اتومبیل زیرخاکی و جاذبه نوستالژيك

چهارشنبه بیست و هفتم شهریور ماه 1398اتومبیل زیرخاکی و جاذبه نوستالژيك

 

احمد کعبی فلاحیه

 

در پارکینگِ دنجِ يك خانه بزرگ، یک اتومبیل قدیمی بسیار آنتیک به مدت 60 سال جا خوش کرده و صرفا یک چادر برزنتی ساده، اورا از نظر عموم پنهان ساخته است . اطلاعات چندانی درباره این خودرویِ بسیارقدیمی موجود نيست .متاسفانه صاحب اين خودروكه از كارمندان شركت نفت بود فوت شده است و بستگان اين مرحوم  نیز چیزی درخصوص اين ماشين نمي دانند.برخي اظهار مي كنند که بیش از 60 سال است که این ماشین به دلیل علاقه آن مرحوم در اين خانه نگهداری می شده...  البته عمر خود این اتومبیل چیزی فراتر از اینهاست.

این مدل اتومبیل استیشن تقریبا متعلق به دهه سی است. ساختمان موتور و متعلقات، نیم متر بالاتر از موارد مشابه در سایر ماشینهاست. هواکش هایی در طرفین کاپوت تعبیه شده که  حرارت اضافی موتور از همین درزها به بیرون هدایت می شده است. این را هم بیفزایم که چراغ اتوموبیل سالم است . ظاهرا بازماندگان آنرا بایک باطری زاپاس، آزمايش کرده اند.

همان طور که در تصویر می بینید یک اتومبیل انگلیسی بسیار قدیمی با شماره « 68 - ی د» با شماره سریال 35 ، صادره از اداره راهنمایی و رانندگی شهر(نام شهر قید نشده است).  به چشم می خورد . خود اتومبیل برند است. متاسفانه برند اتومبیل را هم نیافتیم.
جالب اینجاست که این عادت «عتیقه جمع کنی» فقط به اهواز و حومه محدود نمی شود. دو اتوموبیل در یکي از انبارهای خانگی شهر منچستر نیز یافت شده است. فرق معامله در این است که مالکان این دو اتومبیل، فوت نکرده اند، بلکه زنده اند و همچنان سرگرم امورات زندگی خود هستند. یکی از آنها، همانی است که علاوه بر اتومبیل، کتابهای دست دوم هم نگاه می دارد!

گرد وخاکی که بر اثر مرور زمانه در این چند دهه،  بر بدنه آن نشسته ، نتوانسته است از جاذبه نوستالژیک آن بکاهد! 

        طبعا سوالی که ذهن هر بیننده ای را مشغول می دارد اینست که همچو ماشینی در حال حاضر می تواند حرکت کند یا خیر؟ از نظر فنی، به ویژه مکانیک، باید نظر متخصصان را جویا شد! یکی از تعمیر کاران حرفه ای تلویحا گفت: با تعویض برخی قطعات مانند شمع و غیره و روغنکاری مجدد، احتمالا قابل بازیابی است... منتها، نه به صورت استفاده جدی، بلکه به صورت استفاده نمایشی! آنهم در محوطه موزه و موارد مشابه مثلا....بله... آنهم با سرعت 10کیلومتر در ساعت و نه بیشتر!

        پوشش دسته فرمان و صندلی های آن از چرم طبیعی است و فضای کابین کاملا تمیز و دست نخورده باقی مانده است. در حال حاضر همین ماشین در انگلستان کلی خریدار دارد . ولی از خریدارانش در این جا بی­خبرم!

بی شک موارد یادشده می تواند در چهارچوب جاذبه های موزه و گردشگری نفتی قرار گیرد. درخوزستان بویژه شهرهای مهم مانند اهواز، مسجد سلیمان، آبادان و غیره....اغلبِ اتفاقات جاری درفضاهای نفتی صورت می گیرد. مثلا در آبادان، محموله دوچرخه از هند، توسط شرکت ملی نفت سفارش داده می شود . دو چرخه های هندی، در واقع جهت کمک به کارگران پالایشگاه در نظر گرفته شده بود که بتوانند  سر ساعت خود را به محل کار برسانند و دیگر، بهانه اضافی برای تاخیرات احتمالی نداشته باشند! حتی مواردی که به امور نقلیه مربوط نمی شد، باز، شرکت نفت، نقش تعیین کننده ای در آن داشت. مانند ورود سیل آسای رادیوهای انگلیسی پس از تاسیس سازمان رادیو نفت ملی در آبادان!

تحولات صنعتی و شبه صنعتی، از رادیو  تلویزیون گرفته  تا موارد مشابه،  تقریبا همگی زاییده تحولات و نیازهای شرکت نفتِ آن زمان، در شهرهای نفت خیز استان خوزستان بوده است.

توسعه «گردشگری نفتی» از همین موضوعات ساده آغاز می شود. بی شک مشاهده عینی یک رادیوی نفتی می تواند هیجان فوق ا لعاده ای را برای تماشاگران خود به ارمغان آورد . اگر مااین رادیو  یا این اتومبیل را بتوانیم در وضعیتی قراردهیم که بسیاری از مردم  بتوانند به سادگی آن را از نزدیک نظاره کنند، طبعا کمک شایانی به این نوع از گردشگری كرده ايم . ما در هر حال  ناچاریم تن به این اعتراف بدهیم که وسایل پیشگفته که از این به بعد، اشیای موزه ای خوانده می شوند، می توانند از طریق تحریک هیجان نوستالوژیک، تاثیر خود را بر مردم گذارد. بهترین تعریف برای اشیای موزه ای این است : «هر چیزی که ارزش نگاه داری در موزه را داشته باشد» . فکر می کنم با این تعریف، کارخود را بسیار ساده کرده ایم. نوستالژیک بودن هر چیز ، توسط مردم یا بازدید کنندگان تعیین می شود . فکرنمی کنم کسی در این مورد ،  تردیدی داشته باشد. چون همان طور که گفتیم این، هیجان بازدید کننده  است که نوستالژیک بودن یک شیئ موزه ای را مشخص می کند نه چیز دیگر! بنا بر این به قول یکی از باستان شناسان معروف، در این گونه موارد، بهتر است «انتخاب« را به مردم واگذار کنیم.