اكبر نعمت الهي ـ مدير موزه ها و مركز اسناد صنعت نفت
مردم ايران حماسهاند. اين را خيلي راحت ميشود با رجوع به تاريخ بيست ساله دفاع مقدس دريافت. كافي است به همين تاريخ رجوع كنيم. آنجا كه در تاريخ آمريكاييها ميخوانيم:
«پس از دريافت گزارش هاي مربوط به پيروزي هاي نظامي ايران در جنگ با عراق – كه از طرف CIA به مقام هاي آمريكا داده ميشود- ريگان ناگهان به فكر نزديكي با صدام حسين، تقويت فوري وي و دادن اطلاعات دقيق نظامي از چگونگي صفآرايي و آرايش هاي نظامي ايران و نقل و انتقالات نيروهاي اين كشور در اختيار وي، ميافتد.»*
آمريكاييها به پشتيباني صدام در ميآيند تا مانع پيروزي ايران در جنگ شوند و اين بسيج امكانات عليه ملتي بود كه حتي در تامين نيازهاي اوليه جنگياش براي دفاع با مشكل روبرو بود و با اين همه، دست هاي خالي از سلاح و مسلح به ايمان چنان مقتدرانه گلوي متجاوز را فشرد كه در پايان صدام ديكتاتور به فرمانده جنگ، آيتالله هاشمي رفسنجاني نامه نوشت و از تجاوز به خاك ايران پوزش خواست. او نوشت:
«با اين تصميم همه چيز روشن شد و هر چيزي خواسته بوديد و بر آن تاكيد ميكرديد، به تحقق رسيد و چيزي جز امضاي مدارك باقي نخواهد ماند و به اين ترتيب يك زندگي نوين به روح تعاون در سايه موازين اسلام را دارا ميشويم و هر يك از ما حقوق يكديگر را محترم ميشمارد.»**
آبادان و صنعت نفت در آن، خود گوشه اي از تاريخ است كه از حماسه چنان سرشار است كه نمي توان حتي بيان كرد. همه محاصره با يك جمله در هم شكست تا ثابت شود و ثابت كنيم حرفي كه مي زنيم حرف است و از حق كوتاه نمي آييم.
حصر آبادان چنان مانند حباب با يك جمله شكست كه انگار كاري ساده بوده است و همين شايد حافظه مان را ضعيف كند كه آن يك جمله حصر آبادان بايد بشكند و تاثير آن را درك نكنيم.
كساني كه ادعاي فتح سهروزه ايران را از صدام به ياد دارند، ميتوانند اهميت اين عبارات را درك كنند.
مردم ايران، حماسهاند، اين ادعا نيست. آدم هايي از جنس مهرباني و در عين حال توفنده در مقابل متجاوزان كه حجم مردانگيشان را نميتوان اندازه گرفت. آدم هايي كه در ابعاد انساني، آنقدر بزرگاند كه در تاريخ جا نميشوند.
وقتي از جنس ابريشم و تيغ بودي، وقتي چراغ در دستهايت از نور هدايت و روشني پر بود، راه را گم نميكني .
شعر حضور مردم ايران دفتر تاريخ را پر از صفحات طلايي كردهاست. ما زندهايم به عشق و از بيداري پريم:
شكر خدا را كه در پناه حسينيم
عالم از اين خوبتر سراغ ندارم
براي آنها كه سال هاي حماسه دفاع مقدس را زيستهاند، تنها تعريفي كه از پيروزي در شرائط نابرابر جنگي به دست ميآيد، همانا معجزه است. معجزهاي كه عشق بنياد نهاد و عاشقي را آفريد:
چو تاريخ يك روزه دارد جهان
چرا گنج صد ساله داري نهان
بيا تا نشينيم و شادي كنيم
شبي در جهان كيقبادي كنيم
چو يك شب ز دولت ستانيم داد
ز دي و ز فردا نياريم ياد
به چاره دل خويشتن خوش كنيم
نه چندان كه تن نعل آتش كنيم
دمي را كه سرمايه زندگيست
به تلخي سپردن نه فرخندگيست
مشو در حجاب جهان سخت گير
كه هر سختگيري بود سخت مير
به آسان گذاري دمي ميگذار
كه آسان زيد مرد آسانگذار
پينوشت ها:
*كسوف- نوشته مارك پري- ترجمه مرحوم غلامحسين صالحيار- انتشارات اطلاعات
** روزنامه اطلاعات- 24 مرداد ماه 1369