بر خیابانی از خاطره ها

شنبه بیست و سوم آذر ماه 1398بر خیابانی از خاطره ها

 

حميدرضا زاهدي

 

با موهای بریانتین زده که بغل گوش ها را برق انداخته بودند و یقه آهار زده و کت جلوراست هشت دگمه با یقه های پهن و سیبیل دوگلاسی و سیگار لاکی استرایک که بسته آن را خودنمایانه در دست می گرفتند و کش شلوار که محکم روی پیلی های شلوارشان زده بودند و شلواری با قد نسبتا کوتاه و دمپای دوبل از سینما رکس بیرون مي آمدند و شادي  کنان به طرف چهارراه کنت می آمدند. ماشین کورسر خود را سوار می شدند و در پمپ بنزین دروازه دولت توقفی می کردند و مامور باک خودروی آنها را پر می کرد و دستمالی روی شیشه می کشید و روغن ماشین را عوض می کرد و بعد راننده در خیابان سعدی جولان می داد تا به طرف خانه رود.  
آنها ژیگولوهای معروف تهران بودند که در رویای زندگی مانند خارجی هایی که در ایران و پس از جنگ جهانی مانده بودند سر می کردند و خاطره می ساختند. در روزگاری که هنوز خیابان لاله زار لاله زار بود و زیباترین خیابان تهران به حساب می آمد، راه می رفتند و شادمانه زندگی می کردند.  
لاله زار اما زیربار الکتریکی هایی که همه مغازه های آن را اشغال کردند قیافه ای دیگر یافته است. حالا دیگر کسی به قصد تفرج به این خیابان نمی آید. کوچه های برلن و رفاهی و مهران رونق گذشته را ندارند زیرا دیگر فروشگاه جنرال مد به کار نیست  و اسدالله یک کلام هم حراج بافتنی هایش را نمی کند. دیگر کسی در کوچه رافائل لباس عروسی نمی خرد و حالا قیافه ها تغییر کرده است؛ خیابانی با سیمایی متفاوت.
...اما دورترک، کمی آن سوتر به همت مدیریت موزه های صنعت نفت ، موزه پمپ بنزین دروازه دولت برپا شده است تا بخشی از خاطرات مردم را زنده نگه دارد. موزه کنار بیمارستان قدیمی شفا حالا پذیرای کسانی است که تاریخ را دوست دارند.
 حالا همه می دانند که این ساختمان نخستین پمپ بنزین تهران نیست، اما یکی از دیرین ترین هاست. این ساختمان هم می توانست تغییر کند و نابود شود اما حالا موزه ای است که در خود گنجی از تاریخ را نهفته دارد و می تواند هم از جنبه تاریخی و هم از جنبه آموزشی برای بازدیدکنندگان مفید باشد.  
این همت برای زنده نگه داشتن تاریخ و موزه ها را باید تداوم بخشید...
موزه های دیگر هم باید به سرعت تکمیل شوند.