با انتخاب مصدق به نخستوزیری و خروج وی از مجلس، به تدریج موقعیت نمایندگان وابسته به دربار و مخالفان دولت در مجلس تقویت گردید و رفته رفته بر شدت انتقادات آنان از دولت افزوده شد، به گونهای که در ماههای پایانی مجلس، جناح راست و وابسته به دربار از انتقاد شدید به دولت و اهانت به شخص مصدق دریغی نداشت. در این یادداشت مروری خواهیم کرد بر چگونگی روابط مجلس شانزدهم و دولت مصدق.
مجلس شانزدهم و دولت مصدق
پس از استعفای حسین علاء، مجلس شورای ملی در هفتم اردیبهشت ۱۳۳۰ تمایل خود را با اکثریت 79 رأی از مجموع یکصد و یک رای حاضر در جلسه به نخستوزیری محمد مصدق، نماینده مردم تهران در مجلس و رئیس کمیسیون نفت اعلام داشت. در این جلسه پس از قرائت طرح سه فوریتی راجع به ترتیب اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت و پیشنهاد طرح نه مادهای مصدق، سخنان نمایندگان موافق و مخالف پیرامون آن مطرح شد. (مذاکرات مجلس شانزدهم، 7 اردیبهشت 1330) در پایان سخنان مخالفان و موافقان رأیگیری به عمل آمد و مواد نه گانه به اتفاق آرا به تصویب رسید. در جلسه ۱۲ اردیبهشت، نخستوزیر به معرفی کابینه و برنامه دولت خود پرداخت. مصدق برنامه دولت خود را در دو موضوع محدود ساخت:
۱- اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور بر طبق قانون و تخصیص درآمد حاصله به تقویت بنیهی اقتصادی کشور و ایجاد موجبات رفاه و آسایش عمومی
2- اصلاح قانون انتخابات مجلس شورای ملی و شهرداریها. (مذاکرات مجلس شانزدهم، 12 اردیبهشت 1330)
در جلسه ۱۵ اردیبهشت، مجلس طرح و برنامه دولت را به تصویب رساند و به کابینه مصدق رأی اعتماد داد. مصدق هشت پست وزارت از جمله وزارت مهم کشور و امور خارجه را به دولتمردان عالیرتبه هوادار جبهه ملی واگذار کرد، ولی چهار پست دیگر از جمله وزارت جنگ را در اختیار افراد طرفدار دربار قرار داد. این اقدام بلافاصله خشم فدائیان اسلام را برانگیخت و آنها دولت را به دلیل نادیده گرفتن شریعت و آزاد نکردن قاتل رزمآرا به باد انتقاد گرفتند. (آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص 330)
در جلسه نوزدهم خرداد امامی اهری در مورد شکایت دولت انگلستان از ایران به دادگاه لاهه، اظهار داشت یکی از موارد صلاحیت دادگاه لاهه هنگامی است که طرفین به میل خود به دادگاه متظلم شده، تقاضای رسیدگی نمایند و در این مورد نه تنها از طرف دولت ایران چنین تقاضایی نشده، بلکه صراحتا اظهار مخالفت شده و عدم صلاحیت دیوان مزبور در رسیدگی به شکایت دولت انگلستان اعلام شده و در قرارداد بین ایران و شرکت نفت نیز مادهای که متضمن رجوع اجباری به دادگاه را پیشبینی کرده باشد وجود ندارد. (مذاکرات مجلس شانزدهم، 19 خرداد 1330)
