مروری بر تاریخ شفاهی صنعت نفت

شنبه دوازدهم آبان ماه 1397مروری بر تاریخ شفاهی صنعت نفت

 

اقدامی ارزشمند و مفید در ثبت گوشه هایی

از تاریخ معاصر

 

مطالعه تطبیقی پروژه تاریخ شفاهی مرکز اسناد موزه های نفت

با پروژه دانشگاه هاروارد


فرشید خدادادیان

مدرس دانشگاه و پژوهشگر نفت


مدتی پیش فرصتی فراهم شد برای تجدید دیدار با سیدهاشم هوشی سادات همکار گرامی و پیشکسوت مطبوعاتی و از مشاوران اجرایی موزه ها و مركز اسناد صنعت نفت. در اين ديدار از اتفاقات مهم و تاثیرگذاری سخن به ميان آمد كه در اين مدت با هدايت مديريت موزه هاي نفت و همکاران اين مديريت، در حوزه مستند سازی تاریخ نفت به انجام رسيده است.

مستند سازی مصاحبه ها و گفتگوهایی که بیش از یک دهه بود در جریان ضبط و نگهداری آنها بودیم، اما دریغ از پیاده سازی بهنگام و مفید و خوشحالم که اکنون با تلاش مدیریت موزه ها و مرکز اسناد، همچنین سید و همکارانش در آن مجموعه این مهم آغاز شده و البته حمایت بیشتر و بهتر را می طلبد.

دو مکتوب منتشر شده در این زمینه توسط مرکز اسناد صنعت نفت عبارتند از: تاریخ شفاهی وزرای نفت ایران، دوران وزارت (زنده یاد) علی اکبر معین فر،یعنی سال های سرنوشت ساز و مهم 1358 و 1359 که توسط مرکز موزه ها در سال 1396 منتشر شده و دومی؛ خاطرات پیشکسوتان صنعت نفت در هشت سال دفاع مقدس (دفتر اول) که امسال با عنوان اصلی «همسفران ققنوس» منتشر شده است.

اينها به اضافه ده ها مصاحبه ارزشمند با پيشكسوتان و مديران قديمي نفت كه به صورتي منظم و بي وقفه در سايت موزه ها و مركز اسناد صنعت نفت (پتروميوزيم) درج شده است، بهانه اي شد تا نگاهی تطبیقی داشته باشیم به موضوع «تاریخ شفاهی» در محافل آکادمیک و البته با موضوع ایران که چنانچه می دانیم دانشگاه هاروارد و مشخصا دکتر حبیب لاجوردی از پیشگامان آن هستند.

لاجوردی، مدیریت طرح تاریخ شفاهی ایران را در مرکز مطالعات خاورمیانه از سال 1360 خورشيدي (1981 ميلادي) و ریاست تحریریۀ مجموعه تک نگاشت های خاورمیانه هاروارد را از سال 1371 (1990) بر عهده داشته است. او متولد تهران است و در اسکارسدل (Scarsdale) ایالت نیویورک آمریکا بزرگ شده است.

وي کارشناسی را از دانشگاه ییل (Yale)، کارشناسی ارشد را از دانشگاه هاروارد و دکتری خود را از دانشگاه آکسفورد دریافت کرده است. دکتر لاجوردی در سال 1342 به ایران بازگشت تا در حرفه خانوادگی خود در گروه صنعتی بهشهر به عنوان یکی از اعضای هیئت مدیره مشغول کار شود. وی از بنیانگذاران مرکز مطالعات مدیریت ایران بود و در آنجا تا سال 1357 (1978) به تدریس سیاست عمومی پرداخت (این مرکز در سال 1970 با همکاری شماری از استادان دانشکده بازرگانی دانشگاه هاروارد تأسیس شد).

