«از ابتدای جنگ، پالایشگاه آبادان مورد حملات شدید نیروهای بعثی عراق قرار گرفت. آن زمان، پالایشگاه آبادان بزرگترین پالایشگاه ایران بود و تنها پالایشگاه در منطقه بود که توان پالایش [روزانه] 600 هزار بشکه نفت خام را به اثبات رسانده بود. پالایشگاههای دیگر کشور عبارت بودند از: پالایشگاه تهران، [پالایشگاه] تبریز، [پالایشگاه] شیراز، و [پالایشگاه] کرمانشاه که پالایشگاه تهران با ظرفیت 220 هزار بشکه بزرگترین آنها بود. پالایشگاه اصفهان تازه راهاندازی و وارد مدار تولید شده بود.
از مهمترین تصمیمات هیئتمدیره شرکت ملی نفت که فوریت آن هم ضروری بود. بستن کامل (Shut-down) پالایشگاه آبادان و تخلیه مخازن، لولهها و راکتورها بود. این فعالیت، کار سادهای نبود. تعداد زیادی از کارکنان پالایشگاه در این امر شهید شدند و تعدادی زخمی و این [مشکلات]، در زمانی اتفاق افتاد که متأسفانه هجوم گازانبری بعثیون به آبادان مؤثر افتاده بود. راههای ارتباطی بسته [شده] و در کنترل نیروهای عراقی بود و همین مسئله بود که باعث شد مهندسان تندگویان، یحیوی و بوشهری و تعدادی دیگر گرفتار شوند. حرکت از اهواز به آبادان مقدور نبود، اما در اهواز هنوز کسی نمیدانست که راه آبادان در دست راهزنان دژخیم بعثی است.
به هر حال، با بستن پالایشگاه و توقف کامل عملیات فرایندی و تولید، بیش از نیمی از ظرفیت تولید پالایشگاهی ایران تعطیل شد. از طرفی، مصرف اقلامی مانند نفت گاز برای تأمین جبههها و تدارک و پیشیبانی جنگ رو به افزایش بود. سوخت جت بهویژه برای جنگندههایمان حیاتی بود. لذا ضرورت داشت تولید در پالایشگاههای دیگر افزایش یابد و یکی از مهمترین این پالایشگاهها در اصفهان بود که تا بالاتر از ظرفیت اسمی خود یعنی حدود 300 هزار بشکه نفت تصفیه میکرد.
با اینهمه تلاش، کمبود فرآوردهها در کشور شدیدا محسوس بود و دولت چارهای جز سهمیهبندی فرآوردهها بهویژه بنزین نداشت. [به همین جهت] ستاد بسیج اقتصادی در دولت شهید رجایی تشکیل شد و یکی از کمیتههای این ستاد، کمیته سوخت و انرژی بود که مسئولیت آن را وزارت نفت عهدهدار شد. دولت رجایی میبایست قیمت فرآوردهها را نیز تعیین و اعلام [میکرد]. ضوابطی برای این تعیین قیمت مطرح بود که در مجلس شورای اسلامی نیز مورد بحث قرار گرفت.
این ضوابط ایجاب میکرد که اولا: قیمت نفت خام ورودی به پالایشگاهها از مبادی تولید (چاه) صفر در نظر گرفته شود. ثانیا: قیمت نفتگاز که در حملونقل عمومی نقش اساسی داشت و نیز نفت سفید که برای گرمایش و استفاده در منازل مصرف عام داشت، افزایش نداشته باشند. قیمت نفت کوره هم که مصارف نیروگاهها و نانواییها و غیره داشت نیز ثابت بماند، مضاف بر آنکه، تولید نفت کوره بیش از مصرف آن بود و انباشت آن هم بیدردسر نبود. در عین حال، هزینه فرآوری نفت خام و تولید فرآوردهها در آن زمان، 22 ریال برای هر لیتر نفت خام محاسبه شده بود. دولت هم در قبال فروش فرآورده تنها این هزینه را طلب میکرد. فلذا با احتساب قیمت ثابت سه فرآورده نفتگاز، نفت سفید و نفت کوره، بهای فرآورده چهارم یعنی بنزین - که مصرف ماشینهای سواری بود- برابر 30 ریال برای هر لیتر تعیین شد.