مصدق در ادامه تلاشهای خود برای اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت و رفع موانع و مشکلات اقتصادی در ۲۰ تیر ۱۳۳۰ به مجلس رفت و سه لایحه راجع به استقراض داخلی و خارجی به مجلس تقدیم کرد. وی همچنین مشکلات اقتصادی کشور را ناشی از دو عامل اساسی ذکر کرد: ۱- مشکلات ارزی ناشی از عدم فروش نفت؛ 2- اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت و 3- پرداخت هزینههای شرکت نفت. (مذاکرات مجلس شانزدهم، 20 تیر 1330)
در روز ۲۳ تیرماه ۱۳۳۰ رهبری حزب توده به مناسبت سالروز اعتصاب کارگران شرکت نفت در خوزستان و ورود هریمن فرستادهی ایالات متحده آمریکا به تهران تظاهرات وسیعی ترتیب داد. در آن روز نزدیک به بیست هزار نفر از اعضای حزب توده و طرفداران آن در میدان بهارستان اجتماع کردند و پس از سر دادن شعارهایی بر ضد انگلیس و آمریکا، با افراد حزب زحمتکشان به زد و خورد پرداختند. سرانجام با دخالت و تیراندازی نیروهای انتظامی حدود بیست نفر کشته و دهها نفر زخمی شدند. در پی این رویداد نمایندگان مجلس واکنشهای متفاوتی از خود نشان دادند و دولت را مورد انتقاد شدید قرار دادند. (مذاکرات مجلس شانزدهم، 23 تیر 1330)
در جلسه سیام تیرماه شایگان نخستین سخنران قبل از دستور گزارشی از شرکت خود در دادگاه لاهه ارائه کرد و اظهار داشت در مصاحبه با خبرنگاران اعلام کردم که از نظر ملت ایران مسئله سیاسی، ملی و استقلال پیش از مسئلهی اقتصادی مورد توجه است. اشاره کردم و گفتم همین الان دولت ایران به من اطلاع دادند که در اسناد مکشوفه سندی بدست آمده از انگلیسیها که روشن کرده آنها در امور داخلی ایران مداخله میکردهاند.
انتقاد از دولت مصدق
با گذشت زمان و تلاشهای دولت برای اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت ایران بر شدت انتقادهای مخالفان دولت افزوده میشد. در جلسه سی و یکم شهریور سه تن از نمایندگان مخالف دولت در نطق پیش از دستور خود به انتقاد شدید از عملکرد دولت و وضعیت مملکت پرداختند.
ابتدا شوشتری در سخنان خود اظهار داشت:
اینجانب با نخستوزیری دکتر مصدق مخالف بودم و فعلا هم مخالفم و از نظر خود عدول نکرده و با آقایان مخالفین دیگر همصدا شده و در جلسات گذشته حضور پیدا نکردیم خواستیم به ملت ایران و دنیا بفهمانیم چه وضعیتی را دولت فعلی فراهم کرده و چطور آزادی افکار و افراد در معرض تهدید و ترور قرار گرفته است.
صفایی نماینده دیگر مخالف دولت نیز در نطق خود گفت:
من اصولا معتقدم کسی نمیتواند زمامدار خوب و شایستهای برای مردم کشور خود باشد که همیشه دور از احساسات و با منطق و دلیل و رعایت اوضاع زمان و مکان به کارها تمشیت دهد، از تظاهرات بپرهیزد. من نمیتوانم به زمامداری اشخاصی معتقد شوم که به احساسات بیش از منطق و دلیل ارزش میدهند.
تیمورتاش سومین ناطق پیش از دستور نیز به شدت به انتقاد از دولت مصدق پرداخت و اعلام نمود که «دکتر مصدق به قول خودشان رفیق چهل ساله پدر و پدر بزرگم چه حیف که ایادی آن جناب من و خانوادهام را جیرهخوار خوان نعمت نفت دانند و زنازاده سفارت انگلیس خوانند» (مذاکرات مجلس شانزدهم، 30 شهریور 1330).
