به بهانه گشایش موزه نفت‌سوزها؛ گنجینه پربار کرمان

يکشنبه دهم اسفند ماه 1399به بهانه گشایش موزه نفت‌سوزها؛ گنجینه پربار کرمان

نهادی نو به کرمان گشت بنیاد/که از عهد گذشته می‌کند یاد

ز کشف نفت در دوران قاجار/ به دست انگلیسی‌های قدار

ز نفتون و نخستین چاه نفتی/ که در مسجدسلیمان یافت هستی

نخستین چاه نفت آن زمانه/ چه در ایران، چه در خاورمیانه

همان چاهی کزان نفت جهنده/ برآمد همچو توفان دمنده

ز آبادان و پالایشگه آن/ ز کارآموزی و دانشگه آن

ز نفت و صادرات و لوله‌هایش/ ز پیت و بشکه‌ها و سوله‌هایش

ز دیگرگونی کشور، سراسر/ که می‌شد با فرنگستان، برابر

رها شد جنگل از ضرب تبرها/ ز قعر دره تا کوه و کمرها

همین که نفت جای چوب بنشست/ بخاری‌های چوبی، رخت بربست

بخاری‌های نفتی جانشین شد/ رخ مردم ز گرما، آتشین شد

چراغ روشنایی هم درآمد/ شب تاریک ایرانی، سر آمد

چراغ پخت و پز آمد به بازار/ نه چون هیزم، بدون دود و آزار

پیامدهای خوب صنعت نفت/ به هر جا تا درون خانه‌ها رفت

نکو شد حال و روز زندگانی/ پدید آمد نشاط و شادمانی

از آن پس، کشور ایران آباد/ ز رنج سوز و سرما، گشت آزاد

فراهم بستر بالندگی شد/ تلاش و پویش و سازندگی شد

چو از نفت آن همه آسایش آمد/ به دل‌های پریش آرامش آمد

به پاس آن همه رخداد والا/ به پا شد موزه‌ای شایسته حالا

همین گنجینه پربار کرمان/ که در کوی زریسف یافت سامان

پر از شیء نفیس نفت‌سوز است/ بزن جانم بزن سوت و کف و دست

علی سوری، اسفند 99