فرزند کویر؛ بخش نوزدهم

نفت در سال‌های دفاع مقدس

سه شنبه دهم تير ماه 1404 نفت در سال‌های دفاع مقدس

inshot_20250608_110044368

نفتكش بارسلونا كنار جزيره لارك مورد حمله نيروهاي عراقي قراگرفت و به كلي از بين رفت
24 ارديبهشت ماه 1367

خاطرات و تجربیات مهندس سید کاظم وزیری هامانه، در کتابی با عنوان «فرزند کویر و نیم قرن خدمت در صنعت نفت» در قالب یک مصاحبه تاریخ شفاهی به همت پیمانه صالحی و محمدحسین یزدانی راد منتشر شده است. برای انعکاس بیشتر این تجربیات در صنعت نفت، در مدیریت موزه‌ها و مرکز اسناد صنعت نفت برآن شدیم که به صورت منظم و سریالی، هر هفته بخش‌هایی از این مجموعه را در معرض دید کارکنان صنعت نفت قرار دهیم. مهندس هامانه در نوزدهمین بخش از خاطراتش از سال‌های سخت دفاع مقدس می‌گوید، از روزهای که نفت به معنای تمام ایران بود و کارکنان نفت، نمی‌دانستند صبح که به پالایشگاه می‌روند یا وقتی سوار نفتکش می‌شوند، زنده برمی‌گردند یا نه.

آغاز جنگ تحمیلی ایران و عراق

زمانی که شهید محمدعلی رجایی به نخست‌وزیری منصوب می‌شود، از شهید محمدجواد تندگویان، آقای بهروز بوشهری و آقای سید حسن سادات دعوت می‌کند و به آنها می‌گوید که یکی از شما سه نفر باید مسئولیت وزارت نفت را بر عهده بگیرد. آنها با هم صحبت می‌کنند و روی شهید تندگویان به نتیجه می‌رسند. این افراد فارغ‌التحصیلان دانشکده نفت آبادان بودند که در کارخانه پارس الکتریک (اولین تولیدکننده تلویزیون در ایران) که مجموعه‌ای متعلق به حاجی برخوردار بود، کار می‌کردند. این اشخاص آدم‌های مجربی بودند ولی درون صنعت نفت سابقه کار نداشتند، ولی به دلیل اینکه فارغ‌التحصیل دانشکده نفت آبادان بودند، همکاری با کارکنان نفت، برایشان حائز اهمیت بود. آنان چهره‌های تکنوکرات مسلمان بودند که در نهضت آزادی هم فعالیت داشتند و در جلسات حسینیه ارشاد نیز شرکت می‌کردند. آقای تندگویان که وزیر شدند، عملاً دوره وزارت خیلی کوتاهی داشتند. پس از اسارت ایشان، آقای سادات به عنوان کفیل انتخاب شد و تا ورود آقای غرضی به مجموعه نفت، وزارت نفت را اداره می‌کرد.

در مورد شروع جنگ تحمیلی باید عرض کنم که ما در جلسه مشترک جامعه اسلامی و انجمن اسلامی در سالن هیئت‌مدیره شرکت ملی نفت نشسته بودیم و داشتیم بحث و برنامه‌ریزی می‌کردیم که یک‌مرتبه صدای عجیبی آمد و بلافاصله خبر دادند که فرودگاه مهرآباد را بمباران کردند! هدف از جنگ، از کار انداختن کشور بود و با توجه به اهمیت نفت، به سرعت تاسیسات نفتی را مورد حمله قرار دادند. اغلب کارکنان صنعت نفت می‌دانستند که به دلیل اینکه کشور به نفت زنده بود و آنها از این امر مطلع بودند، به ایران و تأسیسات نفتی آن حمله کرده بودند. همین‌طور مراکز تولید را موردِ هدف قرار دادند و خارک را که محل ذخیره‌‍سازی نفت و اسکله‌ای برای بارگیری نفتی بود بمباران کردند.

