فرزند کویر؛ بخش سیزدهم

حسن نزیه اولین مدیرعامل شركت نفت پس از انقلاب

يکشنبه هفتم ارديبهشت ماه 1404حسن نزیه اولین مدیرعامل شركت نفت پس از انقلاب

حسن نزیه یکی از اعضای مؤسس نهضت آزادی ایران و رئیس کانون وکلا بود که با پیروزی انقلاب اسلامی، در دولت موقت مهندس مهدی بازرگان به عنوان سرپرست شرکت نفت انتخاب شد و حدوداً هشت ماه این سمت را در اختیار داشت. او در دوران حضورش در شرکت نفت، اظهاراتی کرد که موجب تنش میان او و برخی از سران انقلاب به خصوص آیت‌الله بهشتی شد. این درگیری‌ها چنان بالا گرفت که او پیش از استعفای دولت موقت، از مدیرعاملی شرکت نفت استعفا داد و از دولت جدا شد و پرونده‌ای علیه او در دادگاه‌های انقلاب تشکیل و مدتی بعد ناگزیر از کشور خارج شد و تا پایان عمر در پاریس ماند.

مهندس وزیری هامانه، در خاطراتش «فرزند کویر»، از انتخاب نزیه به مدیرعاملی شرکت نفت و اختلافاتش با آیت‌الله بهشتی می‌گوید.

انتخاب حسن نزیه به مدیرعاملی شرکت نفت

اوایل پیروزی انقلاب، دسته‌های مختلفی فعالیت می‌کردند و گروه‌های چپی و ملی، حرف و حدیث‌های زیادی داشتند ولی نمی‌توانستند در کار نیروهای مذهبی دخالت کنند. آن زمان هنوز کسی به عنوان مدیرعامل شرکت نفت انتخاب نشده بود و بعضی از مدیران قبلی سرکار بودند. با جمعی از دوستان مذهبی نگران بودیم که ممکن است اسنادی که در اتاق مدیران است، به سرقت برود. این بود که توافق کردیم به مدرسه علوی که ستاد انقلاب بود، برویم و این نگرانی را مطرح کنیم. پدر خانمم آنجا برای ما حکمی گرفت که نسبت به پلمپ کردن اتاق مدیران، اقدام کنیم. این حکم بسیار مهم بود. بعد با کمک دوستان، اتاق‌ها و بایگانی‌ها پلمپ شد. پس از آن دوستداران انقلاب در شرکت نفت، امنیت خاطر پیدا کردند.

در همین فاصله، شورای انقلاب، آقای نزیه را به عنوان مدیرعامل شرکت نفت انتخاب کرد و مدیران قبلی هم دیگر سر کار نیامدند. در واقع به آنها گفته بودند که سر کار نیایید تا تکلیف مشخص شود، البته بعضی از انقلابیون برخوردهای توهین‌آمیزی با این مدیران داشتند. آقای نزیه که انتخاب شدند، ما به سر کار برگشتیم و پلمپ اتاق‌ها باز و تحویل ایشان داده شد، البته ایشان فقط یکی دو ماه در مجموعه نفت بودند. به آقای نزیه توصیه شده بود که هیئت مدیره انتخاب نکنند. در ابتدا مدیران با عنوان سرپرست امضا می‌کردند تا اینکه حکم مدیر سر جای خودش برگشت.

آقای نزیه، وکیل و رشته تحصیلی‌اش حقوق بود و از نظر سیاسی به جبهه ملی نزدیک بود و با مذهبی شدن حکومت مخالف بود. وی سال 1358 یک سری سخنرانی‌های جنجالی داشت که با واکنش نیروهای مذهبی، به خصوص شهید بهشتی مواجه شده بود. نزیه در یک سخنرانی گفته بود: «چرا نخواهیم اجازه دهیم هر کسی تحت هر عنوان که می‌خواهد کوشش بکند، فعالیت بکند برای خدمت به مملکت؟ اگر ما فکر کنیم تمام مسائل سیاسی و اقتصادی و قضایی را می‌توانیم در قالب اسلامی بسازیم، آیات عظام هم می‌دانند این امر در شرایط حاضر نه مقدور است و نه ممکن و نه مفید».

آیت‌الله بهشتی پاسخ داده بودند: «این کارها بیشتر نشانه این است که یک گروه اقلیت روشنفکرمآب و روشنفکر نما می‌خواهد با این بازی‌ها با دستاوردهای انقلاب خونین اسلامی ما موضع‌گیری تازه‌ای داشته باشد، برای ما عواقب آن معلوم است» و ادامه داده بود: «من فعلا نمی‌خواهم بگویم اینها خائن هستند یا نه، باید محاکمه شوند تا معلوم شود با چه انگیزه‌ای می‌گویند اسلام نمی‌تواند راه‌حل باشد».

آقای نزیه گفته بود: «هیچ‌کس حق ندارد چوب و چماق تهدید بردارد. این دکتر بهشتی است که باید محاکمه شود، نه من، چون ایشان در لباس روحانیت می‌خواهند به مردم دروغ بگویند». بعد نزیه دکتر بهشتی را دروغگو خواند و سوابق انقلابی خود را به رخ او کشید. آیت‌الله بهشتی پاسخ داده بودند: «آقای نزیه بگذارید ما بمیریم، بعد ادعای انقلابی بودن بکنید!»

سخنرانی‌های آقای نزیه باعث تظاهرات کارکنان صنعت نفت شد و دیگر نزیه را به داخل ساختمان شرکت راه ندادند. بعد هم در دادگاه حاضر نشد و به فرانسه مهاجرت کرد.