او در شماری از هیئت‌ها و شوراهای بخش خصوصی و دولتی حضور داشته است. اتحادیه کارگری و خودکامگی در ایران (ترجمه ضیاء صدقی، نشر نو، 1369) از آثار اوست. در پاییز 1980 ادوارد کینان ((Edward Keenan رئیس وقت دانشکده تحصیلات تکمیلی هنر و علوم دانشگاه هاروارد از او خواست که پروژه تاریخ شفاهی ایران را سازماندهی کند.

لاجوردی در این زمینه می نویسد: هدف پروژه،جمع ‌آوری و حفظ گزارش شخصی افرادی بود که نقش‌ عمده‌ای در رویدادها و تصمیم‌ های ‌مهم سیاسی چهار دهه اخیر ایران ایفا کردند. به طور مشخص، این پروژه (که هنوز هم ادامه دارد) تلاش دارد سه نوع اطلاعات را تأمین کند:

ارائه تصویری از چگونگی عملکرد نظام سیاسی ایران، برای مثال، چگونه سیاست‌های داخلی و خارجی رژیم سابق ایران شکل گرفته، اتخاذ شده و اجرا می شد.
- پس‌زمینه و دلایل پشت پرده رویدادها و تصمیم ‌های ‌مهم سیاسی؛ و سوم
ارائه نمای کامل‌تری از چهره‌ های مهم سیاسی آن دوره.

فهرست‌ اصلی از راویان احتمالی آماده شد که تقریباً همه رهبران گروه‌ها، احزاب و مؤسسات سیاسی را در بر می‌گرفت. سپس ما تصمیم گرفتیم که در طول این پروژه حدود 150 نفر مصاحبه کنیم .تا حد امکان در ابتدا کهنسال‌ترین و برجسته‌ترین اشخاص موجود در فهرست‌ مصاحبه می‌شوند. اولویت اساسی به کهنسال‌ترین و برجسته‌ترین راویان داده شد، به این دلایل: نخست اینکه فرصت حیات رجال سیاسی کهنسال از همه کمتر است، دوم، احتمال بازگشت این عده به قدرت بسیار کم است و تاکنون ثابت شده که نسبت به دیگران صراحت بیشتری در مصاحبه ‌هایشان به خرج می دهند. سوم، مشارکت این افراد کهنسال و برجسته پیش از دیگران، احتمال حضور و علاقمندی راویان احتمالی دون‌رتبه‌تر را در پروژه بیشتر می‌کند. چهارم، برای آنکه مصاحبه ‌کنندگان دید بهتر و اطلاعات پس‌زمینه بیشتری به دست آورند، بهتر است رویدادها را به ترتیب زمانی ضبط ‌کنیم؛ و در نتیجه، افراد مسن در اولویت قرار گرفتند.

قبل از آغاز مصاحبه اولیه، موافقتنامه ‌ای رسمی بین راوی و دانشگاه ‌هاروارد به امضا می‌رسد. برای اطمینان از حداکثر همکاری، به راویان این انتخاب داده می‌شود که دوره خاصی را برای در دسترس قرارگرفتن متن مصاحبه هایشان مشخص کنند. بعلاوه، در مواردی که راویان مایل‌اند‌ که گمنام باقی بمانند، ترتیبـــات خاصی در نظر گرفته می شود.

از آنجا که تعدادی از راویان محدویت‌های خاصی را برای استفاده از خاطراتشان تعیین کرده‌اند‌، کتابخانه هوتون (Houghton) دانشگاه هاروارد که چندین دهه اوراق تروتسکی (Trotsky) را به رسم امانت محفوظ نگاه داشته است، به عنوان مخزن نوارها و نسخه‌های پیاده شده مصاحبه ‌ها انتخاب شده است.

تعهد دانشگاه به رعایت شرایط مورد نظر راویان، درهای بسیاری را به روی مصاحبه‌ کنندگان گشود که در غیر این صورت مصاحبه‌ شونده‌های ذاتاً محتاط ایرانی همچنان آنها را بسته نگه می‌داشتند. در آغاز مصاحبه، ما تأکید می‌کنیم که ما به دنبال عقاید راویان نیستیم، بلکه هدف اصلی ما ضبط خاطرات آن‌ها از تجارب، مشاهدات، احساسات، نگرش ها، کنش ها و واکنش های آنها است. فقط در شرایط خاص و زمانی که سئوالات از پیش تنظیم شده باشند، ما نظریات مصاحبه‌ شونده را جویا می‌شویم.

