برگ هیچ درختی

دوشنبه بیست و ششم خرداد ماه 1399برگ هیچ درختی

         پریسا جلیلیان 

برگ هیچ درختی را صمد طاهری در بهارسال ۹۸ منتشر کرده است. رمانی کم حجم با طرح جلدی که گویای نام و درون مایه داستان است، شاخه های خشک و بی برگ.

در همان ابتدا پدربزرگ راوی می گوید: سر بلندی مردم، برگ هیچ درختی نیست و هیچ دردی را درمان نمی کند.. اسم روای سیاوش است، روایتی جسته گریخته از خودش عمویش و دیگران را می گوید، پازلی از جغرافیای آبادان، همراه با تاریخ شفاهی گره خورده با صنعت نفت. جان جهان دوار است ، کلونی های از مردمان، کلیتی از تاریخ، جغرافیا، فرهنگ، زمان و خاطره های مغشوش. ادبیات این ها را می داند و هر داستانی همین هاست آغاز هر پایانی و پایان هر آغازی ، تکرار ها در تاریخ جهان قابل پیش بینی هستند و نویسنده ها پیامبران تقدیرند، فکر می کنم رسالت شان همین باشد جان مایه تکرارها را می فهمند عیان می سازند مغشوش می کنند تبدیل شان می کنند به شخصیت ها، فضا، مکان و روایت تا بگویند، همه انقلاب ها، اختشاش و مرگ ها، بیماری های همه گیر در کل تاریخ به یک نتیجه می رسند، ما در ساختار قدرت و حتی در نظام هستی برگ هیچ درختی نیستیم، انگار دورانیم از تکرارها. اما چیزی باید باشد تا تاریخ را متمایز کند، فکر می کنم جهان ادبیات آن را داشته باشد، می آید فلک را سخت می شکافد و طرحی نو درمی اندازد، روایت های برآمده از وحدت در حین کثرت، خلق می کند و داستان هایش را در راهی می اندازد که به سوی عشق برود، آگاهی ببخشد تا ما در تکرار های جهان، آخرش برگ یک درختی بشویم.