یادداشتی برای موزه کارآموزان

چهارشنبه سوم بهمن ماه 1397یادداشتی برای موزه کارآموزان

موزه‌‌ کارآموزان آبادان

تپنده و زنده در هوای غبارگرفته شهر

* سعيده افروخته

موزه ها، در تعریفی که ایکوم (شورای بین المللی موزه ها) ارائه می دهد، موسساتي غیرانتفاعی و در خدمت عموم مردم اند كه علاوه بر حفظ و مرمت اشیا و نگهداری از بار معنوی، عینی، تاریخی و طبیعی آنها و مرز و بومي كه به آن تعلق دارند، مکانی برای افزایش توسعه اجتماعی و فرهنگی آن جامعه اند. موزه ها در خلق دائمی عادات فرهنگی جدید نقش به سزایی برعهده دارند و در دراز مدت تضمین کننده تداوم فرهنگی هستند.

برای بیان مدل های مختلف موزه ها، از سه الگوی ویترین، پنجره و آینه می توان نام برد. بر اساس تعریف ایکوم، حالا دیگر موزه ها تنها ویترین هایی برای حفاظت از اشیائی باارزش نیستند، بلكه پنجره هایی هستند به دنیاهایی برتر نیز. موزه ها همچنين آینه اند و هر فرد با مراجعه به موزه، باید بتواند خودش را در آن ببیند.

بنابراین اهمیت دارد که موزه چه نسبتی با من کنونی برقرار می کند. اما بیشتر موزه های کشور (بخش عمده ای از 500 موزه) در مرحله ویترینی باقی مانده اند. آنها تنها می خواهند از چیزی مهم حفاظت کنند که گویی مهم نیست چه نسبتی با اکنون ما برقرار می کند. این گونه است که موزه ملی ما تعریفی از قامت امروزی به ما ارائه نمی دهد.

در ریشه یابی این امر باید به تاریخچه تاسیس موزه ها در کشور اشاره کرد. موزه ها در ابتدای تاسیس خود توسط باستان شناسان و شرق شناسان اروپایی تاسیس شدند و آن متخصصین اروپایی، با همان مدل نگاه دیگری به خود، موزه های ما را به وجود آوردند. ما برای آنها سوژه هایی برای مطالعه بودیم و همانگونه که حالا لوور در پاریس تعریفی از ایران ارائه می دهد، موزه ایران باستان نیز همان گونه ما را روایت می کند.


* موزه کارآموزان آبادان که اجزا و المان های پویایی و حرکت را دارد، می تواند موزه ای در راستای توسعه آبادان قلمداد شود. مکانی رویداد محور باشد و از یک بار مصرف بودن، یک بار برای همیشه افتتاح شدن و به همان بسنده کردن، به پدیده ای فعال و زنده تبدیل شود.


اگر موزه را به مثابه انسان تعریف کنیم، باید از این که تنها دو دست و پا داشته باشد فراتر برویم، موزه باید مغز داشته باشد و مانند تعریف انسان سالم (بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی) انسان مولد باشد. باید در حوزه اجتماعی خویش اثر بخش باشد و نقش اجتماعی تعریف کند، درست همانند یک کنشگر اجتماعی.

موزه کارآموزان آبادان که اجزا و المان های پویایی و حرکت را دارد، می تواند موزه ای در راستای توسعه آبادان قلمداد شود. مکانی رویداد محور باشد و از یک بار مصرف بودن، یک بار برای همیشه افتتاح شدن و به همان بسنده کردن، به پدیده ای فعال و زنده تبدیل شود.

در شکل آیینه گی موزه، برخلاف شکل ویترینی آن، موزه برای مخاطبان خود بستری برای فعالیت و پویایی ایجاد می کند. هر مخاطب با دوربین گوشی خود از رویداد های موزه و اجزای آن عکسی می گیرد، کامنتی می گذارد، خاطره سفر خود را به بازدید از موزه آغشته می سازد و روایتی را در اینستاگرام یا دیگر شبکه های اجتماعی ارائه می کند و این گونه، خود به مولد زنجیره وار موزه مبدل می شود.

آنگاه معنا دیگر در یک چیز نیست، در شی باارزش آن سوی شیشه ها نیست و آن اشیا نیز تنها یک معنا ندارند. با حیات فعالانه موزه ها، ما به مثابه مخاطبان فعال موزه ها، مدام روایت های نو تولید می کنیم و روایت هایمان مانند زنجیره ای دست به دست می شود. و این گونه اشیا شهر در شکلی سیار و سیال، با روایت هایی بومی و آشنا، در مسیر اذهان عابران و مسافران، اشکال مختلفی پیدا می کند و این گونه حیات تپنده و زنده ای را در هوای غبارگرفته شهر می دمند.