یونس صادقی
واحد پژوهش و تاریخ شفاهی مدیریت موزه ها و مرکز اسناد صنعت نفت
درباره نقض بیطرفی ایران و حمله متفقین در نخستین ساعات سوم شهریور سال 1320 شمسي به ایران، تاکنون خاطرات، اسناد، رسالهها و مقالات متعددی به زبانهای مختلف در داخل و خارج از کشور انتشار یافته است. در برخی از نوشتهها دلیل اصلی حمله متفقین به ایران «راه ایران» برای ارسال کمکهای متفقین به خاک شوروی و حفاظت هرچه بیشتر و بهتر از مناطق نفتخیز منطقه عنوان شده و در برخی از نوشته ها حضور آلمان ها در ایران دلیل اصلی هجوم متفقین به ایران اعلام شده است. هرچند باید زمینه های داخلی و خارجی را در فرایند اشغال ایران و استعفای رضاشاه از حکومت دخیل دانست اما در نوشتار حاضر، حضور آلمان ها در ایران و منافع نفتی انگلیسی ها در جنوب به عنوان دو عامل اصلی در اشغال ایران مورد بررسی قرار گرفته است.
پس از اتحاد انگلیس و شوروی در جنگ جهانی دوم، ضرورت ایجاد یک خط تدارکاتی برای ارسال کمک به شوروی کاملاً احساس میشد. پس از بررسی، مناسبترین راه کمکرسانی به آن کشور از طریق ایران تشخیص داده شد. اهمیت این راه به ویژه با توجه به وضعیت و موقعیت سوقالجیشی ایران، حتی بیشتر از آن بود که در وهله نخست به نظر میآمد. این راه نسبت به هر خط ارتباطی دیگر با شوروی، دارای درصد امنیت بیشتری بود. این راه، امکان گسیل فوری نیروی هوایی متفقین برای تقویت جبهه شوروی و همچنین امکان ارسال مطمئن و بدون خطر نابودی کالا توسط نیروهای دشمن را به شوروی ممکن میساخت. ضمن آنکه انگلیس، جدای از کمک به شوروی، انگیزه دیگری نیز در ایران داشت و آن حفاظت از حوزه های نفتی خود در برابر تهدیدات داخلی و خارجی (خرابکاری آلمان) بود. بدین ترتیب راه ایران یکی از دلایل عمده اشغال ایران به شمارمیرفت. (شناسی آذری، 1384: ص 59)
با وجودی این که دولت "محمود جم" بلافاصله پس از شروع جنگ اعلام بی طرفی كرد ، و وزیر امور خارجه نیز این اطمینان را به دول خارجی داده بود، انتخاب دکتر متین دفتری[1] به ریاست دولت، دلیل مهم و قاطعی برای کشورهای خارجی بود که حکومت ایران یکی از رجال طرفدار آلمان خود را در رأس دولت قرار داده است و بدین ترتیب دولت ایران در این جنگ خود را طرفدار آلمان معرفی كرد.(عاقلی،1379،ص441؛ استوارت، 1370: ص 38) با حمله آلمان به شوروی، ایران عملا درگیر جنگ بین متحدین و متفقین قرار گرفت. روزنامه اطلاعات در این مورد نوشت «تا چند روز پیش، دولتین شوروی و آلمان روابط و مناسبات نزدیک داشتند و عوامل ماجراجو سعی میکردند، هرلحظه ما را از دولت همسایه شمالی نگران سازند و هر روز با مطرح كردن مسایلی چون تمرکز قوا در مرزها و نمایش نظامی در نواحی نزدیک ما و یا احتمال سازش آلمان و شوروی به ضرر ایران بر آن بودند که موجبات تیرگی روابط ما را با شوروی فراهم ساخته و از این سوءتفاهمها نتیجه بگیرند و حالا هم که ورق برگشته آلمان و شوروی را نسبت به ما نگران ساخته و سعی دارند، روابط ما را با آلمان تیره سازند و حتی صریحاً فشار مشترک دولتین شوروی و انگلیس به ایران را تذکر میدهند. در صورتی که روش ایران حفظ کامل بی طرفی و سعی در رعایت دوستی خود با تمام کشورها و به خصوص همسایگان است.(روزنامه اطلاعات، تیرماه 1320، ص 3).
