گفت و گو با ابراهیم زلگی قربانی‌پور از كاركنان قديمي نفت

چهارشنبه هشتم ارديبهشت ماه 1395گفت و گو با ابراهیم زلگی قربانی‌پور از كاركنان قديمي نفت

پنجاه سال با نفت

ابراهیم زلگی قربانی‌پور مثل بیشتر بچه‌های جنوب، در خانواده‌ای نفتی در مسجدسلیمان به دنیا آمد، پدر و عمویش از اولین سال‌های اکتشاف نفت، در این صنعت مشغول به کار شدند و ابراهیم، ده سال بیشتر نداشت که به علت از کارافتادگی پدرش، به جای او کارگر صنعت نفت و نان‌آور خانه شد.

ابراهيم پس از پنجاه سال کار در صنعت نفت، به‌ عنوان کارگر، بازنشسته شده و حالا ساکن آپارتمانی در اهواز است. او كه به قول خودش در انتخاب میان کارمندی و کارگری، کارگر ماندن را انتخاب کرده، يك بعد از ظهر در هواي غبارآلود اهواز، در اسفند ماه، ميزبان تیم تاریخ شفاهی مرکز اسناد صنعت نفت بود. با تشكر از آقاي داریوش زلگی قربانی‌پور، فرزند ايشان و رئیس واحد HSE شرکت پیراحفاری ایران، كه امكان اين ديدار را فراهم آوردند، مشروح اين گفت و گو را با هم مي خوانيم.

***

 

آقاي قرباني پور، اگر ممكن است از سوابق خود و خانواده تان در نفت شروع كنيد.

من به همراه پدر، دو عمو، دو برادر و یک پسرعمو و دو فرزندم، پسرم و دخترم و عروسم، جمعاً 292 سال در صنعت نفت خدمت کرده‌ایم. عمویم از سال 1910 میلادی، به عنوان سرپرست کارگاه، کار خود را در صنعت نفت آغاز کرد، بعد از او پدرم وارد نفت شد و با از کارافتادگی او، من که ده سال بیشتر نداشتم نان‌آور خانواده شدم. زمانی که وارد نفت شدم، سال 1321 بود، وارد نجارخانه شدم، خاطرم هست روز اول مسئولم از من خواست به مدت یک سال فقط کاردستی درست کنم. آن زمان هنوز به سن قانونی نرسیده بودم. از سال 1325 رسما خدمتم را در صنعت نفت آغاز کردم و بعد از سه سال کارآموزی در تعمیرات پمپ‌ها و مکانیکی و پس از طی دوره‌های آموزشی در آبادان به عنوان استادکار تهویه و تبرید مشغول به کار شدم و تا زمان بازنشستگی در سال 1375 در این سمت بودم، و با عنوان سراستادکار تهویه سنگین بازنشسته شدم.

قرباني پور (12)

شما درس را رها كرديد، هيچ وقت به فكر ادامه تحصيل نيفتاديد؟

چرا، با وجود داشتن همسر و فرزندم، شروع به تحصیل کردم. در سال 1347، توانستم پایه پنجم و ششم دبستان را در یک سال به پایان ببرم و مورد تشویق رئیس شرکت قرار بگیرم، دکتر اقبال مدیرعامل شرکت ملی نفت دستور داده بود مبلغ 6500 ریال به عنوان جایزه به من پرداخت کنند به همراه یک تشویق ‌نامه به دو زبان انگلیسی و فارسی و یک جعبه شیرینی که از طرف اداره کل خدمات به من تحویل داده شد. اين جايزه برايم خيلي شيرين بود.

قرباني پور (7)

در مورد تفاوت‌های زندگی کارگری و کارمندی در آن زمان بگوييد.

آن دوره در صنعت نفت، تفاوت فاحشی بین کارگر و کارمند وجود داشت، حقوق و مزایا و امکانات کارمندی غیر قابل مقایسه با زندگی کارگری بود. حق استفاده از امکانات درمانی و بیمارستانی براي كارگران خيلي محدود بود. حمل ‌و نقل کارگرها با ماشین ‌های بزرگ و حجیمی مثل لیبر لاری (labor lari) کمرشکن یا تریلی بود با گنجایش 50 نفر که صندلی ‌های چوبی داشت، ولی کارمندان با یک اتوبوس کوچکتر شبیه مینی‌‌بوس‌های امروزی با ظرفیت 18 نفر، با صندلی‌ های ابری و روکش چرمی، جا به جا می ‌شدند. وسایل نقلیه کارگران خاص خودشان بود و نمی ‌توانستند سوار اتوبوس کارمندی شوند، چون کارمندان بلیط مخصوص به خود داشتند.

منازل کارگری و کارمندی هم متفاوت بود. خارجی ‌های مقیم مسجدسلیمان در محله ‌های «اسکاچ کرسنت» و «کمپ کرسنت» زندگی می‌ کردند، کارمندان در محله ‌های «نمره چهل»، «باغ ملی» و کارگران در محله‌های «بی ‌بی ‌یان»، «نفتون»، «سی ‌برنج» و «اَم فرمبی» زندگی می‌کردند. البته محله پانسیون خیام هم برای دکترها و مهندس‌ های مجرد ایرانی و خارجی بود که خیلی ایزوله و مجزا بود. در این محله ‌ها جهت رفاه حال کارکنان، باشگاه ‌های مخصوص کارگری و کارمندی وجود داشت که علاوه بر انواع غذا که عمدتاً انواع کباب بود، سالن ‌های ورزشی هم داشت و به هر مناسبتی با دعوت خوانندگان معروف کشور، جشن ‌هایی برپا می‌ کردند.

قرباني پور (13)

از خاطرات خود در حين كار در آن زمان بگوييد.

يكي از خاطراتم نصب اولين دستگاه تهويه است كه در منزل مسکونی مدیران انگلیسی و ابتدا در منزل «مستر مگنس» در «اسکاچ سنتر» مسجد سلیمان توسط من کار گذاشته شد، برای یادگاری نام خودم را روی پایه بتونی آن با انگشت نوشتم که هنوز هم باقی است.

همچنين يادم هست كه در آن زمان به دلیل نبود یخچال، روزی ربع قالب یخ به دکترها می‌ دادند، آنها یک صندوق چوبی داشتند که با ورق فلزی رويش پوشیده شده بود و مواد غذایی را در آن می ‌گذاشتند تا خنک شود.

وضعیت درمانی نفت در آن زمان چگونه بود؟

بیمارستان مسجدسلیمان یکی از مجهزترین بیمارستان‌های خاورمیانه بود که دارای بخش‌ های اطفال، زنان و زایمان، عفونی، جراحی، داخلی، چشم پزشکی، دندانپزشکی و... بود. در سال 1325 پزشکانی از جمله «دکتر یونگ» و «راجی» که هر دو انگلیسی بودند و جراح بیمارستان، «دکتر سانترال» چشم‌پزشک هندی و «دکتر پرتو» جراح ایرانی، در بیمارستان خدمت می‌ کردند. یک دکتر چشم پزشک به نام آقای دکتر نهاوندی هم در این بیمارستان کار می ‌کرد که به عنوان کسی که بیماری تراخم را در منطقه ریشه کن نمود، معروف بود. بیمارستان نفت امکانات خوبی داشت، حتی دارای پد هلی‌کوپتر بود و بیماران اورژانسی از گچساران، آغاجری، اهواز و خارگ را با هلیکوپتر به مسجدسلیمان می‌ آوردند.

قرباني پور (2)

در ميان اسنادي كه شما به موزه نفت اهدا كرده ايد، يك كتابچه دستورالعمل ايمني به چشم مي خورد، مي توانيد در مورد آن توضيح دهيد؟

در آن زمان یک کتابچه دستورالعمل ایمنی در قطع کوچک، چاپ شده بود که همیشه در جیب لباس ما بود و در حدود 46 تا 48 نکته ایمنی را در آن تذکر داده بودند، ما هر روز باید آنها را مرور می ‌کردیم که سبب می‌شد اتفاقات ناگوار کمتری بيفتد، امروزه کماکان 34 نکته از همان نکات قدیمی در اطلاعیه ‌های ادارات ایمنی به چشم می‌خورد که نشان از اهمیت این نکات دارد. خاطرم هست اولین نکته ایمنی در این کتابچه این بود: «در محوطه کارخانه اجازه ندارید با خود کبریت بیاورید. دم دروازه کبریت خود را تسلیم نمایید»

قرباني پور (9)

آيا از خاطرات پدرتان از نفت هم چيزي به يادتان مانده است؟

در جنگ جهاني دوم در سال 1320، پدرم در صنعت نفت مشغول به کار بود و من در آن زمان فقط 9 سال داشتم. او تعریف می‌کرد كه در آن دوران، به کارکنان صنعت نفت، به دلیل قحطی مواد غذایی، کوپن نان دريافت مي كردند و چهار قرص نان سهمیه تعلق می‌گرفت.

پدرم همچنين مستر جيكاك را دیده بود و تعریف می‌کرد که مستر جیکاک در ولایات بختیاری، سفر می‌کرد، فارسی را به خوبی می‌دانست و محاسن داشت و عصایی معروف. آن قدر با سیاست انگلیسی ‌اش مردم را به خود جذب کرده بود که مردم به او اعتماد داشتند و حتی در بعضی روستاها خطبه عقد می‌خواند! البته این از بدذاتی انگلیسی ‌ها بوده که سر مردم ساده را کلاه می‌ گذاشتند.

قرباني پور (1)

از ملي شدن صنعت نفت و انقلاب چه خاطراتي داريد؟

در زمان ملی شدن صنعت نفت، آقای مکی به عنوان نماینده دولت و حامل پيام دكتر مصدق، دیداری با کارکنان صنعت نفت داشت و افراد را به شرکت در امر ملی شدن نفت ترغیب مي كرد. کارگران صنعت نفت، در زمان وقوع انقلاب اسلامی در نقاط مختلف كشور، از جمله در مناطق نفتخيز جنوب، با اعتصابات خود، سهمی به سزا در پیشبرد جریان انقلاب داشتند. آن روزها هنوز براي من و بسياري از هم دوره هايم خاطره انگيز و به يادماندني است.

در پايان اگر  حرفي مانده؟

با وجود پنجاه سال سابقه خدمت در صنعت نفت، به دلیل سابقه کارگری، امکان استفاده از امکانات درمانی و بیمارستانی نفت را ندارم و تنها خواسته ام اين است كه بتوانم از اين امكانات براي خود و همسرم استفاده كنم.

 

تیم تاریخ شفاهی مرکز اسناد صنعت نفت

محمدحسن تدریسی

شادی معرفتی

وحیدرضا خلیلی