خودمان برای خودمان

يکشنبه بیست و هشتم ارديبهشت ماه 1399خودمان برای خودمان


 

ساناز باغخانی

 


سالها خوانده بودیم نفت سرمایه است! و کمتر از سرمایه‌های نفت حرفی شنیدیم! این بحث تخصصی، تلخ، سیاه، چرب و غلیظِ نفتی نیست، بحث مراقبت از میراث خودمان است، خودمان در حفاظت از خودمان... صدا نزدیم ‌کسی بیاید و غزلخوانی کتری روی علاءالدین را در ذهن‌مان حفظ کند! شعله فتیله‌ گوشه مطبخ خانم‌جان داشت فراموش‌مان می‌شد که به داد خودمان رسیدیم! باید کسی مراقبت می‌کرد از عطر نفت‌سوزها و روشنایی ضعیف گردسوزها، باید اتفاقی می‌افتاد برای بنزین‌خانه آبادان و کارآموزان نفت و دروازه‌ای به نام دولت و صدالبته عمارت باغ آقا... که ایران بدون فرهنگِ نفت، آواز بود قبل از حنجره شجریان، رشت بود بی‌باران، کمانچه بود به دور از کلهر و شیرازی بود که عطر بهارنارنجش را برده بودند! موضوع این نوشته روایت متفاوت نفت است، قصه موزه‌ها و تاثیرِ روانشناختی غیرقابل انکارش... باید عطر نفت در جان‌مان می‌پیچید و روایت می‌شد مفاهیمی ارزشمند چون سیر و جریانِ صنعتی پرآشوب و پرقصه در کشوری با نام بزرگ ایران. جز حفظ داشته‌ها، موزه‌های صنعت نفت، راوی پرهیجان‌ترین فصل زندگی کارکنان هم بود و دلگرمی کارکنانی را موجب شد که سال‌های مفید عمرشان را تا دهه پنجاه و حوالی شصت‌سالگی به نفت آغشته کرده بودند و حالا چند هزار ساعت روایت در قلبشان بود از جان گرفتن نفت با ریشه‌هایی به عمق تاریخ این مرز و بوم... عصر، عصرِ توجه بود و زمان ارزش نهادن به تاریخ تخصصی نفت که موضوع موزه‌های صنعتی عَلَم شد، باید جایی می‌بود که میراث نفت را در امن‌ترین حال ممکن نگهداری کند و به نفتی‌ها این نوید را بدهد که بازنشستگی پایان قصه شما نخواهد بود. سرمایه‌گذاری انجام شده در عرصه پدید آمدن موزه‌های صنعت نفت، در نگاه اول، صدالبته سرمایه‌گذاری مالی و ریالی است، اما باید به ابعاد دیگر موضوع چون سرمایه‌های اجتماعی، گردشگری، عاطفی و روانی هم توجه شود. پاسداری از قدر و ارزش مانده‌‌های صنعت نفت و همچنین مراقبت از داشته‌های نفتی، موضوعِ این ‌موزه‌ها را از تمام موزه‌های دنیا متفاوت می‌کند و در کنار علم غیرقابل انکار موزه‌داری، عِرقِ نفتی می‌طلبد. موزه‌های صنعت نفت با بند بند احساسات و عواطف و خاطرات شما ارتباط خواهد گرفت و جایگاه صنعت پرتلاطم نفت را در کشوری بلندآوازه حفظ خواهد کرد... اگر بگذارند...