مهندس وزیری هامانه، در «فرزند کویر» به ذکر خاطرات انقلاب اسلامی رسیده است، از اعتصابات کارکنان صنعت نفت و گسترش آن و نقشی که این صنعت در پیروزی انقلاب ایفا کرد، از پخش اعلامیه میان کارکنان و هیئتی که حضرت امام برای ساماندهی اعتصابات و شروع به کار صنعت نفت تشکیل داد. نهمین شماره از داستان فرزند کویر، به اعتصابات نفتی در جریان انقلاب اسلامی اختصاص یافته است.
اعتصاب کارکنان شرکت نفت
بعد از واقعه هفدهم شهریور 1357 اعتصابات در نفت که بعدا به صورت سراسری کشور را در برگرفت، شروع شد. با این همه، اعتراض کارکنان شرکت نفت تاثیر چشمگیرتری داشت. یک روز بعد از رخداد جمعه خونین، ابتدا صدها نفر از کارکنان پالایشگاه تهران و روزهای بعد کارکنان پالایشگاههای تبریز، آبادان، اصفهان و شیراز اعتراض خود را اعلام کردند. اعتراضاتی از این دست در آغاز تاثیر چندانی بر کیفیت صدور نفت نداشت، اما زمانی که کارکنان صنعت نفت آبادان و اهواز دست به اعتصاب زدند، وضعیت تا حدودی دگرگون شد. دوم مهر 1357 صدها نفر از کارگران و کارمندان پالایشگاه نفت آبادان دست به اعتراض زدند و این اتفاق، تاثیر مهمی در تحولات سیاسی منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن همان سال داشت. با فرمان حضرت امام خمینی (ره)، اعتصاب کارکنان صنعت نفت، همگانی و سراسری شد و تولید و صادرات نفت ایران را کاهش داد، به گونهای که در آن برهه، شریفامامی، نخستوزیر وقت اذعان کرد که این واقعه روزانه 57 میلیون دلار از درآمد ارزی کشور را کاهش داده است.
آن زمان اعتصاب سراسری بود و جنوبیها شروعکننده آن بودند و بعد، همه پالایشگاهها درگیر شدند. شورای انقلاب دستور داده بود که باید بنزین در حد نیاز مردم ایران تولید شود، البته سهمیهبندی شده بود. نفت سفید هم به همین شکل بود و برای گرفتن آن، صف تشکیل میشد و همه با ظروفی که داشتند، نفت را تهیه میکردند و میبردند. اعتصاب تا بازگشت حضرت امام خمینی (ره) از تبعید ادامه داشت، با بازگشت ایشان و پیروزی انقلاب، به دستور امام، اعتصاب شکسته شد. ولی در شرکت نفت هم مثل بقیه سازمانها، کار جدی انجام نمیشد. یکی از اتفاقات مهمی که در آن دوره رخ داد، آزادی زندانیان سیاسی بود که زمان شاه در بند بودند. آنها از گروههای چپی، مذهبی و جبهه ملی بودند و وقتی که آزاد شدند، در سازمانها یا ادارات خودشان، با استقبال روبرو شدند؛ در صنعت نفت هم این اتفاق افتاد.
زمانی که اعتصاب تمام شد و سعی کردند پالایشگاهها را به حالت عادی برگردانند، شرایط سختی ایجاد شده بود چون چند ماه کار نکرده بودند و همین امر باعث شده بود تا راه افتادن مجدد، سخت باشد. بلاتکلیفی هم مضاف بر علت شده بود، خصوصا در بخشهایی که لازم بود خودشان را با سیاستهای جدید تطبیق بدهند، وضعیت متفاوت بود. بخش اعظم فعالیتها در صنعت نفت که تخصصی و فنی بود، کاملا مشخص بود و هر قسمت، کار تخصصی تعریف شدهاش را انجام میداد، ولی بعضی از قسمتها منتظر بودند تا از سیاستهای جدید پس از پیروزی انقلاب پیروی کنند. به طور مثال امور بینالملل باید زیر و رو میشد، چون کشورهای خارجی باید سهم ایران را میدادند. پیش از انقلاب سیاستها از طرف محمدرضا پهلوی تعیین میشد و بعد از انقلاب هم همه انتظار داشتند سیاستهای جدید را ببینند. تب جدید ساخت داخل کالاها هم شکل گرفته بود که تا حدودی به مشکلات موجود میافزود.
