گفت و گو با محمد اديب زاده، انبار دار نفت در جزيره سيري

سه شنبه بیست و یکم ارديبهشت ماه 1395گفت و گو با محمد اديب زاده، انبار دار نفت در جزيره سيري

يك عمر خدمت در جزيره سبز نفت

 

محمد اديب زاده، از قديمي ترين كاركنان نفت در جزيره سيري است كه 38 سال دوران كاري خود را در اين جزيره سپري كرده است. در گفت و گوي حاضر اديب زاده در 59 سالگي و در آستانه بازنشستگي از خاطرات روزهاي گذشته مي گويد.

 

آقاي اديب زاده، كار شما در جزيره سيري چيست و چند سال سابقه داريد؟

من انباردار هستم، يعني 20 سال است كه در اين سمت خدمت مي كنم. برج دو سال 1357 وارد جزيره سيري شدم و الان 38 سال است كه در اينجا هستم.

اهل كجاييد؟

روستاي نخل خلفان از توابع بندر لنگه.

آيا از ابتداي ورود، در استخدام شركت نفت بوديد؟

جزيره سيري (4)

خير حدود چهار سال روزمزد مستمر كار كردم. آن زمان فعاليت ها در جزيره زير نظر شركت فرانسوي سوفيران انجام مي شد. اكثر مديران خارجي بودند، بويژه فرانسوي و البته مديران ايراني هم داشتيم. من سال 1360 استخدام كارگري شدم و از سال 1371 به كارمندي تغيير وضعيت پيدا كردم.

شرايط كاري در جزيره آن زمان چگونه بود؟

اوايل كه فعاليت هاي نفتي تازه در جزيره راه اندازي شده بود، امكانات بسيار ضعيف بود. كولر وجود نداشت. همه ساختمان ها بلوكي بود و كارگرها شب ها لب ساحل در چادر مي خوابيدند و گاهي بدون هيچ حفاظ در گرما و سرما، شرايط سختي بود، ولي چاره اي نداشتيم. كارگران فني در كانكس و خارجي ها و مديران در بلوك ها مي خوابيدند. اين بلوك ها الان هم در جزيره استفاده مي شود و مي توانيد آنها را ببينيد.

يادت هست چقدر دستمزد مي گرفتي؟

900 تومان حقوق مي گرفتم كه با اضافه كار مي شد 1200 تومان.

اديب زاده سيري

رفت و آمد در آن زمان به جزيره چگونه بود؟

اوايل با كشتي از بندر لنگه رفت و آمد مي كرديم. پنج ساعت كشتي يدك كش تا اينجا مي آمد. بعدها با هواپيما به شيراز و از آنجا با ماشين به بندرلنگه مي رفتم. الان 5/1 سال است كه با پرواز مي روم لامرد و از آنجا هم به روستايمان مي روم. البته حدود يك سال هم اين مسير را با هلي كوپتر مي رفتيم به بندر لنگه.

يعني هر دو هفته يك بار اين مسير را مي روي و برمي گردي؟

بله، همان طور كه گفتم، الان تا لامرد با هواپيما مي روم، اما در مقاطعي مثل زمان جنگ چندين ساعت طول مي كشيد تا با يدك كش ها به بندر لنگه برسيم و تازه از آنجا به روستايمان بروم.

آيا آن روزها هم نوبت كاري هر دو هفته يك بار بود؟

جزيره سيري (2)

خير، آن روزها نوبت كاري به اين صورت نبود و اين شكلي كه امروز به آن اقماري مي گويند وجود نداشت. اوايل كه به جزيره آمدم دو ماه در جزيره كار مي كرديم و 10 روز به خانه مي رفتيم. بعد تبديل شد به 21 روز كار، 7 روز استراحت. از سال 1358 به 14 روز، هفت روز تبديل شد و از سال 1364 به چهارده روز كار و 14 روز استراحت كه الان هم همين طور است، يعني، دوهفته جزيره و دو هفته خانه.

