ده روز ده سند؛ سند دهم
قبل از آغاز سفر با حضور آقایان بهشتی، مطهری و چند نفر دیگر دو، سه جلسه در تهران تشکیل و ماموریت هیئت از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گرفت و مقدمات سفر انجام شد.
هاشمی در خاطراتش با اشاره به انتخاب اعضای دیگر هیئت مینویسد: «آقای مهندس [هاشم] صباغیان بنا به پیشنهاد مهندس بازرگان و موافقت ما به عنوان عضو چهارم هیات انتخاب شد و سپس با عضویت آقای مهندس [کاظم] حسیبی که مهندس بازرگان وی را پس از کسب نظر مشورتی دکتر سنجابی به عنوان عضو پنجم، پیشنهاد نموده بود، موافقت شد و قرار شد وی که در اهواز بود، در آنجا به جمع هیئت بپیوندد».
هیئت منتخب امام دیداری نیز با عبدالله انتظام مدیرعامل وقت شرکت ملی نفت داشتند. هاشمی درباره آن جلسه و مسائل مورد توافق مینویسد:
«الف ـ قوای نظامی از محوطه پالایشگاه تهران خارج شوند؛
ب ـ کارکنان پالایشگاه تهران که به هر علت در بازداشت و زندان هستند، آزاد گردند؛
ج ـ دستور منع تعقیب کارکنانی که به نحوی از انحاء به مناسبت شرکت در اعتصابات تحت تعقیب هستند، صادر گردد؛
د ـ حقوق و مزایای کارکنان صنعت نفت که پرداخت نگردیده است، در صورت قبول تولید مصارف داخلی، از اول آذر ماه پرداخت گردد؛
هـ ـ افرادی از نیروهای مسلح را که به نحوی در پالایشگاه آبادان اخیراً مشغول به کار کردهاند به محل کار خود باز گردانند؛
و ـ تبلیغات رادیویی که توسط مسئولان امور غیر صنعت نفت از قبیل مصاحبه و پیام استاندار انجام میشود، قطع و اخبار مربوط به نفت جز با نظر اولیای شرکت نفت که با مشورت هیات صورت خواهد گرفت، پخش نشود».
ملاقاتی نیز با مدیر پخش شرکت نفت صورت گرفت و در آن دیدار، توافقاتی در زمینه «میزان تولید، میزان ذخایر موجود، نارسائیهای فعلی، اولویتها و شیوههایی که با آن میتوان از صدور فرآوردههای نفتی، با اطمینان کامل جلوگیری به عمل آورد و مسائل و مشکلات موجود در منطقه»، صورت گرفت.
حرکت هیئت به سوی مناطق نفتخیز
روز نهم دی ماه 1357، کمتر از بیست و چهار ساعت از صدور فرمان امام، هیئت منتخب، عازم اهواز شد و با استقبال گرم کارکنان اعتصابی صنعت نفت روبرو شد. هاشمی رفسنجانی در خاطراتش مینویسد که مهندس حسیبی، پیش از سفر سایر اعضای هیئت در منطقه سخنرانی کردند، اما چندان مورد استقبال کارکنان اعتصابی قرار نگرفت: «در همان نخستین روزحضورمان در منطقه، مطلع شدیم که آقای مهندس حسیبی [که ازاعضای موسس جبهه ملی دوم بود]، پیش از سفر هیأت، در جمع کارکنان اعتصابی در اهواز حاضر شده و با همان فرهنگ جبهه ملی یک سخنرانی کرده که با ذائقه متحصنین و انقلابیون سازگاری نداشته است... مهندس بازرگان هم، هرچه در جهت اصلاح زمینههای منفی ناشی از این سخنرانی تلاش کرد، موفق نشد». در ادامه مینویسد که به ناگزیر در محل تعمیرگاه مرکزی شرکت نفت برای انبوه کارکنان سخنرانی کرده و با توجه به آشنایی با روحیات نیروهای مبارز منطقه، «با تکیه بر مسائل دوران مبارزه و زندان و دیدگاههای امام، داغ و انقلابی بود و زمینه را به کلی تغییر داد و پیش داوریها و مخالفتها و بدبینیها را از بین برد».
یکی از پرشورترین این سخنرانیها در تاریخ 16 دی 57 انجام شد و هاشمی در سخنانش اشاره کرد که «چون دولت میخواهد از این حربه اعتصاب علیه نهضت استفاده کند، یعنی بگوید ما با ایجاد اعتصابات مردم را از سرما و گرسنگی میکُشیم»، بنابراین امام خمینی تصمیم خود را تغییر دادند و ابلاغ فرمودند که باید قسمتی از اعتصاب شکسته شود و نفت برای مصارف داخلی تامین شود. چرا که «مبارزه ما علیه استبداد و استعمار است نه علیه ملت مسلمان».
مشروح این سخنرانی که متن آن در آرشیو «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» موجود است، به شرح زیر است:
مقارن ساعت 1500 روز 16/10/57، اجتماعی با شرکت کارکنان پالایشگاه نفت آبادان در مقابل کارگاه مرکزی پالایشگاه مذکور تشکیل گردیده است.
در این اجتماع، ابتدا مهندس مهدی بازرگان ضمن قرائت آیهای از کلامالله مجید اظهار داشته: ما هیئت اعزامی امام خمینی هستیم.
آنگاه شیخ علیاکبر هاشمی رفسنجانی یکی از همراهان هیئت یاد شده مبادرت به سخنرانی نموده و گفته:
بنا به اظهار امام خمینی باید اعتصاب ادامه داشته باشد. چون دولت میخواهد با این حربه اعتصاب علیه نهضت استفاده کند، یعنی بگوید ما با ایجاد اعتصابات، مردم را از سرما و گرسنگی میکشیم، لذا امام خمینی تصمیم خود را تغییر داده و ابلاغ فرمودهاند که باید قسمتی از اعتصاب را بشکنیم، به طوری که مصرف داخلی نفت تامین شود، چون مبارزه ما علیه استبداد و استعمار است، نه علیه ملت مسلمان. هدف ما این است که مصرف داخلی نفت تامین شود و بقیه در اعتصاب باشند، تا روز پیروزی و خاتمه دادن به این حکومت ظلم و استبداد 50 ساله شاه.
در این هنگام اجتماع کنندگان با گفتن: «بگو مرگ بر...»، شعارهای مضره و ضد ملی و میهنی داده و اعلام کردهاند که باید تمثال اعلیحضرت رضا شاه کبیر از سر درب کارگاه مرکزی پایین آورده شود که متعاقب آن یکی از کارکنان شرکت، قاب مزین به تمثال اعلیحضرت رضاشاه کبیر را از سردرب کارگاه مرکزی پایین آورده است.
سخنران مورد بحث سپس افزوده:
در این چند سال ساواک واقعا جنایات زیادی کرده و به افراد بیگناه شکنجه زیادی داده است. خود من (هاشمی) و آیات اله طالقانی و منتظری را به زندان اوین بردند و شکنجه دادند.
حالا شاه متوجه شده و توبه میکند، در صورتیکه زندان اوین با قصر او فاصله زیادی نداشت و صدا و ناله مظلومین را میشنید. به دستور امام خمینی هیچ دولتی تا زمانی که شاه در ایران است، برای ما قابل قبول نیست، مگر اینکه شاه برود و بعد دولت تشکیل گردد.
***
بعد از این سخنرانیها و گفتگو با کارکنان اعتصابی، برنامهریزیهایی برای حل مشکلات ناشی از اعتصاب صورت گرفت و به تدریج همه مسائل و مشکلات برطرف و چگونگی تولید برای مصارف داخلی سروسامان داده شد و همچنان بر قطع صدور نفت به خارج تاکید شد.
منابع: هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات ۵۸-۱۳۵۷ ، انقلاب و پیروزی، زیر نظر عباس بشیری.
آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی