نوستالژي هاي يك شهر نفتي
كتاب "تاريخ مسجد سليمان و ناگفته هايش" اگر چه به تاريخ اين شهر نفتي مي پردازد، اما قبل از هر چيز در قالب يك كتاب خاطرات است كه ناگفته هاي مولف را به رشته تحرير درآورده است. محمد طاهر رونق، نويسنده اين كتاب با انبوهي از خاطرات و تجارب ارزشمند به ميدان آمده و تجربيات خود را در اين مجموعه تقديم مخاطبان نموده است.
با اين همه بهتر بود نام "تاريخ نفت در مسجد سليمان" براي اين كتاب انتخاب مي شد. چون عنوان "تاريخ مسجد سليمان" مخاطب را براي اتفاقات و جريانات تاريخي قديمي تر منتظر نگاه مي دارد. البته مولف به رخ دادهاي پيش از نفت هم كما بيش اشاره داشته، ولي مقدار آن در مقايسه با تاريخ نفت اندك است.
از اينها گذشته تجارب ارزشمند مولف در كتاب بسيار شنيدني است. او كه با اشتياق خاطرات خود را در قالب تاريخچه مدوني از وقايع اتفاقيه به رشته تحرير درآورده، بارها و بارها در سراسر كتاب، احساس شخصي خود را نيز به متن افزوده و با آوردن اشعار كوتاه و بلند، همچنين افزودن جملات قصار و مثل هاي بومي به اين مهم دست يازيده است.
علاوه بر ضرب المثل هاي محلي با لهجه بومي و غيربومي كه گه گاه چاشني كار بوده، كتاب داراي عكس هاي ارزشمندي است كه هر چند نيمي از آنها تكراري به نظر مي رسد ولي همان تعداد تصوير اصيل باقي مانده به اهميت ابن كتاب افزوده است.
تلمبه خانه نفت و خطوط لوله انتقال نفت از مسجد سليمان به اهواز
در حين مطالعه اين كتاب 250 صفحه اي شايد گاهي به نظر برسد كه مولف مطالب را بيش از اندازه كش داده است، ولي بايد دانست كه در خاطره نويسي – و يا لااقل- در نقل تجارب شخصي، همچو پديده اي اجتناب ناپذير است.
در متن كتاب "حكمت" با "تاريخ" درآميخته است. مولف در مورد "از دست رفته ها" سخن سرايي مي كند و مانند خاقاني (قصيده سراي معروف) گهگاه دنيا و مافيها را به نقد كشيده و آه و حسرت سر مي دهد.
با مطالعه اين اثر درمي يابيم مسجد سليماني كه خيلي زود از روستايي بسيار كوچك به شهري بزرگ و پر جنب و جوش تبديل شده بود، يكي دو دهه بعد با انتقال تاسيسات نفتي به آبادان و مركزيت يافتن آنجا، به شهري معمولي و كم جمعيت تبديل مي شود. به طوري كه چيزي از عظمت آن بر جاي نمانده، جز خاطرات رنگين مولف و ساير همشهريان وي كه پس از عمري بنشينند و از آنچه رفته سخن بگويند.
به قول محمد دادگر، شاعر بومي مسجد سليمان:
يه روزي مركز پيل بي، سي ايران
حالا ايي بيد سزاي مي سليمان؟!
يعني روزي روزگاري مسجد سليمان كانون پول و درآمد براي ايران و ايراني ها بود. حالا كه به اين روز افتاده، آيا سزاوار چنين وضعيتي است؟!
كتاب "تاريخ مسجد سليمان و ناگفته هايش" در 40 بخش تنظيم شده است و خاطرات مولف در اين بخش ها جاي گرفته است. علاوه بر خاطرات، مولف از فرهنگ و فولكلور اين شهر نيز سخن گفته است. مثلا دو، سه بخش به مراسم ازدواج و سوگواري پرداخته و خاطراتي را به ميان آورده است. همچنين در بخش هاي ديگر از برخي مدل هاي لباس هاي محلي بختياري ها نيز توضيحاتي را افزوده است.
