به بهانه فرارسيدن هفته دفاع مقدس

سه شنبه بیست و هفتم شهریور ماه 1397به بهانه فرارسيدن هفته دفاع مقدس

سید نعمت اله امام

جنگ تحميلي يكي دو ماه مانده به 31 شهريور 1359، عملا آغاز شده بود. دولت بعثی كه قصد جداسازي استان خوزستان را از ايران داشت، در تیرماه و مردادماه آن سال حملات خود را از کوشک و شلمچه و با آتشباری به پاسگاه مرزی و راه گیری و اسارت عده ای از افراد عبوری آغاز کرد. اين حملات از 31 شهريور به طور همه جانبه به صورت گلوله باران هوایی و زمینی آغاز شد و پالایشگاه آبادان مورد شدیدترین حملات قرار گرفت.

کارکنان نفت با وجود مشاهده شهادت و جراحت خیلی از همکاران خویش، با توجه به تعهد کاری و عِرق ملی تا پای جان ایستادند و نسبت به حفظ بخش هایی از پالایشگاه و جلوگیری از انهدام کامل آن، از هيچ اقدامي فروگذار نكردند.

 تخلیه کالاها و دستگاه های موجود در انبارها به اهواز و امیدیه، زیرگلوله باران رژیم بعثی، از جمله اين موارد بود، به طوری که عده ای از افراد دست اندرکار به شهادت رسیده و یا با جراحت شدید از صحنه خارج شدند. در این میان، کارکنان رسمی، قراردادی و حتی روزمزد، نیز از این شرایط ناگوار برکنار نبوده و شرح آن را فقط می توان حماسه نامید.

قبل از پیروزی انقلاب، کلیه کالاهای مورد نیاز نفت از طریق پالایشگاه آبادان و اسکله اختصاصی وارد کشور می شد، بنابراین می توان حجم عظیم کالاها را حدس زد، مدت تخلیه کالاها حدودا هفت سال طول کشید. پوشاندن لوله ها و تاسیسات با خاک براي در امان ماندن از ترکش گلوله ها و یا بروز آتش سوزی و سرایت به سایر تاسیسات، از جمله مواردی بود که با تمام توان انجام می شد.

آبادان دفاع مقدس

رژیم بعثی به خاطر نزدیکی مرز و دسترس بودن تاسیسات آبادان امکان گلوله باران داشت و مدام پالایشگاه و سایر تاسیسات، از جمله مخازن، ادارات، منازل و غیره را زیر رگبار توپ های دوربُرد می گرفت.

از بد نيست در ايجا اشاره اي هم داشته باشيم به يكي از راهکارهایی که براي مقابله با گلوله باران پالایشگاه آبادان به کار گرفته می شد. اين شيوه عبارت بود از قراردادن تعداد زیادی بشکه قیر دور تا دور پالایشگاه و آتش زدن آنها برای مدت زیاد و به طور شبانه روزی. به اين ترتيب آسمان پالایشگاه و شهر را دود غلیظی فرا مي گرفت و دشمن تصور می کرد که تمام پالایشگاه در حال سوختن است. لذا از گلوله باران کاسته شده بود و کمتر کسی تصور می کرد که این آتش سوزی ها عمدی است.

در اواسط آبان ماه 1359، يكي از مسئولان كه به آبادان و خرمشهر سفر کرده بود، در جلسه فرمانداری و اتاق جنگ، این موضوع را از همکاران نفتی مي شنود و روز بعد به منظور تقویت روحیه رزمندگان در مصاحبه ای مي گويد كه علي رغم تصور دشمن خوشبختانه پالایشگاه صدمات زیادی ندیده است. متاسفانه همين اظهار نظر نسنجيده سبب مي شود رژیم بعثی خبردار شود كه آتش سوزی ها مربوط به پالایشگاه نیست و از فرداي آن روز گلوله باران پالایشگاه شدت بيشتري پيدا كند.

با اين همه دشمن بعثی برای تصرف شهر آبادان تلاش زیادی کرد و با وجود خسارات فراوان موفق به تصرف آبادان نشد. نيروهاي عراقي پس از تصرف بخش اصلی خرمشهر که سمت شمال رودخانه بهمنشیر است، تلاش زيادي كردند تا با عبور از رودخانه به
کوت شیخ به آبادان دسترسي پیدا کنند که ناکام ماندند.

پس از آن نيز با دور زدن آبادان از سوی مارد و کوی ذوالفقاری حمله را آغاز کردند و تا ایستگاه هفت آبادان رسیدند که با مقاومت رزمندگان مجبور به عقب نشینی شدند. در آن زمان با حکم قاطع امام خمینی (ره) که دستور داده بودند آبادان نباید سقوط کند، لذا نیروهای داوطلب و ارتش به میدان آمده و دشمن را عقب راندند، هر چند جاده اهواز/ آبادان هنوز در دست نيروهاي عراقي بود و مردم برای خروج از آبادان بايد از راه دریا و چوئبده، ابتدا با قایق به ماهشهر و سپس با اتومبیل به اهواز مسافرت می کردند که این کار خالی از اشکال نبود.

در اين زمان، افرادی که بنا به ضرورت به آبادان می رفتند، با مخاطرات بسياري مواجه مي شدند، چنانچه شهید تندگویان که در هفته اول مهرماه 1359 به وزارت نفت رسید، در تاریخ نهم آبان ماه، در مسیر اهواز/آبادان در منطقه ای که در تصرف سربازان دشمن بود، به اسارت درآمد.

زحمات، از خودگذشتگی و مجاهدت های کارکنان نفت به خصوص پالایشگاه آبادان و جزیره خارک در دوران دفاع مقدس، متاسفانه نه در آن زمان و نه بعد از آن، مورد توجه قرار نگرفت و بلکه به نحوی مورد بی مهری نیز واقع شد.

 از جان گذشتگی، ایثار، آوارگی خانواده ها، ایجاد خسارات سنگین به کارکنان نفت وصف نشدنی است و در این زمينه کمتر چیزی گفته و یا نوشته شده است. فداکاری کارکنان جزیره خارک که در سخت ترین شرایط نگذاشتند صادرات نفت متوقف شود و آنچه واقعیت بود، در هیچ کتابی نیامده است.