مهندس سید کاظم وزیری هامانه، خاطرات تاریخ شفاهی خود را در کتاب «فرزند کویر» پیش روی خواننده قرار میدهد، او که تجربه کار در سالهای پیش از انقلاب را داشته و از ابتدای انقلاب نیز با وزرای نفت همکاری نزدیک داشته است، تصویری دیگر از روزهای حضور سید محمد غرضی در ساختمان خیابان طالقانی ارائه میدهد. از چگونگی حضور در اجلاس اوپک تا خلع سلاح حراست وزارتخانه را در قسمت بیستویکم از خاطرات مهندس هامانه میخوانیم.
انتخاب غرضی به وزارت نفت
پس از اینکه شهید محمدعلی رجایی در انفجار دفتر نخستوزیری شهید شد، شورای ریاست جمهوری، آقای محمدرضا مهدوی کنی را به عنوان نخستوزیر انتخاب و مامور تشکیل کابینه کرد. در این دوره، آقای غرضی که پیش از آن استاندار خوزستان بود، به عنوان وزیر نفت جمهوری اسلامی انتخاب شد، البته پس از آن (به مدت چهار سال)، در زمان نخستوزیری آقای میرحسین موسوی وزیر نفت بود.
وقتی آقای غرضی وارد صنعت نفت شد، نزدیک برگزاری اجلاس اوپک بود. آن زمان وزیر پیشین، آقای تندگویان، در اسارت نیروهای عراقی بود. بسیاری از همفکران ایشان معتقد بودند که با حضور وزیری که در اسارت است، نباید وزیر جدید انتخاب شود. عدهای هم میگفتند که ممکن است خیلی طول بکشد تا آزاد شود و نمیتوانیم بدین شکل و با کفیل (سید حسن سادات) وزارتخانه را اداره کنیم. یک بار هم در جلسه اوپک عکس تندگویان را روی صندلی وزیر نفت ایران گذاشته بودند که بازتاب بسیاری در مجامع بینالمللی داشت. گروه شهید تندگویان، یعنی آقایان سادات، دکتر حسن مرشد و کارکنانی که همراه ایشان به نفت آمده بودند، به انتخاب غرضی به عنوان وزیر نفت معترض بودند و دیگر به وزارتخانه نیامدند! آقای غرضی از من خواستند که نامهای خطاب به آقای سادات تهیه کنیم و بنویسیم که نمیشود وزارت نفت بدون وزیر اداره شود چون اولا تعیینکننده وزیر، وزارتخانه نیست، ثانیا نخستوزیر، وزیر نفت را انتخاب و مجلس هم تایید کرده است و نگاه حزبی داشتن، غلط است. به هر حال پس از ارسال نامه هم، این افراد قبول نکردند و به وزارتخانه برنگشتند.
در اساسنامه شرکتهای نفت و گاز و پتروشیمی مصوب سال 1356، پیشبینی شده بود که رئیس هیئت مدیره هر شرکت میتوانست اعضای جدید را به دولت پیشنهاد کند و نخستوزیر موارد را به شاه پیشنهاد و پس از تصویب، با حکم شاه به عضویت هیئت مدیره در میآمدند. پس از انقلاب این بند از قانون لغو شد و انتخاب اعضای هیئتمدیره سه شرکت، بر عهده وزیر نفت قرار گرفت که رئیس هیئتمدیره این شرکتها نیز بود. زمان نخستوزیری مهندس موسوی، جلسات هیئت دولت با ریاست ایشان تشکیل میشد و در نتیجه آقای غرضی که وزیر نفت بود، اعضای هیئتمدیره سه شرکت را انتخاب میکرد. بنابراین دخالت نهادهای بالاتر، در انتخاب اعضای هیئتمدیره از بین رفت. خوبی این کار، سرعت بخشیدن به امور بود ولی نکته منفیاش این بود که بررسیهای عمیقتر از بین رفت و وزیر هر کسی را که میشناخت و با وی دوست بود، انتخاب میکرد؛ در واقع مدیر مطیع انتخاب میشد. این روال تا دولت یازدهم که اساسنامه شرکت نفت تصویب شد، ادامه داشت، البته هنوز هم در اساسنامه جدید اشکالاتی در انتخاب هیئتمدیره باقی مانده است و تفاوت چندانی در این زمینه به وجود نیامده و راه دور زدن وجود دارد.
آقای غرضی اعتقاد چندانی به سازمان و نظاممندی نداشت و وقتی هم که قوانین صنعت نفت را برایشان تشریح میکردیم، میگفت: «این قدر مقرراتی نباشید، هرچه من بگویم، قانون است!» همینطور به دلیل روحیه چریکی خاصی که داشت، خیلی خشن برخورد میکرد و این خصلت را در زمان استانداری هم داشت. وقتی از مجلس رای اعتماد گرفت، به جای اینکه به وزارت نفت برود، به کُلبه (ساختمان بزرگی در غرب خیابان پاسداران) رفته بود! جمعه بعدازظهر در خانه بودم که یکی از همکاران با یک پیکان آمد و گفت که آقای غرضی با من کار دارد و باید به کلبه بروم. وقتی به آنجا رسیدم، متوجه شدم افراد زیادی را احضار کرده است که خیلی از آنها را میشناختم. آقای غرضی به زعم خودش، از اشخاصی که دارای صلاحیت بودند، دعوت کرده بود. در شروع جلسه به همه حاضرین گفت: «من میخواهم به اجلاس اوپک بروم و وقتی برگشتم، باید لیست اعضای هیئتمدیرههای سه شرکت را آماده کنید و به من بدهید.»
ستاد موقت وزارت نفت
ساختمان مرکزی شرکت نفت در خیابان طالقانی برای مدیران آماده شده بود و تمام ویژگیهای خاص جهت استقرار مدیران در این ساختمان پیشبینی شده بود؛ ولی آقای غرضی گفته بود که من به ساختمانی که دکتر اقبال آنجا بوده است، نمیروم. سال پیش از آن هم مهندس معینفر به همین دلیل، به آن ساختمان نرفته بود. این بود که ساختمان شرکت نفت را در خیابان ویلا (الان امور مهندسی شرکت ملی پالایش و پخش در آن استقرار دارد) آماده و عنوان «ستاد وزارت نفت» را روی آن گذاشته بودیم و قرار شد که آقای غرضی به این ساختمان برود ولی بعدا تصمیم ایشان تغییر کرد و قانع شدند که ساختمان شرکت ملی نفت بهتر است.
آقای غرضی به اوپک رفت و به یکی از دوستانش هم دستور داده بود که کسی از کلبه بیرون نرود تا وی برگردد! ما شب و روز آنجا نشستیم، ولی اطلاعاتی در اختیارمان نبود که بتوانیم بررسی کنیم و براساس تجربه و دانش، اشخاص صلاحیتدار را که میشناختیم، انتخاب کنیم. هرکدام از اعضای حاضر در آن ساختمان، یک نفر را برای احراز مسئولیتی پیشنهاد میکرد و پس از آن بحث میشد. بالاخره پس از چند شبانه روز بحث و بررسی، لیست اعضای هیئتمدیرههای سه شرکت با دید این جمع، آماده شد. سپس ما به سر کارمان در وزارت نفت برگشتیم.
آن زمان من کماکان معاون رئیس امور اداری بودم و اجلاس اوپک که تمام شد، در دفترم (ساختمان خیابان طالقانی) منتظر بودم که خبر بدهند آقای غرضی از اجلاس برگشته است و به استقبال ایشان به فرودگاه بروم. یک مرتبه از حراست زنگ زدند و گفتند: «آقای وزیری، فردی آمده، حراست را خلع سلاح کرده و بالا رفته است»! آن زمان مجاهدین و چریکهای فدایی خلق فعال بودند و مقامات مملکتی را ترور میکردند. من نگران شدم و به سرعت خودم را به طبقه بالا رساندم. دیدم آقای غرضی در دفترش نشسته است! تفنگ حراست دستش بود و شروع کرد به خندیدن! بعد گفت: «به نگهبان دم در گفتم که وزیر نفت هستم و میخواهم به اتاقم بروم، ولی او گفت که مرا نمیشناسد»! گفتم: «به او حق بدهید چون تا حالا شما را ندیده است و دارد به وظایفش عمل میکند.»
پس از آن، خیلی جوسازی شد چون همه کارهای آقای غرضی همینطوری بود و هنوز خصلت چریکی داشت. اولین بار که دستور داد هیئت سرپرستان قبلی سه شرکت در زمان معینفر و تندگویان جمع شوند تا جلسهای تشکیل شود، اسلحهاش را روی میز گذاشته بود و اینگونه وانمود شد: «هر کسی مخالفت کند، با من طرف است»! بعد سرپرستان و کارکنان قدیمی شرکت نفت از ایشان ترسیدند، نگران شدند و مرتب میگفتند که نمیشود با این آقا کار کرد چون به اسلحه اشاره و تهدید کرده است.