به ياد دكتر محمد مصدق، معمار ملي شدن صنعت نفت در ايران

چهارشنبه نهم اسفند ماه 1396به ياد دكتر محمد مصدق، معمار ملي شدن صنعت نفت در ايران

به نام سعادت ملت ايران ...

در تاريخ جهان شايد هيچ نامي مانند مصدق تا اين حد تن اربابان انگليسي را به رعشه نينداخته است. راه مصدق يعني پايان دادن به سال ها استعمار و چپاول دارايي هاي ملت ايران.

اگرچه انگليسي ها در كشف و استحصال نفت ايران گامي اساسي گذاشتند و اگر به ايران نمي آمدند شايد تاريخ صنعت نفت چندين سال ديرتر شروع مي شد، اما مانند هر تاجر ديگري به دنبال بيشترين منافع از ايران بودند و در نهايت به گونه اي عمل كردند كه صاحبان نفت به كارگران اربابان نفتي تبديل شدند و اگر نبود استعداد درخشان مردم ايران شايد تا سال ها همين رابطه برقرار مي ماند. اما نيروهاي توانمند صنعت نفت با درخشش و استعداد خود خيلي زود بر همه امور مسلط شدند و اين رابطه استعماري- استثماري را برهم زد و همين شد كه مصدق مانند يك قهرمان ملي بر زورقي از آرمان هاي ملي سوار شد و بر درياي متلاطم رنج ها و نابساماني ها راند تا ملت به حقوق از دست رفته خود نائل شود.

مصدق به سينه استثمارگران زد و با سرگرفتن قيام ملي عليه سلطه نفتخواران، نفت را ملي و در حقيقت با اين اقدام، تاريخِ واقعي صنعت نفت را در ايران آغاز كرد. به همين دليل هم بود كه مصدق مانند خاري در چشمان انگليس و آمريكا قرار گرفت.

در حالي كه آنها براي اعاده وضع گذشته به جريان ها و سازمان هاي بين المللي متوسل شده بودند، مصدق حقوقدانان آنها را مات كرد و توانست معادله استعماري نفت را برهم بزند و كار به جايي كشيد كه آمريكا و انگليس مجبور به كودتاي نظامي شدند.

كابينه مصدق

با اين همه كه تحت تبليغات انگليسي ها، هيچ گاه حق مصدق در تاريخ كشور ادا نشد و حتي نام خياباني براي بزرگداشت بزرگي هاي او تغيير نكرد، اما همواره اثر كار بزرگ او در بيداري و جنبش ملت ايران به سوي احقاق حقوق حقه خويش ماندگار شد.

اما با نديك شده به چهاردهم اسفند ماه كه سالگرد درگذشت اوست، مي توان به گذشته سر كشيد و بر حوادث آن روزگار نگاهي انداخت، تا تجربه اي براي آيندگان باشد.

شايد در دهه 1330 شمسي هيچ كس را نتوان سراغ گرفت كه تا اين حد توسط مزدوران انگليس و آمريكا عليه او مطلب نوشته باشند. آمريكايي ها اعتراف كرده اند كه براي اين امر هزينه گزافي پرداختند تا مردم را نسبت به دولت مصدق بدبين كنند، يا ميان جريان هاي مذهبي با دولت فاصله بيندازند؛ زيرا بسياري از كشورها تحت تاثير مصدق و مبارزات او به ملي كردن ثروت ملي دست زدند و از اين طريق به استعمار لطمه وارد كردند. قضيه توده هاي نفتي هم كه بر كسي پوشيده نيست. با اين همه مصدق به اتكاي مردم ايران نفت را ملي كرد و ايراني جديد بنيان گذاشت.

اينك از جنبش ملي و فرجام آن مي توان نتيجه گرفت كه نبايد تحت تاثير موج آفريني رسانه هاي معاند و در خدمت بيگانگان كه سعي مي كنند خود را هوادار مردم ايران جلوه دهند قرار گرفت. نام مصدق در حالي كه مردم ايران را به هيجان و وجد مي آورد باعث ناراحتي استعمارگران بود و چنين بود كه شرق و غرب بر سر حذف او همداستان شدند.