درک و حمایت مردم انقلابی در شرایط جنگ تحمیلی - که نشان از نجابت ملت بود- در این ماجرا مثالزدنی است. ... زیرا با محدودیت مصرف در حد سهمیه 45 لیتر در ماه (که بعدها به 60 لیتر افزایش داده شد) و افزایش قیمت به 30 ریال، مردم به راحتی این مسئله را درک کرده و پذیرفتند. به همین جهت صفوف فشرده و طولانی متقاضیان بنزین در جایگاهها که بر اثر نگرانی از کمبود به وجود آمده بودند با اطلاعرسانی سخنگوی کمیته سوخت و انرژی مبنی بر اینکه تولید بنزین در کشور تکافوی سهمیههای اختصاص داده شده به مصرفکنندگان را میکند و دلیلی برای نگرانی وجود ندارد، [پس از گذشت] مدت 6 ساعت کاملا خلوت شد و آرامش برقرار شد. البته منتقدان به روش سهمیهبندی هم در گوشه و کنار نظرات خود را اظهار میکردند، لیکن هیچکدام پیشنهاد جایگزین ارائه نکردند. واقعیت تلخ این بود که با بروز جنگ تحمیلی بیش از نیمی از تولید فرآوردهها از دسترس خارج شده بود و تنها راه چاره مهار کردن و به نظم کشیدن مصرف بنزین در کشور بود، که خوشبختانه بر اثر زحمات و تلاشهای فراوان به نحو رضایتبخش در کشور به جریان افتاد.
وزارت نفت بهرغم گرفتار شدن وزیر (مهندس تندگویان) و دو تن از معاونان وی (مهندس بوشهری و مهندس یحیوی) بالاخص کمیته سوخت و انرژی کشور که زیر نظر معاون پژوهش و برنامهریزی تلاش میکرد، به طور کلی از گزند تلخ حاشیهسازی نیز در امان نبودند. شایعهسازان و غوغاسالاران از ضعف اطلاعرسانی در اوایل جنگ بهره جسته و مطالب واهی و اتهامات نامربوط به وزارت نفت و کمیته سوخت و انرژی نثار میکردند. [در این راستا] ستاد بسیج اقتصادی هم از ترکش این حملات بیبهره نبود... .
در این روند مسئلهای که بیش از همه رنجآور بود عنان گسیختگی ضدانقلاب در جامعه، آزادی عمل کامل احزاب چپگرا[ی مارکسیستی] بهویژه حزب توده که وابستگی به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سابق را یدک میکشید، گرا دادن به دشمن بعثی از سوی عامل نفوذی این حزب و تلاش برای خواباندن صنعت نفت در مناطق نفتخیز جنوب کشور و تیراندازی به ساختمان وزارت نفت در خیابان طالقانی و کشتن یکی از برادران فعال انجمن اسلامی صنعت نفت و [دهها] توطئه دیگر بود که فقط با یاری خداوند و حمایت مردم نجیب ایران این توطئهها خنثی شدند. از موارد دیگری که شایان ذکر است مربوط به شکایت شفاهی بود که در جلسهای از جلسات هیئتوزیران در حضور شهید رجایی مبنی بر اینکه وزارت و کمیته سوخت و انرژی در رساندن سوخت به جبهههای دفاع مقدس کوتاهی میکند، مطرح شد. خوشبختانه دلایل کافی و آمار و ارقام نشاندهنده واقعیت و تأیید شخص رجایی که با دقت اطلاعات جبهه را پایش میکردند، شایعه را خنثی کرد.
ستاد بسیج اقتصادی کشور و کمیته سوخت و انرژی که فعالترین کمیتههای ستاد بود، بهتدریج روشهای کارآمدتری را اتخاذ کرد. سهمیه بنزین خودروهای شخصی به 60 لیتر در ماه افزایش یافت، چون ظرفیت تولید را در پالایشگاهها افزایش داده بودیم. بالاتر از همه آنکه، ملت شریف و نجیب با درک کامل شرایط جنگ تحمیلی، نجیبانه و مخلصانه حمایتهای بیدریغ خود را از دولت و مسئولان ادامه میدادند.»
محمدصادق آیتالهی، معاون پژوهش و برنامهریزی وزارت نفت در زمان جنگ
برگرفته از تاریخ شفاهی سید حسن سادات، کفیل وزارت نفت در سالهای 1360- 1359