در دوران انقلاب نوشتهها و سخنرانیهای حضرت امام، به صورت فتوکپی به ما میرسید. سال 1357 که امام دستور راهپیمایی تاسوعا و عاشورا را صادر کرده بودند، من و آقای نورالدین غروی، به منزل آیتالله طالقانی در پیچ شمیران رفته بودیم تا بتوانیم اعلامیههای امام را به صورت دستنویس بگیریم چون آقای غروی گفته بود که امام به آقای طالقانی برای راهپیمایی دستور داده است. اعلامیهها را گرفتیم و در جمعی از بچههای نفت که بودیم، به یکی از دوستان دادیم تا بتواند در زیرزمین یک ساختمان تکثیر کند. بعد که اعلامیهها تکثیر شد، هرکدام از ما، تعدادی را برداشتیم. من اعلامیههای آماده توزیع را در پاکتی گذاشتم و در کشوی میزم در واحد طراحی مهندسی نفت قرار دادم و در کشو را قفل کردم، البته قفل درست و حسابی هم نداشت!
فردای آن روز، صبح زود، اعلامیهها را برداشتم و به هر شکل ممکن، بین پرسنل و نیز خارج از نفت، تقسیم کردم. من بدون اینکه کسی متوجه بشود، اعلامیهها را روی میز کارمندان میگذاشتم و به دلیل اینکه نیروی نفوذی بین ما نبود و آن زمان دوربین مدار بسته هم در ادارات وجود نداشت، کسی متوجه نمیشد. هنوز بعد از گذشت این همه سال، وقتی این داستان را تعریف میکنم، دچار هیجان و ترس خاصی میشوم! همیشه به این فکر میکنم که اگر آن زمان مرا با این اعلامیهها دستگیر میکردند، کارم به زندان نمیکشید، بلکه کنار خیابان اعدام میشدم!
وقتی به روزهای پیروزی انقلاب نزدیک میشدیم، دائما کنار پنجره سالن طراحی مهندسی در ساختمان شرکت نفت منتظر بودیم گروهی شعار بدهند و ما هم جواب بدهیم. با مردمی که در خیابان تظاهرات میکردند، همراهی میکردیم و پاسخ شعارهای آنها را میدادیم. تقریبا اولین گروههایی را که شروع به راهپیمایی کردند، از بالای ساختمان میدیدیم. ترس همه ریخته بود و کسانی که مشکلاتی به عناوین مختلف داشتند، به خارج از کشور رفته بودند. در ادارات مرکزی از چند ماه پیش از اعتصاب سراسری، کسی کار نمیکرد، البته اسم آن اعتصاب نبود، فقط ناهار میخوردیم و دست به کاغذ نمیزدیم! بعد شریف امامی اضافه حقوقی به کارکنان دولت داد که به حقوق همه کارمندان 22% اضافه شد. شرکت نفت این عدد را اضافه کرد و به 27% رساند تا کار را شروع کنیم ولی ما باز هم کار نمیکردیم.
صنعت نفت تنها صنعتی بود که به دستور امام متوقف شد و سپس با دستور ایشان شروع به کار کرد. صنعت نفت از انقلاب و انقلابیون پشتیبانی کرد. در یک جمله با فرمان امام، نفت اعتصاب سراسری کرد و به فرمان ایشان تولید را آغاز کرد و به فرمان ایشان هم صادرات را انجام داد. همینطور در دوران جنگ تحمیلی، با فعالیت خود نگذاشت حتی یک روز تولید نفت قطع شود. این موضوع همیشه برای نفتیها مایه افتخار است.
هیئت سازماندهی اعتصاب
پیش از پیروزی انقلاب یک گروه پنج نفره مشتمل بر مهندس بازرگان، آیتالله هاشمی رفسنجانی، مهندس کتیرایی، مهندس حسیبی و مهندس صباغیان برای اداره و هدایت اعتصاب کارکنان نفت انتخاب شده بودند. این افراد جزو مقامات سیاسی بودند و با امام ارتباط داشتند، یعنی نقش اجرایی در صنعت نفت نداشتند. آن موقع مصلحت این بود که اعتصاب در نفت سراسری گردد تا شاه فلج شود. اعضای منتخب رفتند با کارگرها صحبت کردند. آن زمان چپیها و سلطنتطلبها هم نفوذ داشتند و لازم بود بعضی از صحبتها به آرامی و مخفیانه انجام شود. خوشبختانه افراد مذهبی و مسلمان نفوذ و تسلط بیشتری داشتند.
گروه دیگری پس از پیروزی انقلاب اسلامی تشکیل شده بود که تولید محدود را با راهاندازی پالایشگاهها برای مصارف داخلی آغاز کردند و نیز برای اینکه به پایان دادن تدریجی اعتصاب کمک کنند و نگذارند که پالایشگاهها دوباره تعطیل شوند و برای مردم مشکل پیش بیاید. این هیئت با دستور امام، بعد از 22 بهمن، شروع مجدد کار را مدیریت کردند. بعضی جوسازیها علیه هیئت منتخب امام صورت گرفت، ولی به نظرم ترکیب خیلی خوبی بود.