تاريخ نفت مسجد در واقع از صفحه 60 اين كتاب با عنوان "مسجد سليمان جديد و نفت" شروع مي شود. پس از آن به تاريخ چاه "نمره يك" در اين شهر پرداخته مي شود و سپس در بخش هاي نفتي ديگر نوبت به ساير چاه هاي نفتي اين شهر مي رسد.
چاه شماره يك و تصويري از نويسنده كتاب
مبحث حفاري و انواع دستگاه هاي كاربردي آن، بخش ديگر كتاب را تشكيل مي دهد. مولف در بخش هاي بعدي موقتا نفت را رها مي كند و به سراغ مساجد و تكاياي اين شهر مي رود. مساجد اهل سنت در مسجد سليمان از مباحث خواندني اين كتاب اند. مثلا مسجد اهل تسنن هنديان مهاجر در اين شهر و تاريخچه تاسيس آن بسيار جالب است.
تاريخ سياسي معاصر، حضور انگليسي ها و احزاب سياسي در اين شهر از ديگر مباحث مهم كتاب به شمار مي روند. در روايت اين وقايع، از آنجا كه مبناي كتاب بر خاطره نويسي بوده، مولف عمدتا به شرح تجربيات خود پرداخته است و عملا نوعي تاريخ شفاهي را به مخاطب ارائه داده است.
فعاليت هاي حزب توده در اين شهر، يكي از جالب ترين اين بخش ها است. البته مولف از بيان تاريخچه ساير احزاب و جريان هاي سياسي نيز غفلت نورزيده است. يكي از اين جريانات سياسي تشكيل گروه سعات است كه با شيخ خزعل نيز بي ارتباط نبود. سعادت نام شخصي بود كه در آن ايام ظهور كرد و ادعاي اجراي عدالت را داشت.
اعتصابات كارگري پنج بخش از بخش هاي كتاب را تشكيل مي دهد. توصيف شرايط سخت و دردناك كارگران كه حال و روز خود مولف را هم شامل مي شده است، يكي از مهم ترين بخش هاي اين كتاب است.
در بخش "مستمندان، خون نيم پخته مي خورند" توصيف خوبي از وضعيت كارگران در اين شهر به رشته تحرير كشيده شده است.
مقالات بعدي كتاب به مسائل جنگ جهاني دوم و اتفاقات بعد از آن مربوط مي شود. قراردادهاي مهم نفتي از جمله قرارداد دارسي نيز از مطالب كتاب است كه يكي دو بخش را به خود اختصاص داده است.
از ديگر بخش هاي كتاب، مسائل زبانشناسي و گويش مسجد سليمان است. مولف تعدادي از واژگان و اصطلاحات محلي را كه ريشه انگليسي دارند، آورده است و نشان داده كه چگونه تلفظي متفاوت يافته اند و به اصطلاح، تحريف شده اند. در صفحه 210 زير عنوان "نام هاي تحريف شده در گويش مسجد سليمان" به مثال هاي زير برمي خوريم:
"ريل وي" كه به "ريل ويل" تحريف شده، "سي برنچ" كه "سي برنج" و "سنترال" كه "سنترول" شده است.
در بخش هاي پاياني كتاب مولف سري به جنگ جهاني اول هم مي زند و مطالب مفيدي را به كتاب مي افزايد. محتويات كتاب با اين كه بريده و مقطع به نظر مي رسند، ولي از نظر نكات تاريخي، بسيار ارزشمند به حساب مي آيند و بسياري از آنها براي نخستين بار در يك كتاب مربوط به تاريخ معاصر ديده مي شوند.
اين را هم بايد افزود كه مولف حاصل تمام عمر خود را در اين كتاب گنجانده است. به نظر مي رسد هنوز چيزهاي ديگري در سينه دارد كه احتمالا به دليل دوري جستن از اطاله كلام از درج آنها صرف نظر كرده است.
كتاب "تاريخ مسجد سليمان و ناگفته هايش" را براحتي مي شود چندين بار خواند و لذت برد.
احمد كعبي فلاحيه