهده من قرار دارد.»

آشنایی با خانواده مجد

خانم حسن‌زاده درست یک سال پس از آن حادثه تلخ با همسرش آشنا می‌شود و این آشنایی ازدواج‌شان در سال 1358 را رقم می‌زند: «همسرم دانشجوی رشته شیمی در یکی از دانشگاه‌های ترکیه بود که به علت بیماری پدر مرحومش به ایران بازگشت و پس از آن فعالیت در جایگاه عرضه سوخت را ادامه داد. من در آن سال‌ها در سپاه دانش بودم و در آشنایی‌مان به واسطه یکی از دوستانم که با دوست مرحوم همسرم در یک روستا بودند، صورت گرفت. پس از اولین برخورد، مرحوم همسرم از من خواستگاری کردند و ازدواج‌مان سر گرفت. یک سال پیش از آشنایی‌مان و در سال 57 حادثه‌ای تلخ در پمپ بنزین اتفاق افتاده بود و همسرم در حالی که برای جداسازی بنزین و نفت از پمپ برقی استفاده می‌کرد، به علت شدت انفجار در مخزن، به بیرون از مخزن پرتاب و دچار سوختگی درجه یک از ناحیه صورت و دست‌ها شده بود. این اتفاق موجب شد تا او برای پیوند دست به آلمان سفر کند و تا سال‌ها عوارض ناشی از سوختگی شدید او را بیازارد. کارمان در اینجا بازی با خطر است. البته با آن کنار آمده‌ایم و همه تلاش‌مان این است که با رعایت موارد ایمنی از ایجاد حادثه جلوگیری کنیم.»

005

تصویری از مرحوم منوچهر مجد در جایگاه قدیمی صوفیان

کرونا و افزایش قیمت بنزین؛ دو عامل رکود کسب و کار

IMG_1591

کسب و کار در جایگاه صوفیان در روزگاری نه چندان دور رونق داشت: «اما در حال حاضر به سبب افزایش قیمت بنزین و شیوع بیماری کرونا میزان فروش جایگاه با کاهش مواجه شده است. البته نه تنها ما، بلکه تمام جایگاه‌داران با مشکلاتی از قبیل افزایش دستمزد کارگران، بیمه، مالیات و... دست و پنجه نرم می‌کنند. من هم به نوبه خود از این رویارویی با این مشکلات مستثنی نیستم. به تبعیت از مدیریت مرحوم همسرم در این جایگاه، سعی کردیم که سوخت را به موقع به دست مردم برسانیم. گاهی پیش آمده که از نظر مالی خودمان در مضیقه قرار داشتیم، اما تلاش کردیم که هر ده کارگری که در این جایگاه کار می‌کنند، به مشکل برنخورند. یکی دیگر از مشکلات‌مان نبود قطعه برای تلمبه‌ها و دستگاه‌های کارتخوان است. اگر برای کارتخوان‌ها مشکلی پیش آید، به ناچار دو یا سه روز را با یک تلمبه دوطرفه سر می‌کنیم. تلمبه سی.ان.جی هم از آن دستگاه‌های گرانقیمت و پرهزینه‌ای است که به سختی می‌توانیم از پس هزینه‌هایش برآییم...»

شاگردانم برای عرض ارادات می‌آیند

خانم حسن‎زاده به روستایی به نام تازه‌کند اشاره می‌کند که شغل مقدس معلمی را از آنجا آغاز کرده است: «این روستا در سمت راست جاده صوفیان و نزدیک به همین جایگاه قرار دارد. در اولین سال استخدامم در وزارت آموزش و پرورش، برای کودکان همین منطقه تدریس کردم. گاهی افرادی به دیدنم می‌آیند و چهره‌شان را نمی‌شناسم، چرا که در زمان کودکی معلم‌شان بودم. به قول خودشان برای عرض ادب می‌آیند و من هم از دیدن‌شان بسیار مسرور می‌شوم.» او که در رشته علوم اجتماعی گرایش پژوهشگری تحصیل کرده، به دلیل علاقه به فعالیت‌های هنری و سنتی، در هنرستان به تدریس سوزن‌دوزی، آشپزی، خیاطی و مدیریت می‌پردازد و در نهایت در سال 86 با سمت معاونت فنی بازنشسته شده و فعالیت در جایگاه عرضه سوخت صوفیان را در کنار همسرش آغاز می‌کند.

IMG_1513

ایده راه‌اندازی موزه نفتی چگونه شکل گرفت؟

سفر به تهران و بازدید از مرکز اسناد صنعت نفت شهر ری ایده راه‌اندازی یک موزه کوچک شخصی را در ذهن خانم حسن‌زاده پروراند تا یادگاری‌های به جا مانده از چند دهه کار و تلاش خانواده مجد در پستوی فراموشی دفن نشوند: «روزی از روزهای سال 95 بود که از روابط‌عمومی شرکت ملی پخش فرآورده‌های نفتی منطقه تبریز از این جایگاه بازدیدی به عمل آمد و درخواست شد تا برخی از اقلام قدیمی شامل گالن‌های حمل فرآورده‌های نفتی، پیمانه، پمپ ام‌شی، پیت‌های حشره‌کش، روغن‌های موتور، وازلین و گریس و... به موزه‌های نفت ارسال شود. همزمان از من دعوت شد تا به تهران بروم و از نزدیک با فعالیت مدیریت موزه‌ها و مرکز اسناد صنعت نفت نیز آشنا شوم. پس از بازگشت به تبریز به سراغ انبار رفتم و متوجه شدم اقلام و اشیاء قدیمی زیادی از گذشته که مرتبط با شغل همسر مرحومم بودند، هنوز باقی مانده است. تصمیم گرفتم تا موزه کوچکی راه‌اندازی کنم و علاوه بر نمایش بخش کوچکی از سیر تحولات عرضه سوخت از گذشته تا کنون، یادگاری‌های به‌جا مانده از فعالیت‌ها و کسب و کار همسر مرحومم را نیز حفظ کنم. برخی از این اشیاء بیش از نیم قرن از عمرشان می‌گذرد. به عنوان مثال جعبه وازلینی را یافتم که به نظر می‌رسد بیش از 60 سال قدمت داشته باشد و از شعبه فروشندگی بنزین تبریز به اینجا منتقل شده یا مثلا پیت‌های بنزین و جعبه‌های روغن که از آن زمان به جا مانده است.»

004

حمل پیت‌ها و گالن‌های فرآورده‌های نفتی با گاری

خانم حسن‌زاده فهرستی از اشیائی که به موزه‌های نفت اهدا شده است را نیز پیش رویم قرار می‌دهد. این اقلام که برخی به تهران و برخی به دفتر شرکت پخش تبریز منتقل شده، شامل تلمبه تاتسونا، گالن‌های 20، 18 و 4 لیتری حمل بنزین و فرآورده، پیمانه‌ها، پمپ ام‌شی (ام‌شی پاش)، پیت حشره‌کش، گالن‌های قدیمی 5 لیتری روغن موتور، شیشه‌های قدیمی 1لیتری، وازلین، گریس، سینی پپسی و بطری‌های کوچک نوشابه‌های پپسی است که در گذشته در ایستگاه‌های خدماتی و عرضه بنزین، به مشتریان فروخته می‌شد. نکته قابل توجهی که در لیست دیده می‌شود، ستونی است که با تیک‌های آبی‌رنگ پر شده و نشان‌دهنده آن است که برخی از این گالن‌ها بعد از گذشت سالها هنوز هم پُر هستند.

photo_2020-08-16_20-59-47

در ادامه این گفتگو با او به اتاق پَسینی هدایت می‌شویم که گنجینه‌ای از تجهیزات و اشیاء ارزشمند و کم‌یاب را در دل خود جای داده است، فضایی دنج و دور از دسترس عموم که پیشتر مخازن سوخت در زیر زمین آن قرار داشته و حالا برای رعایت پروتکل‌های اچ‌اس‌یی با سیمان پر شده است. به گفته خانم حسن‌زاده، کاشی‌های موزاییکی قدیمی مفروش در کف اتاق‌ها هم به تازگی جای خود را به سرامیک‌های براق و لوکس داده‌اند. دور تا دور اتاق پر است از پیت‌ها و گالن‌هایی که در سکوت محض، به روایت خاطرات و ناگفته‌هایی از گذشته‌های نه چندان دور نشسته‌اند.

IMG_1642

هدایایی ارسالی از سوی مدیریت موزه‌ها و مرکز اسناد صنعت نفت به خانم حسن‌زاده

نشان شرکت ملی پخش فرآورده‌های نفتی، پیت‌ها و گالن‌های قدیمی که نشان شرکت بی.پی روی برخی از آنها درج شده است، پمپ‌ دستی، شیشه‌های نگه‌دارنده فرآورده‌های نفتی، جعبه نگهداری نوشابه‌های پپسی، انواع و اقسام امشی‌پاش‌ها که در گذشته برای راندن حشرات استفاده می‌شده‌ و هنوز هم پر هستند و تلمبه‌ای که شمارنده‌اش برای همیشه از نفس افتاده، در این موزه کوچک به نمایش گذاشته شده‌اند.

در گوشه‌ای از اتاق و در پشت ویترین‌های شیشه‌ای، اوراق و اسنادی از افتخارات کسب شده توسط خاندان مجد در صنعت جایگاه‌داری قرار دارند و پلاک‌های قدیمی که سالهاست رنگ جاده به خود ندیده‌اند و به اتومبیل‌هایی تعلق دارند که روزی در این نقطه سوختگیری کرده و شناسنامه‌شان را جا گذاشته‌اند. او این پلاک‌ها را به امید یافتن صاحبان‌شان هنوز نگه داشته است.

IMG_1706