زوایایی از زندگی اجتماعی مردم آبادان و اهواز در دهه 1350

شنبه بیست و ششم بهمن ماه 1398زوایایی از زندگی اجتماعی مردم آبادان و اهواز در دهه 1350

دوران کار  در شرکت ملی نفت ایران و چگونگی آن از جمله موضوعاتی است که بسیاری از زوایای آن پنهان مانده و درک نشده است. تاثیری که زندگی و کار در مناطق نفتخیز بر زندگی و کار دیگران و مردم مناطق مختلف داشته است از رهگذر خاطره های پراکنده قابل بررسی است و جاهایی مانند مرکز اسناد وزارت نفت که خوشبختانه با درایت مسئولان این وزارتخانه و از جمله شخص وزیر بادرایت نفت شکل گرفته است می تواند به شکل گیری تصویری روشن از زندگی و کار در مناطق نفتخیز کمک کند که این موضوع در حافظه تاریخی ملت بماند.

آبادان و اهواز به طور خاص در عهد ماضی دچار تغییرات و دگرگونی های فراوانی شدند که بخش اعظم آن نتیجه تحول در زندگی در جوار کارکنان شرکت ملی نفت ایران بود.

به این منظور باید کوشید تا این زوایای پنهان را از زبان خاطرات نسل های پیشین استخراج کرد.

چندی پیش کتابی از یک نویسنده ایرانی در آمریکا به چاپ رسید که به سرعت در ردیف پرفروشترین کتاب های آمریکا قرار گرفت. یک خانم ایرانی به نام فیروزه دوما(جزایری)* در این کتاب سالهای آغازین حضور خود در آمریکا و پیوند خوردن خود را با فرهنگ این کشور آورده است.

آنها که با بحث انتشارات و کتاب آشنایی دارند می دانند که ناشری مانند رندوم هاوس وقتی بر کتابی مهر خود را می کوبد یعنی کتاب واجد ویژگی های بسیار بارزی است.

خانم فیروزه جزایری(دوما) دختر یکی از مهندسان شرکت ملی نفت ایران در آبادان و اهواز بوده  و در سالهای دهه 1350 در این دو شهر زیسته است و بعد به همراه پدر به آمریکا می رود و پس از انقلاب مشاهداتی خاص دارد که بسیار خواندنی است.

کتاب Funny in Farsi (بامزه در فارسی)گرچه یکپارچه به نفت و زندگی در مناطق نفتخیز نپرداخته اما در جای جای خود دربر گیرنده گوشه هایی از زندگی آنهاست. این کتاب در سال 1385 توسط محمد سلیمانی نیا با عنوان عطر سنبل، عطر کاج منتشر شده و سپس در سال 1389 توسط مترجم گرانقدر جناب آقای غلامرضا امامی به فارسی برگردانده شده و توسط انتشارات هرمس منتشر شده است.

در بخشی از کتاب می خوانیم:

آبادان که بودیم اصلا ضرورتی نداشت درباره پول فکر کنیم نه به این دلیل که پولدار بودیم بلکه چون شرکت ملی نفت همه نیازهای ما را تامین می کرد. کارمندان خانه های مبله مجانی در اختیار داشتند. وسایل رفاهی خانه به سابقه کار و تحصیلات فرد بستگی داشت. خرابی لوله کشی و سیم کشی و چکه کردن سقف مجانی تعمیر می شد. مدرسه، پزشک و حتی اتوبوس هم مجانی بود. وقت سرگرمی همه می توانستند برای بینگو  و شنا و تماشای فیلم به باشگاه نفت بروند. غیر از غذا همه چیز در آنجا مجانی بود. در این باشگاه جشنهای سال نو، مهمانی کریسمس و حتی بالماسکه سالانه هم برگزار می شد و به بهترین لباس مبدل جایزه می دادند...

این کتاب را می توانید از فروشگاه های شهرکتاب وابسته به شهرداری تهران به قیمت  4500تومان تهیه فرمایید.

خانم جزایری در متن کتاب توضیح می دهد که به دلیل تمایل نداشتن پدر و مادرش به انتشار این خاطرات از نام خانوادگی همسرش (دوما) در پیشانی کتاب بهره جسته است.