البته اغلب مشکل می‌توان مانع از آن شد که مصاحبه ‌شونده تا حد مشخصی نظریات خود را ارایه کند، اما مصاحبه‌ کننده می‌تواند با طرح سئوالاتی که راویان را به تجاربشان برگرداند، در سوق دادن دیدگاه ها به سوی اطلاعات محض تأثیرگذار باشد. در مورد اظهارات مهم، ما با پرسیدن اینکه آیا این گفته‌های راویان بر اساس مشاهدات دست اول آنها است یا مبتنی بر منابع دست دوم، تلاش می‌کنیم صحت‌ آنها را ارزیابی کنیم. مصاحبه‌ ها بسته به انتخاب مصاحبه‌ شونده به زبان های فارسی یا انگلیسی انجام می‌گیرد و مدت زمان آنها از 2 تا 30 ساعت متغیر است. در مجموع، میانگین مدت زمان یک مصاحبه حدود 6 ساعت است.

مصاحبه

* اغلب مشکل می‌توان مانع از آن شد که مصاحبه ‌شونده تا حد مشخصی نظریات خود را ارایه کند، اما مصاحبه‌ کننده می‌تواند با طرح سئوالاتی که راویان را به تجاربشان برگرداند، در سوق دادن دیدگاه ها به سوی اطلاعات محض تأثیرگذار باشد.


مصاحبه با شخصیت های مهم سیاسی (نظیر نخست‌وزیران پیشین) در دو مرحله انجام می‌گیرد. از این راویان ‌دعوت می‌شود زندگینامه خود و آن جنبه‌هایی از زندگی سیاسی‌شان را که برایشان مهم بوده، بیان کنند. در مرحله اول، مصاحبه بدون برنامه و فی ‌البداهه بوده و به راوی اجازه داده می‌شود که به بیان نقش خود در تاریخ آن دوره بپردازد. منابع محدود زندگینامه ‌ای موجود ما را مجبور می‌کند به جای آغاز کار با مجموعه سئوالات از قبل تعیین شده، این کار را با رویکردی  نامحدود شروع کنیم. منابع اطلاعاتی موجود، به ندرت جزئیات لازم را درمورد پیشینۀ حرفه ‌ای راویان به ما می‌دهند و فقط نمایی کلی از روابط آنها با دیگر چهره ‌های سیاسی و میزان شرکت آنها را در رویدادها و تصمیمات مختلف به دست می‌دهند.

در مرحله دوم مصاحبه، سئوالات مشخصی که پیشتر تعیین شده بودند (با توجه به اطلاعات کسب شده از راوی در مرحله اول) مطرح می‌شوند. این سئوالات به رویدادها و تصمیمات مهمی که راویان در آنها شرکت داشته‌اند، و همینطور ابهامات و حذفیات احتمالی در نسخه پیاده‌شده مرحله اول می‌پردازند. علاوه بر این، در مرحله دوم، مصاحبه‌ کنندگان از راویان می‌خواهند جزئیات بیشتری از نقش، کارکرد و نوع عملیات مؤسساتی که بیشتر با آنها آشنایی دارند - نظیر کابینه، دربار، مجلس، دادگستری، نیروهای مسلح، احزاب سیاسی، رسانه‌ها، روحانیت و غیره، ارایه کنند.

در مرحله دوم مصاحبه ‌کنندگان تلاش می‌کنند اطلاعات به دست آمده پیشین را روشن و کامل کرده و ضمناً اطلاعات تازه نیز به دست آورند. برای ضبط زندگینامه ‌های راویانی که تجربه محدودتری در عرصه سیاسی ایران داشته ‌اند، زمان کمتری صرف می‌شود. این مصاحبه ‌ها،ساختار منسجم تری دارند.

از راویان خواسته می‌شود که بر برجسته ترین نکات دوران کاری خود متمرکز شوند که با رویدادها و تصمیمات مهم آن دوران تلاقی دارند. همچنین از راویان خواسته می‌شود که، در صورت وجود، به بیان تجارب خود همراه با شخصیت های سیاسی مهم آن دوران، نظیر شاهان، نخست‌ وزیران، رهبران مخالف و دیگران بپردازند. در اینجا نیز ما به دنبال نظر راویان درباره این اشخاص نیستیم؛ بلکه توجه ما معطوف به خاطرات آنها در مورد جلسات، رویدادها و مذاکرات خاص است. وقتی نظری داده می‌شود، از راویان خواسته می‌شود برای تأیید اظهارت خود به ذکر مثال های واقعی از رویدادهایی که شخصاً شاهد آن بوده‌اند‌، بپردازند. در نتیجه، علاقمندان به زندگینامه ‌ها، نه تنها به حجم گسترده‌ای از مطالب درباره افرادی که مورد مصاحبه قرار گرفته ‌اند‌ دست پیدا می‌کنند، بلکه اطلاعات بسیاری نیز در مورد شمار زیادی از چهره‌ های تاریخی دیگر کسب می‌کنند.

نقش مصاحبه ‌کننده از دیگر موارد قابل توجه در مطالعه تطبیقی آثار منتشر شده در مرکز اسناد و موزه ها با آثار منتشر شده در پروژه دانشگاه هاروارد است. مطالعه دو کتاب منتشر شده مرکز اسناد نشان می دهد که به اهمیت مصاحبه کننده در اینجا نیز توجه شده است. لاجوردی در این زمینه آورده است: همه مصاحبه ‌ها به دست شمار اندکی از کسانی انجام می‌گیرد که بر تاریخ معاصر ایران اشراف دارند و با مصاحبه ‌های ضبط شده پیشین آشنا هستند. این امر برای ایجاد مجموعه‌ای که با یکدیگر در ارتباط هستند، ضروری است- زیرا هر مصاحبه جدید مجموعه گسترده‌ای از اطلاعات ارائه شده توسط راویان قبلی بنا شده است.

وظیفه اصلی مصاحبه ‌کنندگان ما این است که راویان را بر سر ذوق آوریم تا بسته به اهمیت تاریخی روایت های خود و اینکه آیا درباره آنها با جزئیات کافی در گفتگو با راویان پیشین بحث شده است، آنها را گسترش و یا تلخیص کنند. مصاحبه ‌کنندگان ما سعی می‌کنند که نقش بازپرس، مخالف یا هوادار را بازی نکنند. بلکه برعکس، وظیفه مصاحبه ‌کنندگان این است که با همدلی به صحبت های راویان گوش داده و به آنها کمک کنند روایت‌های شخصی خود را هر چه کاملتر و منسجمتر بیان دارند. در عین حال، مصاحبه‌ کنندگان به اراده خود نه اظهار عقیده می کنند و نه بدون ضرورت با گفته های راوی موافقت می‌کنند. برای اینکه تا حد امکان گفته ‌های راوی واقعی باشد، مصاحبه ‌کنندگان ما هر گاه که مناسب باشد، راویان را آگاه می‌کنند که دیگران درباره همان موضوع، روایت متفاوتی ارایه کرده‌اند. در ادامه مصاحبه‌ کننده از راوی می‌خواهد تفاوت های احتمالی را تبیین و اصلاح ‌کند.

ما کار سخت پرهیز از گسستن رشته افکار راوی، به ویژه در مورد افراد کهنسال را  آموخته‌ ایم. وقتی راویان «کهنسال» «حواسشان پرت» می‌شود، رشته کلام از دستشان در می‌رود. در زمانی که صرف می‌شود تا آنها تمرکز خود را بازیابند، گاهی چیزهایی می‌گویند که آشکارا نادرست هستند. در این مواقع ما سعی می‌کنیم آن دسته از سئوالات را که ذهن راوی را از نظر زمانی به عقب یا جلو می‌برند و یا موضوعات تازه‌ای را طرح می‌کنند، تا بخش پایانی مصاحبه کنار بگذاریم.

با این وجود، ما قطعاً سئوالاتی را برای روشن شدن موضوعی که مطرح است، مطرح می کنیم، مثل «چه زمانی بود؟»، «نام او چه بود؟»، «چرا آن قضیه رخ داد؟» در این بین، گاه مجبوریم از لحظاتی از سکوت، بیش از آنکه درباره‌شان دلواپس باشیم، استقبال کنیم. بعضــــی از رازگشایی‌های بسیار با ارزش ضبط شده پس از یک وقفه نسبتاً طولانی بیان شده اند.

ما در میان راویان خود در دو زمینه با تنوع گسترده‌ای روبرو شده ‌ایم: كیفیت اطلاعات تاریخی جدید که آنها قادر به ارائه و بیان شان بودند و سطح انگیزه آنها برای این کار. در یک سوی این طیف کسانی هستند که قادر به ارائه حجم گسترده‌ای از اطلاعات در مورد رویدادهای تاریخی مهم ثبت نشده‌ هستند، و در سوی دیگر کسانی هستند که از رویدادهایی که زمانی خود شاهد آنها بوده‌ و تجربه کرده‌اند، چیز اندکی به یاد می‌آورند. این امر درباره راویان مسن‌تری که رویدادهای قدیمی‌تر را روشن‌تر از رویدادهای اخیر به یاد دارند، صحت بیشتری دارد.

توانایی یادآوری جزئیات رویدادهای مهم تاریخی، یکی از عوامل معادله است.عامل مهم دیگر که بر کیفیت و کارایی خاطرات شفاهی مؤثر است، میزان تمایل راویان برای ضبط خاطراتشان روی نوار است. با نگاهی به این دو عامل به عنوان یک مجموعه، ما به چهار گروه از راویان بالقوه برمی‌خوریم. نخستین و با ارزش‌ترین گروه کسانی هستند که اطلاعات تاریخی فراوان و انگیزه بالا دارند.حقیقتاً، مصاحبه با راویان این گروه نشاط ‌آور است. درست در نقطه مقابل گروه نخست، راویانی هستند که اطلاعات تاریخی اندک و انگیزه پایین برای مصاحبه دارند. تحقیقات دقیق قبل از مصاحبه توسط مصاحبه ‌کننده همراه با جلسه ملاقات مقدماتی می‌تواند تا حد زیادی شمار راویان این گروه را کم کند، اما به طور کلی از بروز چنین اشتباهاتی نمی‌توان جلوگیری کرد.

لازم به ذکر نیست، که مساله هرگز به سادگی این طبقه‌بندی نیست. اگرچه انگیزه کم را می‌توان با جواب‌های کوتاه –گاه طفره‌جویانه- در آغاز مصاحبه تشخیص داد، ولی برای قضاوت درباره آنکه آیا می‌توان سطح انگیزه راوی را به قدری بالا برد که بتوان تشخیص داد میزان به یادآوری او واقعاً چقدر است، زمان بیشتری لازم است. کار ارزیابی سطح دانش راوی از این هم مشکل‌تر است. این مشکل اغلب از این واقعیت ناشی می‌شود که شماری از راویان می‌خواهند چیزی بگویند که با آنچه که مصاحبه‌ کننده پیشتر شنیده است، در تناقض قرار دارد.

