ماجرای طلای سیاه ایران (6)

چهارشنبه یازدهم دي ماه 1398ماجرای طلای سیاه ایران (6)

 سید هاشم هوشی سادات

 

ضعف سیاسی ایران وسلطه انگلیس

شرکت نفت انگلیس و ایران علی رغم سود و منفعت ویژه ای که در قبال تولید و صدور نفت ایران به دست می آورد و نفت ایران موجب رونق ماشین جنگی و ناوگان دریایی بریتانیا و متفقین درطول جنگ جهانی اول بود، به طریق مختلف سعی داشت که حق الامتیاز ایران ازدرآمدهای نفتی کم شود و سود بیشتری نصیب دولت انگلیس گردد که به یک مورد آن اشاره کردیم. در کتاب " جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران " درخصوص موارد دیگر اختلافی ،مطلبی آمده که نقل مي شود :
" اختلاف نظر دیگر بین دولت ایران و شرکت نفت بر سر تخفیف فروش نفت به نیروی دریایی بریتانیا بود.
از سوی دیگرحق السهم ایران از منافع شرکت از لحاظ مبلغ و موعد پرداخت وضع قابل قبولی نداشت و شرکت درمحاسبه عملیات و تنظیم بیلان مالی و مخفی نگه داشتن سود واقعی شرکت، به نفع خود عمل می کرد . دولت ایران نیز سهم سال های گذشته خود را به طور کامل دریافت نکرده بود مطالبه می كرد. همچنین نسبت به روابط شرکت با خوانین و روسای قبایل محلی بخصوص با شیخ خزعل معترض بود و اینگونه اعمال را مداخله در امور داخلی ایران و مغایر با حق حاکمیت دولت می دانست."

استخدام مستشار مالی

به هر حال برای حل معضلات موجود، مذاکرات متعددی میان مقامات ایرانی و انگلیسی صورت گرفت، ولی به راه حل مشخصی نرسیدند. در سال 1919 آرمیتاژ اسميت معاون خزانه داری انگلیس به عنوان مستشار مالیه به استخدام دولت ایران درآمد و مهم ترین ماموریتی که به وی ارجاع شد، رسیدگی به پرونده اختلاف مالی تهران و لندن دررابطه با نفت بود. البته منطقی این بود که یک مستشارمالی از یک کشور بی طرف و ثالث و انتخاب می شد تا شائبه جانبداري از سوی یک طرف مذاکره پیش نیاید. ولی به علت ضعف سیاسی دولت ایران و اقتدار انگلیس این کار صورت نگرفت و آرمیتاژ اسمیت کارش را آغاز کرد و پس از چند دورمذاکره، دولت های ایران و انگلیس را قانع کرد که برای اجتناب از ادامه اختلافات، تهران از مطالبه دعاوی خود صرف نظر کند و شرکت نفت انگلیس نیز با پرداخت یک میلیون لیره به دولت ایران ، تسویه حساب کامل كند.
 البته دولت مرکزی ایران به علت ضعف سیاسی – اقتصادی و اوضاع نابهنجار اجتماعی در سال های پس از جنگ جهانی اول به این مصالحه تن در داد، ولی رجال ملی عمدتاً این شیوه حل اختلاف را نافذ ندانسته و معتقد بودند که شرکت نفت در قبال سود هنگفتی که از تولید و صدور نفت ایران برده، مبلغ قابل توجهی را به عنوان تسویه پرداخت نکرده است . ولی شرکت نفت در روابط بعدی خود با ایران مفاد این قرارداد را ملاک عمل قرارمی داد و این رویه از سال 1920 تا 1933 ميلادي ( 1298-1311 شمسي )  که قراردادی جدید میان تهران و لندن منعقد شد ادامه یافت .

ادامه دارد...

لينك هاي مرتبط :

content/18/روزی-روزگاری/4355/ماجرای-طلای-سیاه-ایران-5
content/18/روزی-روزگاری/4347/ماجرای-طلای-سیاه-ایران-4
content/18/روزی-روزگاری/4342/ماجرای-طلای-سیاه-ایران-3
content/18/روزی-روزگاری/4337/ماجراي-طلاي-سياه-ايران-2
content/18/روزی-روزگاری/4329/ماجراي-طلای-سیاه-ایران