زندگي دكتر مصدق

دكتر محمد مصدق

محمد مصدق به روايت خودش در ۲۹ اردیبهشت ۱۲۶۱ یا براساس محتويات شناسنامه ۱۲۵۸ در سنگلج تهران زاده شد و در چهاردهم اسفندماه ۱۳۴۵ درگذشت. در زمان قاجار او را میرزا محمد خان مصدق السلطنه مي شناختند و تا قبل از تصویب قانون منع استفاده از القاب با این عنوان شناخته می‌شد. او سیاستمدار، حقوقدان، نماینده هشت دوره مجلس شورای ملی، و دو دوره نخست ‌وزیر ایران بود. محمد مصدق نخستین ایرانی دارنده مدرک دکترای رشته حقوق است. مصدق در زمان انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی، اگر چه از حکومت قاجار مأیوس بود با توجه به شناختي كه از رضا شاه داشت پيش بيني مي كرد او حکومتی برمبنای دیکتاتوری ایجاد می‌کند و به همين لحاظ با پادشاهي او مخالفت کرد و بعد از آن یکی از منتقدین سرسخت رضاشاه بود. در زمان حکومت رضاشاه، مصدق به زندان افتاد و مدتی را در تبعید گذرانید. او سلطنت پهلوی را مخلوق سیاست انگلستان می‌دانست.

وی بعد از سقوط رضاشاه، از تبعید به عرصه سیاست بازگشت. در سال ۱۳۲۸ با چندین حزب وارد اتحاد شد و با همکاری افرادی مانند شهيد سيدحسین فاطمی به تأسیس جبهه ملی ایران اقدام کرد. جبهه ملی و در رأس آن‌ها مصدق، به پیشنهاد فاطمی برای شروع استعمارستیزی در ایران، ملی شدن صنعت نفت را مطرح کرد.

مصدق در سال ۱۳۳۰ به نخست وزیری رسید و در نخستین قدم، نفت ایران را ملی کرد. به همین دلیل طرح سقوط دولت او توسط انگلستان (که تا قبل از ملی شدن نفت، صاحب عمده نفت ایران بود) ریخته شد و سرانجام در کودتای ۲۸ مرداد ماه 1332 که توسط سازمان جاسوسي آمريكا(سیا) انجام شد، دولت مصدق به صورت غیرقانونی و در حالی که محمدرضا پهلوی به شدت با مصدق مخالفت می‌کرد و خواستار سقوط دولت مصدق بود، ساقط شد.

در اين راه دولت هاي بريتانيا و آمريكا براي ايجاد نفاق ميان مصدق و آيت الله ابوالقاسم كاشاني كه قبلاً از مصدق حمایت می‌کرد، از طريق خريد برخي رسانه هاي زمان بذر نفاق پاشيدند و كاشاني را به مخالفت با مصدق كشيدند تا بتوانند راحت تر كودتا را پيش ببرند. بعد از كودتا مصدق در دادگاه نظامی محاکمه شد و باوجود دفاعیه مستندی که از خود ارائه داد، به سه سال حبس انفرادی محکوم شد. پس از تحمل سه سال زندان، مصدق به دستور شاه به قلعه احمدآباد تبعید شد و تا پایان عمر خود، در آن جا تحت نظارت قرار داشت و به گفته خودش، «هر روز آرزوی مرگ می‌کرد». مصدق سرانجام در ۱۴ اسفندماه ۱۳۴۵ بر اثر بیماری سرطان در ۸۷ سالگی در بیمارستان نجمیه تهران تحت نظر مأموران ساواک درگذشت و به دلیل مخالفت شاه با دفن او مطابق با وصیت‌نامه‌اش درکنار کشته‌شدگان قیام سی تیر، در احمدآباد به خاک سپرده شد.

مصدق از طرفداران انقلاب مشروطه ایران بود و معتقد بود که شاه فقط باید نمادی برای وحدت باشد. مصدق در دوران نخست وزیری کوشید تا قدرت شاه را به چارچوب مشخص شده آن در قانون اساسی مشروطه کند. در این دوره محمد مصدق كاملا، قدرت برتر کشور (نسبت به شاه) بود. مصدق که در زمان نخست وزیری توانسته بود مشروطه را کاملاً اجرا کند و قدرت شاه و خانواده سلطنتی را محدود کند، بعد از کودتای بیست و هشتم مرداد ماه، هم‌چنان منتقد حکومت محمد رضا شاه بود. در زمان نخست وزیری او، خانواده سلطنتی (بويژه اشرف پهلوی) از مخالفان سرسخت مصدق بودند زيرا مصدق تلاش مي كرد از نفوذ خاندان سلطنتي در امور كشور جلوگيري كند.