سال 1357 و در جريان انقلاب هم شما در جزيره بودي، چه خاطراتي از آن زمان داري؟

سال 1357 اولين سري از تانكرهاي نفت براي صادرات در اسكله سيري پهلو گرفتند. چون همان طور كه مي دانيد نفت پس از انتقال به اين جزيره و فرآورش در انبارهاي ذخيره و بعد آماده بارگيري در كشتي ها مي شود. اما اولين سري از بارگيري همزمان شد با اعتصابات كاركنان. دو تانكر به هر شكل كه بود پر شد، اما تانكر سوم در اثر اعتصاب خالي ماند و كاركنان دست از كار كشيدند. به اين ترتيب كشتي سوم مجبور شد خالي برگردد. تا اين كه با پيروزي انقلاب و سر كار آمدن مديران ايراني كار صادرات از سر گرفته شد. آن موقع ما سه مخزن داشتيم كه الان تعدادشان 6 مخزن شده است.

در زمان جنگ تحميلي هم در جزيره بودي؟

جزيره سيري (3)

بله، با شروع جنگ تا چهار ماه منطقه تعطيل شد. اما دوباره كارها از سر گرفته شد.

چه خاطراتي از زمان جنگ داري؟

در زمان جنگ دو بار سيري مورد حمله قرار گرفت. بار اول كشتي آذرپاد را كه از خارگ نفت مي آورد و به كشتي ها مي داد، زدند و 13 نفر شهيد شدند. برخي از اين افراد از خدمه كشتي و خارجي بودند، فيليپيني و هندي كه مزارشان در جزيره هست. در اثر اين حمله دو تا از بازوهاي بارگيري (لودينگ آرم ها) در اسكله صدمه ديد كه بعدا بازسازي شد و الان چهار لودينگ آرم داريم. يك بار هم آمريكايي ها سكوي نصر را زدند كه يك سرباز شهيد شد.

سيري شهدا

يادم هست در آن زمان مثل حالا نبود كه اين همه وسايل ارتباطي وجود داشته باشد و براي ارتباط با خانه و تلفن زدن بايد يك هفته منتظر مي ماندي تا نوبت به تو مي رسيد. يك مخابرات داشتيم كه در سرما و گرما پشت باجه تلفن در صف مي ايستاديم. وقتي نوبت مان مي شد و صدايمان مي زدند هشت دقيقه وقت داشتيم صحبت كنيم. تازه بعضي ها در خانه تلفن نداشتند و مثلا به همسايه زنگ مي زدند و همسايه بايد مي رفت و خانواده آن فرد را صدا مي زد. تا اين كار انجام شود و آنها بيايند، نصف زمان رفته بود و اگر حرفي مي ماند، مي رفت تا هفته ديگر.

از شرايط كار اقماري در جزيره راضي هستي؟

به شرايط كار اقماري عادت كرده ام. البته اين كار ويژگي ها و سختي هاي خود را دارد. مثل دوري از خانواده يا اين كه مثلا كار ما تعطيلي ندارد. عيد هم باشد سركاريم. بستگي به اين دارد كه شيفت به چه كسي بخورد. اما گاهي هم در مواقعي مثل نوروز جوري با هم توافق مي كنيم كه مثلا يكي عيد را پيش خانواده اش باشد و ديگري سيزده به در را.

از امكانات ورزشي در جزيره هم استفاده مي كنيد؟

گزارش سيري 2

بله ساعاتي كه شيفت كاري مان نيست، از اين امكانات استفاده مي كنيم، گاهي هم در طبيعت اينجا گردش مي كنيم. يادم هست سال هايي كه بارندگي بيشتر بود، جزيره سبزتر بود و گاهي قارچ هم پيدا مي كرديم.

گفتي 38 سال سابقه داري، كي بازنشسته مي شوي؟

سال ديگر كه سنم به 60 سال برسد، بر اساس قانون صنعت نفت مي توانم بازنشسته شوم.

دوست داري بعد از بازنشستگي هم در همين كار فعاليت كني؟

فكر نمي كنم، درست است كه گفتم به كار اقماري عادت كرده ام، اما بعد از اين همه سال ديگر خسته شده ام و ترجيح مي دهم استراحت كنم.