 

اسارت شهید تندگویان

زمانی که جنگ آغاز شد، چهل روز از دوره وزارت شهید تندگویان گذشته بود. وقتی وی به همراه آقایان سید محسن یحیوی و بهروز بوشهری با رانندگان و مراقب‌ها برای بازدید از خارک و مناطق نفت‌خیز رفته بود، در مصاحبه‌ای گفت که جنگ تأثیری نداشته است. دو ساعت بعد از این مصاحبه، نیروهای عراقی حمله کردند و همه آنها را که از اهواز به آبادان برای بازدید رفته بودند، اسیر کردند. در واقع آنها نهم آبان ماه ۱۳۵۹ در جاده اهواز ـ آبادان، به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. شهید تندگویان در دوره اسارت به شهادت رسید ولی آقایان یحیوی و بوشهری پس از پایان جنگ بازگشتند و بعدها با آقای یحیوی همکار و معاون ایشان در مدیریت برنامه‌ریزی تلفیقی شدم.

 

بمباران تاسیسات نفتی

وقتی نیروهای عراقی تأسیساتی مثل پالایشگاه‌ها، مجتمع‌های پتروشیمی و مراکز بارگیری را هدف‌گیری کردند، تقریباً همه سامانه‌ها از بین رفت. کارکنان نفت، اسکله‌ها و پالایشگاه‌ها را بازسازی موقت می‌کردند، ولی باز بمباران می‌شد. بعد این‌طور تصمیم‌گیری شد که در خارک کار نکنند و ذخیره‌سازی و بارگیری نفت را به محل دیگری انتقال بدهند. این بود که ذخیره و بارگیری را به جزیره لارَک، نزدیک تنگه هرمز بردند که متروک و بی‌سکنه بود. قرار شد نفت را کشتی به کشتی منتقل کنند. کشتی‌های بزرگ لنگر می‌انداختند و کشتی‌های کوچک از جاهای مختلف، نفت را به این جزیره متروکه حمل می‌کردند. در واقع جزیره لارَک، پایگاه صادرات ایران در زمان جنگ بود.

بدین‌ترتیب صادرات نفت کشور در زمان جنگ به همت کارکنان مجموعه نفت و نقش بزرگی که شرکت نفتکش داشت، انجام می‌شد. شرکت نفتکش با خرید یا اجاره نفتکش، عملا حمل نفت را بر عهده گرفت و این کار هیچ‌گاه قطع نشد، ولی با مشقت همراه بود. همت کارکنان نفت به حدی بود که هر جا بمباران می‌شد، جایگزینی برای آن درست می‌کردند، منتها حجم صادرات زیاد نبود. به طور مثال در شروع دوره وزارت آقای غرضی ششصد، هفتصد هزار بشکه نفت به منظور پشتیبانی از جنگ، صادر می‌شد. کشتی‌های کهنه دنیا را خریده بودند، نفت را داخل آن می‌ریختند و به کشورهای مختلف حمل می‌کردند، چون هیچ شرکت کشتیرانی حاضر نبود که نفت ایران را حمل کند. در نتیجه انتقال نفت خام ایران به کشورهای دنیا، بر عهده شرکت نفتکش بود.

لذا شرکت نفتکش در دوره جنگ با مدیریت آقای مهندس سوری، نقش فوق‌العاده‌ای در صادرات ایفا کرد. نقش کارکنان نفتکش، از کاپیتان و ملوان گرفته تا خدمه، از جان گذشتن بود! همه آنها وقتی در کشتی سوار می‌شدند، امیدی به پیاده شدن نداشتند، چون مرتب آنها را مورد هدف قرار می‌دادند و هر بار ممکن بود نوبت آنها باشد. آنان کار سنگینی در آن برهه تاریخی انجام دادند و شهیدان و مجروحان بسیاری را تقدیم انقلاب کردند. متاسفانه بعدها شرکت ملی نفتکش خصوصی شد و تقريباً وابستگی‌اش به وزارت نفت قطع شد. فیلم جنگ نفتکش‌ها هم به دلیل نشان دادن فداکاری‌های این عزیزان تهیه شد.

در دوران جنگ، نفت به اندازه توان تولید می‌شد. پالایشگاه اصفهان در سال ۱۳۵۹ افتتاح شد و ظرفیت اسمی آن، تصفیه ۲۲۰ هزار بشکه در روز بود ولی تا ۲۶۰ هزار بشکه (الان به سیصد هزار بشکه رسیده است) هم تولید کرد. پالایشگاه‌های آبادان و لاوان در دوره جنگ، از دور خارج و فرآورده‌های نفتی سهمیه‌بندی شدند. پس اگر می‌توانستیم نفت بیشتری صادر کنیم، قطعاً تولید را افزایش می‌دادیم، ولی به دلیل اینکه سامانه‌ها مورد حمله قرار گرفته و خراب شده بودند و بازسازی آنها هم کار ساده‌ای نبود؛ پس سطح تولید افزایش پیدا نکرد.

یک بار در پالایشگاه تهران، شاهد بمباران پالایشگاه بودم. بلافاصله سه گروه تشکیل شد. یک گروه بیرون آوردن افراد از حادثه را انجام می‌داد، گروه دیگر مشغول خاموش کردن آتش و آرام کردن محل بود و گروه سوم، همان لحظه کار بازسازی را انجام می‌داد. به طور مثال پالایشگاه تبریز نوزده بار بمباران شد! اولین بمباران این پالایشگاه مربوط به اتاق کنترل بود، یعنی پس از آن پالایشگاه به صورت دستی کار می‌کرد. تلمبه‌خانه‌ها، خطوط لوله انتقال نفت و فرآورده‌ها بارها بمباران شدند ولی بازسازی، هم‌زمان صورت می‌گرفت. بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ تحمیلی، با این مشکل مواجه بودیم که همه صنایع به طور موقت بازسازی شده بودند. به طور مثال لوله‌ها را زیر خاک کرده بودند، خاک جنوب هم شور است و آن لوله‌ها را از بین برده بود. بلافاصله لوله‌ها را بیرون آوردند و مصالح موقت را برداشتند و بازسازی اساسی انجام گرفت.

به‌طور کلی تلاش کارکنان و مدیران در تمامی بخش‌های مختلف صنعت نفت، گاز و پتروشیمی برای تولید و نیز بازسازی تاسیسات، بسیار ارزشمند بود و از جان مایه می‌گذاشتند، به ویژه بچه‌های جنوب و فلات قاره در آن شرایط جنگی تا پای مرگ از خودگذشتگی می‌کردند و بیش از یک هزار شهید تقدیم کردند و این، جدای از شهدای دوران انقلاب است. همین‌طور تولید در واحدهای تولیدی نفت، گاز و پتروشیمی و نیز پالایشگاه‌ها و حمل‌ونقل خطوط لوله و مخابرات و... شبانه‌روزی است و شب و روز و جنگ نمی‌شناسد و یک لحظه ممکن است حمله صورت بگیرد. لذا همه آنها که در این قسمت‌ها کار می‌کردند، دائم در معرض فشار روحی و خطر شهادت بودند. اینها سربازان نوک حمله بودند و کشور باید قدردان زحمات این عزیزان باشد.

 

inshot_20250608_110114833

دوران سازندگی

دوره ریاست‌جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی دوره بازسازی بود و ایشان را «سردار سازندگی» می‌خواندند. همت ایشان برای بازسازی صنعت نفت، در حرف ساده ولی در عمل بسیار سخت بود! درکی که ایشان از مسائل و مشکلات صنعت نفت داشتند، خیلی مهم بود. با رهنمودهای ایشان و همت آقای آقازاده، وزیر نفت وقت که با درایت کارکنان صنعت نفت را که پیوسته آمادگی برای فداکاری داشتند برای اجرای برنامه‌های ریاست جمهوری وقت و خودشان آماده کرده بودند، تمام بخش‌ها بازسازی شد و پالایشگاه‌های بندرعباس و اراک هم در آن دوره تأسیس گردید. خرمشهر، قصر شیرین و مهران هم باید ساخته می‌شدند. در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی، همه کارهای اساسی انجام شد. در پایان این دوره برق، آب، نان و سوخت جیره‌بندی نبود. با اینکه مجلس دست دولت را بسته بود که حق ندارد کمک خارجی بگیرد، ولی با ابتکاراتی که خودش و همکارانش به خرج دادند از قبیل استفاده از L.C. Usance ایران را از حالت یک کشور تخریب‌شده جنگ‌زده، به یک کشور سرپا تبدیل کردند. نیازها از داخل تأمین می‌شد و کارخانه‌ها شروع به کار کردند. ساخت دو پالایشگاه جدید (بندرعباس و اراک) در آن زمان کاری بسیار سخت بود. در پالایشگاه آبادان یک واحد سالم وجود نداشت و همه بخش‌های آن بمباران شده بود. کارگاهی را به عنوان ستاد بازسازی تشکیل داده بودند و قطعه‌هایی را که می‌توانستند بازسازی کنند، در جایی انبار می‌کردند. جنگ که تمام شد، از قطعه‌های این انبار استفاده کردند و ظرف شش ماه، یکی از واحدهای پالایشگاه آبادان که تا حدودی بازسازی شده بود، راه‌اندازی و احیاء شد و تولید را آغاز کرد. در این دوره تولیدات پتروشیمی از حدود هشتصد هزار تن به دوازده میلیون تن افزایش یافت و واقعاً کارکنان صنعت نفت به صورت ید واحده عمل می‌کردند.

در دوره جنگ و پس از آن، مدیران صنعت نفت به شدت با قرار گرفتن نیروهای نظامی روی سکوها مخالف بودند، چون دکل‌های نفتی به لحاظ بین‌المللی، نباید به عنوان هدف نظامی مورد استفاده قرار بگیرند. اگر یک فرد نظامی روی سکو قرار می‌گرفت می‌توانستند آن را مورد حمله قرار بدهند. پیش از آن، عده‌ای علاقه‌مند بودند که از نیروهای نظامی جهت مراقبت از سکوها استفاده شود، ولی وزرای نفت مخالفت می‌کردند چون دشمن به همان بهانه، سکوها را بمباران می‌کرد. پوشش هوایی کاملا انجام می‌شد و گشت‌های سپاه، به طور دائم در دریا گشت می‌زدند، ولی این امر هیچ ارتباطی به سکوهای نفتی نداشت و نیروهای نظامی از هر آنچه در دریا بود، محافظت می‌کردند، الان هم همین شیوه ادامه دارد.

دوره جنگ تحمیلی و پس از آن، دوره بسیار سختی برای کارکنان نفت و هیئت‌دولت بود. به نظرم افتخار مجموعه نفت این است که هم پیش از انقلاب، هم اوایل پیروزی انقلاب و هم در دوران جنگ تحمیلی، نگذاشتند کشور دچار مشکل شود. کارکنان نفت تا جایی که در توان داشتند، به پیروزی انقلاب و تثبیت آن کمک کردند. همین‌طور در دوره جنگ هشت ساله، برای اداره کشور تلاش کردند. از خود گذشتگی کارکنان نفت در انقلاب و جنگ تحمیلی و فعالیت‌هایی که در مجموعه صنعت نفت زمان جنگ و بازسازی انجام شد، به تاریخ‌نگاری خاصی نیاز دارد. اگر ده‌ها کتاب در این زمینه تهیه شود و به چاپ برسد، باز هم کم است. در دوره جنگ، نفت به معنای ایران بود.

 

ارتباط با کشورهای عضو اوپک در زمان جنگ

دنیا بر علیه ما بسیج شده بود، ما هم می‌خواستیم با همدلی و اتحاد، از حق ایران دفاع کنیم و روی پای خودمان بایستیم. هر بخش در وزارت نفت، کار تخصصی خودش را انجام می‌داد و وظیفه امور بین‌الملل هم بازاریابی و فروش بود. در حقیقت پیش‌تر، فروش نفت توسط خارجی‌ها انجام می‌شد و ایرانی‌ها دخالتی در آن نداشتند. به‌هر حال بعضی از کشورها به دلیل فشار آمریکا و متحدان اروپایی آن، حاضر نبودند نفت ایران را بخرند. در نهایت، ناوگان کشتیرانی به یک شرکت بزرگ تبدیل شد چون جنگ در جریان بود و باید کشتی‌های جدید می‌خریدند. چاره‌ای جز این نبود که کارکنان صنعت نفت، خودشان بارگیری، حمل و تحویل نفت را بر عهده بگیرند چون هیچ کشوری حاضر نبود در منطقه جنگی بارگیری کند.