در جلسه دوم مهرماه نیز سه تن از مخالفان دولت در نطق پیش از دستور خود به انتقاد شدید از اوضاع نامناسب کشور پرداختند. ابتدا جمال امامی و سپس پیراسته به انتقاد علنی از دولت پرداختند. مظفر بقایی هم به عنوان سومین سخنران پیش از دستور اظهار داشت:
برای جلوگیری از مخاطراتی که این کشور را تهدید میکند ما باید توجه بیشتری به طبقات زحمتکش بنمائیم. دولت فعلی و جبهه ملی زیادتر از دولتهای دیگر مدیون طبقه کارگر میباشند... ولی متأسفانه نه تنها توجه کافی به این طبقه مبذول نشده، بلکه در حدود ممکنات فعلی هم به نفع ایشان کاری انجام نگرفته است و کارگران همچنان با فقر و محرومیت دست به گریبان هستند. (مذاکرات مجلس شانزدهم، 2 مهر 1330)
آتشبس موقت
در جلسه نهم مهرماه نمایندگان اقلیت مجلس به دلیل در پیش بودن مسافرت نخستوزیر به شورای امنیت سازمان ملل متحد دست از انتقادات همیشگی خود بر ضد دولت برداشتند و به گونهای متفاوت سخن گفتند. شوشتری نخستین سخنران پیش از دستور اظهار داشت:
آقایان نمایندگان محترم اقلیت استدعا دارم مادام که موضوع در شورای امنیت مطرح است از انتقاد دست برداشته به بیگانگان بفهمانند چون پای شما به میان آمد، ایرانی همه به یک صدا به روش شما معترضند و در داخله اختلافی در مقابل خارجیان با هم ندارند.
پیراسته نیز به عنوان سومین ناطق قبل از دستور گفت:
ما به حکم سنت دیرین و نیاکانی خودمان که هر موقع ملت ایران با خارجی مواجه شده اختلافات داخلی را کنار گذاشته و همین حقیقت بارز بوده است که ما را در برابر حوادث قرنها حفظ کرده، همهی رفقای اقلیت بدون استثنا تصمیم گرفتند که موقتا موضوع نفت ایران در شورای امنیت مطرح است از روش اقلیت و شأن اقلیت که انتقاد و حمله به دولت است، صرفنظر بکنند و موقتا سکوت کنند و دولت را در این موقع که با یک دولت خارجی در کار نفت اختلاف دارد تضعیف نکنند. (مذاکرات مجلس شانزدهم، 9 مهر 1330)
مصدق در نیویورک
روز پانزدهم مهرماه ۱۳۳۰، مصدق در رأس هیئت نمایندگی ایران وارد نیویورک شد. روز ۲۲ مهرماه، اولین جلسه شورای امنیت برای رسیدگی به شکایت انگلستان تشکیل شد. ابتدا نماینده دولت انگلستان درخواست دولت انگلیس را قرائت کرد. سپس مصدق به دفاع از حقانیت ایران و رد ادعاهای انگلیس پرداخت و طی سخنان خود، تعدیات شرکت نفت ایران و انگلیس و مداخله آن شرکت در امور داخلی ایران و غارت درآمدهای نفت را خاطرنشان ساخت و اعلام داشت:
شورا محل دفاع از ملل کوچک و تامین مساوات بین دول کوچک و بزرگ است و نباید اجازه دهد که دولتهای بزرگ از دولتهای کوچک استفادهی ناروا کنند. (غلامرضا نجاتی، جنبش ملی شدن صنعت نفت، ص 191)
آخرین جلسه شورای امنیت برای رسیدگی به درخواست انگلستان روز ۲۶ مهرماه بدون حضور نمایندگان ایران تشکیل شد. در آن جلسه پیشنهاد نمایندهی دولت فرانسه بدون مضمون به تصویب رسید. «درخواست دولت انگلستان تا اخذ تصمیم قطعی دیوان دادگستری بینالمللی در موضوع صلاحیت ارگانهای سازمان ملل در زمینه رسیدگی به موضوع شکایت ایران مسکوت بماند». (همان، ص 193-194)
مصدق در سفر آمریکا ضمن شرکت در جلسات شورای امنیت با ترومن رئيسجمهور آمريكا ملاقات کرد و مذاکراتی در مورد مسئله نفت به عمل آورد که به نتیجه نرسید. روش مصدق در برابر آمریکاییها، حفظ دوستی بود تا شاید از کمکهای اقتصادی آنها استفاده کند و در عین حال از همکاری آمریکا با انگلستان جلوگیری به عمل آورد.
مصدق پس از بازگشت از سفر آمریکا در ۳ آذر ۱۳۳۰ گزارش مسافرت و ماموریت خود را به اطلاع نمایندگان مجلس شورای ملی رسانید. نخستوزیر علت عدم پیشرفت مذاکرات مربوط به نفت را کارشکنی انگلستان قلمداد کرد و از توطئههای بریتانیا برای سقوط دولت پرده برداشت.
آتشی که حزب توده روشن کرد
در ۱۴ آذرماه ۱۳۳۰، سازمان دانشجویان حزب توده، به عنوان اعتراض به اخراج چند تن از دانشآموزان دبیرستان نوربخش، کلاسهای درس را تعطیل کردند و با نیروهای انتظامی به زد و خورد پرداختند که در نتیجه پنج تن کشته و تعدادی از طرفین مجروح شدند. عصر آن روز عدهای از مخالفین حزب توده به خانه صلح و دفاتر روزنامههای حزب توده حمله کردند و خساراتی به تاسیسات آن وارد ساختند. جناح وابسته به دربار در مجلس شورای ملی از قبیل شوشتری، سید مهدی پیراسته، عبدالقدیر آزاد، صفائی، جمال امامی و نصرتیان، دولت را به بهانه ناتوانی در حفظ امنیت تهران مورد انتقاد شدید قرار دادند. جمال امامی در جلسه ۱۷ آذرماه دولت مصدق را عامل اصلی کشتار چهاردهم آذر معرفی کرد و اظهار داشت: «شما با حزب توده مبارزه میکنید. بعد میروید جراید ضد تودهای را غارت میکنید. پس بگویید هر کس با دولت ما مخالف است یا موافق نیست با او مبارزه میکنیم».
عبدالقدیر آزاد نیز ضمن انتقاد از دولت اعلام داشت: «این قتل و غارت را دستگاه شهربانی و چند نفر از عمال جبهه ملی و حزب زحمتکشان فرمان داده، اداره میکردند». (مذاکرات مجلس شانزدهم، 17 آذر 1330)
در جلسه ۱۹ آذر ماه نیز پیراسته دولت را به باد انتقاد گرفت و اظهار داشت:
امروز ملت ایران امنیت ندارد. در کشوری که سی میلیون بودجه دوایر تامینهاش است، ریختهاند ادارات جراید را غارت کردهاند. ما نخواهیم گذاشت که این اشخاص مملکت را به خون بکشند. ما باید امروز اعلام کنیم تا دنیا بداند که در حکومت دکتر مصدق امنیت نیست.
در ادامه این جلسه مصدق که برای پاسخگویی به نمایندگان در مجلس حضور یافته بود، طی سخنان خود اعلام داشت: در هر مملکتی که اقلیت آزاد نباشد در مجلس صحبت بکند آن مملکت به هیچ وجه ترقی نمیکند. اقلیت باید حرفهای خود را بزند و مردم قضاوت کنند. (مذاکرات مجلس شانزدهم، 19 آذر 1330)
آخرین جلسه علنی مجلس شانزدهم در ۱۵ دی ماه ۱۳۳۰ برگزار شد، اما پس از چند دقیقه با اعلام اینکه مجلس برای تشکیل جلسهی خصوصی تعطیل میشود توسط رضا حکمت رئیس مجلس تعطیل شد. در این جلسه سه فوریت طرح پیشنهادی راجع به انتخابات کمیسیون نظارت بر انتخابات به تصویب رسید و تعدادی از نمایندگان از جمله آشتیانیزاده سخنان کوتاهی بیان کردند وی در بخشی از سخنان خود اظهار داشت:
در جراید خارجی یک خبری را بنده دیدم که لازم است به اطلاع مجلس شورای ملی و ملت ایران برسانم و آن عبارت از ایجاد یک توطئهای برای یک کودتای نظامی است. ملت ایران زیر بار هیچ نوع میلیتاریزم و قزاق بازی نمیرود. (مذاکرات مجلس شانزدهم، 15 دی 1330)
آخرین جلسهی خصوصی مجلس شانزدهم در تاریخ 27 بهمن 1330 شرایطی برگزار شد که ماموران دولت انگلستان با همکاری عوامل داخلی خود درصدد ایجاد ناامنی و درگیری و تظاهرات بر ضد دولت مصدق بودند.
* این مقاله تلخیصی است از: علیاکبر خدریزاده، مجلس شانزدهم و تحولات سیاسی ایران (1328-1330 ش)، فصلنامه علمی ـ پژوهشی تاریخ، سال سوم، شماره نهم.