اگر چه محمدرضا پهلوی کودتای بیست و هشتم مرداد ماه را قیام مردم و رستاخیز ملی ایران می‌نامید، ولی شصت سال پس از کودتای بیست و هشتم مرداد ماه، سازمان سیا با انتشار اسنادی، به دخالت مستقیمِ خود در ایران اعتراف كرد. دکتر محمد مصدق چهره آزادیخواه پرشور و استعمارستیزی بود که بر کشورهای خاورمیانه همچون مصر تأثیر گذاشت. او نخستین دولتمرد خاورمیانه بود که با اجرایی کردن اندیشه ملی شدن صنعت نفت، پرچم مبارزه اقتصادی با قدرت های استعماری را برافراشت.

از این رو در کشورهای خاورمیانه از او به عنوان «زعیم الشرق» یاد می‌شد و حتی جمال عبدالناصر خیابانی را در قاهره به نام محمد مصدق نامگذاري كرد که اکنون نیز به این نام خوانده می‌شود. به واقع مصدق از سرمشقی برای ملی گرایان خاورمیانه همچون جمال عبدالناصر بود.

ملي شدن صنعت نفت

محمد مصدق

تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت ایران در روز ‎ 29اسفندماه سال ‎1329، نقطه عطفی در تاریخ سیاسی، اقتصادی و مبارزات مردم ایران برای نجات سرمایه های ملی این مرز و بوم از دست بیگانگان به شمار می رود.

زمانی كه نخستین چاه نفت در ایران در بیش از یكصد سال قبل در منطقه مسجد سلیمان در استان خوزستان توسط یك شركت انگلیسی كشف شد، دولت وقت ایران هیچ آگاهی و دركی از این اتفاق مهم نداشت. اما كاشفان آن به خوبی می‌دانستند به چه ثروتی در ایران دست یافته‌اند و پایه‌های استعمار خود را در ایران با قراردادهای استثماری استخراج، تولید و فروش نفت خام ایران بنا نهادند.

مصدق در شهریورماه 1320 و پس از سقوط رضاشاه، در انتخابات دوره چهاردهم مجلس وقت شركت كرد و به مجلس راه یافت.

شرایط بین المللی در این دوره، به نحوی بود كه كشورهای مختلف بویژه روسیه، انگلیس و آمریكا با پیشنهادهایی به دولت ایران، خواستار كسب امتیاز نفتی بودند و از آنجا كه انگلیس، امتیاز بهره برداری از منابع نفت جنوب كشور را در اختیار داشت، روس ها درصدد كسب امتیاز منابع نفتی شمال و آمریكایی ها نیز به دنبال امتیاز نفت، در ایران بودند.

دكتر مصدق كه رهبری گروهی متشكل از ‎ 16تن از نمایندگان مجلس چهاردهم را برعهده داشت، در خصوص واگذاری امتیاز نفت به خارجی ها گفت: «به بهانه اینكه به یك كشور نفت داده شده است، نباید به هیچ كشور دیگری امتیاز داد زيرا این دور باطل پاياني نخواهد داشت.»

مصدق در دوارن مبارزات خود برای ملی كردن صنعت نفت، بارها بر این نكته تاكید داشت كه ایرانیان باید خود منابع نفتی كشورشان را اداره و بهره برداری كنند.

او برای مقابله با فشار شوروی برای گرفتن امتیاز نفت شمال ایران، قانونی را در این دوره مجلس به تصویب رساند كه دولت از مذاكره در مورد امتیاز نفت تا زمانی كه نیروهای خارجی در ایران هستند، منع می‌شد.

جنبش ملی شدن صنعت نفت در شرایطی شكل گرفت كه ایران بزرگترین تولیدكننده نفت خام خاورمیانه بود و پس از آمریكا، ونزوئلا و شوروی سابق؛ چهارمین تولیدكننده معتبر نفت خام دنیا محسوب می شد. در آن دوران، كل تولید نفت خام ایران، ‎ 32میلیون تن در سال (معادل بیش از یك سوم مجموع تولید نفت خام خاورمیانه =‎ 90میلیون تن در سال) بود. از سوی دیگر، ایران ‎ 90درصد نفت خام مورد نیاز اروپای غربی را در آن دوران تامین می كرد.

دكتر مصدق و كاشاني

به دنبال تلاش های دكتر مصدق برای نجات سرمایه های كشور از دست بیگانگان، دربار پهلوی اجازه نداد وی در دوره پانزدهم، به مجلس راه یابد. در این دوره هدف عوامل وابسته به انگلیس این بود كه قرارداد سال 1933 دوره رضاشاه را به دست دولت ساعد مراغه‌ای و با تصویب مجلس تنفیذ كنند. اما بر اثر فشار افكار عمومی مقصود انگلیسی‌ها تأمین نشد و عمر مجلس پانزدهم به‌سر رسید.

لذا، نارضایتی انگلیس از حركت ملی شدن صنعت نفت و تلاش برای برهم زدن این حق خواهی ملت ایران، امری كاملا طبیعی بود. شركت نفت انگلیس كه به دلیل تاراج منابع نفتی ایران، دارای سرمایه هنگفتی شده بود، اكنون منافع خود را در خطر می دید.

گسترش فعالیت های سیاسی پس از شهریور 1320 سبب گسترش مبارزات مردم و بویژه توجه آنان به وضع قرارداد نفت شده بود. دكتر مصدق در مجلس و بیرون از آن، این جنبش را كه به «نهضت ملی شدن نفت» معروف شد، هدایت می‌كرد.

در انتخابات مجلس شانزدهم با همه تقلبات و مداخلات شاه و دربار، مصدق در دور دوم انتخابات، به مجلس راه یافت و در این دوره طرح ملی شدن صنعت نفت به رهبری وی در مجلس تصویب شد.

قانون ملی شدن صنعت نفت در واقع پیشنهادی بود كه با امضای همه اعضای كمیسیون نفت در مجلس شورای ملی ایران در 17 اسفند ماه 1329 به مجلس ارائه شد.

كمیسیون نفت، كمیسیونی بود كه در اول تیرماه 1329 در دوره شانزدهم مجلس شورای ملی ایران برای رسیدگی به لایحه نفت (معروف به لایحه گس-گلشايیان) تشكیل شد. همین كمیسیون پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت را در اسفند ماه 1329 به مجلس ارائه داد.

سرانجام با تلاش های دكتر مصدق و همراهان وی، ماده واحده ملی شدن صنعت نفت در روز 24 اسفند ماه سال 1329 در مجلس شورای ملی مطرح و در روز 29 اسفندماه همان سال به تصویب رسید.

در متن پیشنهاد تصویب شده، آمده بود: «به ‌نام سعادت ملت ایران و به‌منظور كمك به تأمین صلح جهانی، امضاكنندگان ذیل پیشنهاد می‌نمايیم كه صنعت نفت ایران در تمام مناطق كشور بدون استثنا ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اكتشاف، استخراج و بهره‌برداری در دست دولت قرار گیرد.»

مجلس سنا نیز این پیشنهاد را در 29 اسفندماه 1329 تصویب كرد و پیشنهاد، قانون شد.

انگلیس كه با تصویب این قانون منافع خود را در خطر می دید، برای جلوگیری از به ثمر نشستن حركت ملی شدن صنعت نفت، از همه شگردهای ممكن استفاده كرد و یكی از این شگردها، تحریم نفت ایران در نیمه نخست سال ‎ 1330با هدف به خطر انداختن ثبات سیاسی و اقتصادی كشور بود. انگلیس به تمام خریداران نفت خام ایران هشدار داده بود كه نفت ایران را خریداری نكنند. اما دولتمردان وقت ایران در ادامه مبارزات خود با تلاش زیاد توانستند بر این حركت استعمارگر پیر فائق آیند. دكتر مصدق كه در آن زمان نخست وزیر بود، برای فرونشاندن توطئه انگلیس و كسب درآمد برای كشور، ترجیح داد نفت خام را با تخفیف به مشتریان بفروشد.

نكته قابل توجه آن است كه درآمدی كه دولت مصدق با فروش تخفیفی نفت خام و فرآورده نفتی برای كشور كسب كرد، دو برابر رقمی بود كه «شركت نفت انگلیس و ایران» بابت فروش سالانه ‎ 31میلیون تن نفت خام به ایران پرداخت می كرد.

اجرای برنامه ریاضت اقتصادی با محوریت عدم اتكا به درآمدهای نفتی و تلاش برای مصرف نفت خام در داخل كشور، اقدام دیگری بود كه دكتر مصدق برای خنثی كردن تحریم نفت از سوی انگلیس انجام داد و موفق شد اقتصاد كشور را در آن دوره، سرپا نگاه دارد.

ياد دكتر محمد مصدق گرامي و راهش پر رهرو باد.

(براي تهيه و تدوين اين مقاله از منبع سایت تاریخ ایرانی كمك گرفته شده است.)