این امر ما را به دو گروه دیگر از راویان می‌رساند: گروهی با فراوانی اطلاعات تاریخی و انگیزه کم و گروهی دیگر با اطلاعات کم و انگیزه بالا. بگذارید ابتدا گروه آخر را تبیین کنم؛ چالشی که در مورد راویان با اطلاعات اندک و انگیزه بالا، پرهیز از انجام مصاحبه، به روشی سیاستمدارانه به محض رسیدن به این ارزیابی است. از آنجا که ما معمولا برای اولین جلسه بیش از سه ساعت وقت در نظر نمی‌گیریم، بدترین نتیجه این است که سه ساعت اطلاعاتی ضبط کنیم که ارزش تاریخی پایینی دارند. بعدما مجبور هستیم تصمیم بگیریم که آیا نوارهای این مصاحبه ارزش پیاده کردن دارد یا باید به همان شکل صوتی برای استفاده‌های آتی، آنها را کنار بگذاریم.

بزرگترین چالش ما در میان چهار گروه راویان بالقوه، با آن‌هایی است که از اطلاعات فراوان تاریخی برخوردارند ولی انگیزه کمی دارند. بعد از روبرو شدن با چنین مصاحبه‌شونده‌ای، سعی می‌کنیم که دلیل این بی‌انگیزگی آشکار برای ضبط را کشف کنیم. شمار انگیزه هایی که با آنها روبرو شدیم به اندازۀ شمار این عده است. در تلاش برای درک این مساله پیچیده، دریافتیم که بهتر است آن را در قالب سود- زیان تحلیل کنیم. «در قیاس با خطری که ممکن است این مصاحبه برایم ایجاد کند، آنچه که احتمالاً از آن عاید من می‌شود، چیست،این فکری است که از ذهن راوی بی‌انگیزه می‌گذرد.

بعید نیست که بعضی راویان از فرصت ناشی از این پروژه بخواهند نسخه‌ ای به نفع خود از اعمال گذشته‌ شان ارایه کنند. برای مقابله با این احتمال، شماری اقدامات احتیاطی انجام می‌ گیرد. اول اینکه معیار اساسی برای آماده کردن و بازنگری فهرست راویان بالقوه این است که دیدگاه ها و سمت‌ های گوناگون دربرگرفته شوند. در میان اشخاصی که خاطراتشان را ضبط کرده ‌ایم می‌توان از هر طیف سیاسی تصور کرد: سلطنت طلبان دو آتشه، اعضای جبهه ملی، مجاهدین، فدائیان، توده ‌ای‌ها، ساواکی ‌ها و مذهبی ها.

دوم اینکه وقتی در اولین جلسه، پروژه برای راویان شرح داده می‌شود، آنها مطلع می‌شوند که با گروه متنوعی از شخصیت های سیاسی مصاحبه‌ شده و نام یکی دو تن از مصاحبه ‌شوندگان موافق یا مخالف دیدگاه آنها برده می‌شود. تجربه نشان داده وقتی راویان درمی‌یابند در فضایی جدا از دیگران سخن نمی‌گویند و اظهاراتشان با دیگران مقایسه می‌ شود، صادقانه‌ تر مصاحبه می‌کنند.

نگاه کارشناسی به آثار منتشر شده توسط مرکز اسناد صنعت نفت نشان می دهد که در این آثار (و چنانچه جناب هوشی سادات توضیح داد) در دیگر مکتوبات آماده انتشار مرکز اسناد نیز این مهم با توجه به محدودیت های فنی و اجرایی مرکز رعایت شده و می شود.

در این زمینه یک نکته نیز واجد اهمیت فراوان است! ضمن آرزوی طول عمر با عزت برای همه بازنشستگان صنعت نفت، واقعیت این است که واجدان اطلاعات و راویان تاریخ شفاهی صنعت نفت عموما همکاران معمر و گرانقدری هستند که به جبر روزگار و محدود بودن دوران حیات زمینی باید در ثبت و ضبط خاطرات و روایات ایشان سریعتر کوشش کرد. شاید مصداق این بیت از حضرت حافظ باشند که فرمود؛

امروز که در دست توام مرحمتي کن

فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت!