نفت در ایران باستان

دوشنبه بیست و نهم آذر ماه 1400نفت در ایران باستان

 

 

یونس صادقی
 

درباره واژه نفت و كابردهاي آن در گذشتههاي دور ايران، اطلاعات بسيار اندكي وجود دارد. از دلايل آن برمیگردد به سنت شفاهي دوره باستان كه مكتوبات به نسبت مناطق تاريخي همجوار ايران از كمّيت كمتری برخوردار است و عمده منابع اطلاعاتي ما برگرفته از آثار كلاسيك يونان و روم میباشد. از اين روی اين عامل به همراه نبود تحقیقات جامع درباره نفت، در عدم آگاهي از نفت در گذشته‌های تاريخي ايران تاثير گذاشته است. در سال 1938 دكتر لارنس لاكهارت از تاريخپژوهان و فعالان حوه نفت كه مدتي در تهران از طرف شركت نفت انگليس و ايران فعاليت داشت، مقاله‌ای درباره تاريخ نفت ايران تا قرن بيستم در مجله «La Revue Petrolifler»  در فرانسه منتشر كرد كه ابعاد جديدی از نفت در دوره باستان را پیش روی تاریخ‌پژوهان قرار داد. اين مقاله بعدها در كتاب «پنجاه سال نفت ايران» تاليف مصطفي فاتح شد كه راهگشای پژوهشگران اين حوزه گشت. در اين مجال كوتاه به بررسي نفت در ايران باستان با تاكيد بر پژوهش لاكهارت پرداخته خواهد شد.

 

نفت در جهان باستان

براساس گفته‌های مصطفي فاتح كاوش‌های باستان شناسي در كشور عراق نشان داده كه از چهارهزارسال پيش از ميلاد مسيح، ملات قير در عمارات و ابنيه به كار مي‌رفته است. هرودوت مورخ يوناني در اين باره گفتاری دارد كه «سنگ‌فرش كف باغ‌های معلق بخت النصر با قير معدني بندكشی شده بود و مردم بابل استخرها و راه‌های آب و سدهای خود را با قير بندكشي مي كردند» همچنين بنا به گفته مورخين در بابل، جاده‌ها را فرش میكردند و با قير بندكشي مینمودند، تا تحمل ارابه‌های سنگين را داشته باشد. در مصر از آسفالت و قير ايران و فلسطين براي موميايي كردن اجساد استفاده مي‌نمودند و بعضي از ملل خاورميانه فرآورده‌های نفتي و به خصوص قير معدني را در سحر و جادو به كار مي‌بردند و گاهي هم بت‌های كوچك و بزرگ از آن ميساختند.

 

نفت در ايران باستان

در حوزه تمدني فلات ايران براساس گزارش‌های لاكهارت، از زمان سومريان (پنج تا شش هزار سال پيش) در شوش، قير مورد استفاده بوده، به اين صورت كه قير را به جای ملات بين سنگ‌ها و آجرهایی كه در عمارات كار مي‌كردند، استعمال كرده و همچنين جواهرات  را به وسيله تکه‌هاي قير نصب ميكردند و دسته‌هاي چاقو و امثال آن را با قير مستحكم مي‌ساختند و كشتي‌ها و ظروف سفالين را با قير مي‌اندودند تا آب به آنها سرايت نكند. (لاكهارت به نقل از فاتح، 1335: 6-9)

 

وجه تسميه نفت

ريشه كلمه «نفت» در زبان فارسی به طور دقيق معلوم نيست از چه زباني اقتباس شده است. پروفسور هرتسفلد و پروفسور بيلي كلمه نفت را از فعل «ناب» فارسي به معني رطوبت داشتن دانسته‌اند و گفته‌اند كه در زبان اوستائي «نپتا» بوده و كلدانی‌ها و يهودی‌ها و عرب‌ها آن را از زبان مدی‌ها گرفته و «نفتا» خوانده‌اند. مسيو دورم فرانسوی رئيس مدرسه علوم عالي پاريس مدعی است كه اكدیها كلمه نفت را از فعل «بپتو» به معني افروختن گرفته‌اند و بعدها اين كلمه در زبان‌های آسوری و بابلی استفاده شده است. آنچه مسلم است در اوستا نفت به معنای روغن معدني آمده و در دوره هخامنشيان برای روشنائي و مقاصد طبي استعمال مي‌شده است.  ايرانيان كه آتش را جزء عناصر مفدس دانسته، احترام مي كردند و گاز نفت را كه در پاره‌ای جاها از زمين خارج مي‌شد مشتعل كرده و چون هميشه مي‌سوخت در نظر آنان «آتش جاودان» به شمار مي‌آمد و آن را به زبان پهلوي «اخواريشنيك» مي‌ناميدند و در نقاطي كه اين آتش ديده مي‌شد، آتشگاه بنا مي‌كردند و در اران (بادكوبه) و دامغان و بلخ و مسجدسليمان اين‌گونه آتشكده‌ها وجود داشته است. (لاكهارت به نقل از فاتح، 1335: 6-9)

 

نفت در منابع يوناني و رومي

منابع کلاسیک یونان و روم گزارشهای کوتاهی از وجود نفت در مناطق تحت نفوذ ایران ارائه کرده‌اند. هرودوت در كتاب تاريخ خود راجع به نفت ايران چنين مي‌نويسد «در 22 كيلومتری شوش محلي است كه «اردريكا» نام دارد. در اينجا چاه‌هايي است كه با چرخ و خيك از آن نفت و قير و نمك بيرون آورده و در مخزن مي‌ريزند و پس از چندی قير و نمك ته‌نشين مي‌شود و نفت به شكل مايع باقي مي‌ماند» (هرودت، 1356: 118)

هرودوت در جاي ديگری ضمن داستان محاصره شهرآتن از طرف ايرانيان چنين مي‌نويسد:

«ايرانيان از روي تپه‌ها قيرهای فروزان به‌ سنگرهای يونانيان پرتاب ميكردند و معلوم است كه تيرها آلوده به نفت بوده و گرنه هنگام پرتاب سريع خاموش مي‌شده است»

پلوتارك مورخ يوناني قرن دوم ميلادي در شرح حال اسكندر می‌نويسد: «هنگامي كه اسكندر از كشور بابل می‌گذشت، در يكي از شهرهای استان اكباتان مردم براي خوش‌آمد اسكندر، نفت را روي جاده‌ها مي‌ريختند و آتش مي‌زدند تا شعله‌های فروزان آن موجب مسرت اسكندر گردد» ولي به زعم لاکهارت ظاهرا پلوتارك در تعيين اسم محل اشتباه كرده، زيرا استان اكباتان جزء كشور بابل نبوده و شايد مقصود پلوتارك ناحيه نفت‌خيز كركوك و موصل بوده است. در هرحال اين مدارك تاريخي مي‌رساند كه در ايران و كشورهای مجاور آن نفت از گذشته دور وجود داشته و مردم اين ممالك به انواع مختلف حتي براي جشن و آتش‌بازی از آن استفاده مي‌كردند. (پلوتارک، 1369: 128)

مورخ رومي به نام «آميانوس مارسلينوس» كه همراه «ژولين» امپراتور روم به جنگ شاهپور دوم آمده چنين مي‌نويسد: «ايرانيان برگ‌های گياه مخصوص را درروغن خيس مي‌كردند و سپس مايع ديگری به نام نفت برآن مي‌افزودند. آنگاه تيرهای جنگي خود را درآن گذارده، آتش مي‌زدند و به طرف دشمن پرتاب مي‌كردند و دقت مي‌كردند كمان را آهسته رها كنند تا تير به سرعت پرتاب نگردد و آتش آن خاموش نشود. اين تيرها به هرجا مي‌رسيد، ايجاد آتش‌سوزی می‌كرد و آتش آن با آب خاموش نمي‌شد و فقط ريگ و شن آن حريق را مي‌خواباند.» دويست سال بعد از آن ايرانيان هنگام دفاع قلعه پترا واقع در قفقاز با اسلحه‌های نفتي روميان را مي‌راندند.

پروكوبيوس مورخ امپراتوري بيزانس (قرن هشتم ميلادی) در تاريخ جنگ‌ها چنين نوشته است: «ساخلوی ايرانی كوزه‌هاي بسياري كه از گوگرد و قيرانباشته شده بود آتش زدند و به طرف روميان پرتاب كردند و توانستند بدان وسيله حريقي راه بيندازند كه تقريبا همهچيز را بسوزاند» این اطلاعات، که از مجموعه پژوهشهای لاکهارت جمعآوری شده، اطلاعات تاریخی ناب از وجود و کاربرد نفت در ایران باستان را به تصویر کشیده که الهام بخش پژوهشگران امروزی شده است.

منابع و ماخذ:

پلوتارك، حيات مردان نامي، ج1، ترجمه رضا مشايخي، انتشارات علمي فرهنگي، تهران، 1369

فاتح، مصطفي، پنجاه سال نفت ايران، انتشارات شركت سهامي چهر، تهران، 1335

هرودوت، تواريخ، ترجمه وحيدمازندراني، انتشارات فرهنگستان ادب و هنر، 1356