رضا شاه پس از فشار متفقین دکتر متین دفتری را برکنار و علی منصور را به جای او منصوب کرد و ضمناً ورود نشریات تبلیغاتی آلمان را به ایران ممنوع ساخته و فعالیت آلمانیهای مقیم ایران را تحت نظارت دقیق قرار داد و با این اقدامات خود گمان میکرد دیگر دو دولت بزرگ همسایه کاری به کار دولت ایران نخواهد داشت.(هوشنگ مهدوی،1349:ص 227) اما اوضاع بر طبق خواسته رضاشاه پیش نرفت.از این زمان به بعد کم کم فشار نیروهای متفقین بر ایران زیاد میشد. در این زمان گزارشهایی از حدود عراق میرسید مبنی بر این که قوای انگلیس به بعضی از نواحی سرحدی اعزام شدهاند. وقتی این مسئله با سفارت انگلیس در میان نهاده میشد، آنها جواب میدادند که قوا مشغول تمرین هستند که برای جبهههای جنگی مهیا شوند. در نواحی آذربایجان نیز حرکات نظامی مشاهده میشد که شورویها آن را مربوط به عملیات تمرینی و احتیاجات نظامی داخلی خود تلقی میكردند. بر طبق اسناد از طبقه بندی خارج شده وزارت امور خارجه انگلستان، آنها به این نتیجه رسیده بودند که باید ایران را اشغال کنند.( 10/7/1941-19/4/1320وخا371-27230-ای3707)
«ما باید بدانیم که پاک کردن ایران از حضور آلمانیها برای دفاع از هند ضرورت فوری دارد. اگر این کار انجام نشود امکان دارد حوادثی نظیر آنچه در عراق روی داد، تکرار شود. لازم است با روسها برای اقدام در ایران همدست شویم در صورتی که دولت کنونی ایران آماده برای انجام کمکهای لازم جهت تأمین این کار نباشد، باید حکومت دیگری جایگزین آن شود که حاضر برای انجام آن شود.» در سند دیگر وزارت امور خارجه انگلستان در همین مورد آمده است: (9/7/41(18/4/20) وخا371-27230- ای27151)
گزارش بولارد به وزارت خارجه انگلیس:
شاه احتمالاً از دست زدن به اقدام شدیدی علیه آلمانیها به علت آن بیمناک است که در اثر آن ممکن است حکومت آلمان آشکارا وی را مورد حمله قرار دهد و مردم ایران را علیه وی تحریک کند.این امر نشانه آن است که او میداند تا چه اندازه فاقد محبوبیت در میان مردم ایران است. با وجود این، غرور وی و ترس و هراسی که وزیرانش از دیدن او احساس میکنند روی هم مانع میگردد که وی کاملاً این مطلب را درک کند.( انورخامه ای، 1378: ص45)
در 28 تیرماه 1320 شمسي ، سرریدربولارد و اسمیرنف[2] سفرای انگلیس و شوروی در تهران، اولین یادداشت مشترک دو کشور را تسلیم دولت ایران کردند. در این یادداشت از فعالیت آلمانیهای مقیم ایران ابراز نگرانی شده و دو سفیر خواهان اخراج آنها شده بودند. متفقین به وسیله حربههای گوناگون سعی در ایجاد تضعیف موقعیت آلمانها داشتند[3]. انگلیسیها حضور آلمانها را بهانه تهاجم خود قرار داده بودند چرا که کابینه جنگ انگلیسیها در جلسه محرمانهای که در 4 اوت 1941ميلادي / 13 مرداد 1320 یعنی حدود سه هفته قبل از اشغال ایران داشتند در مورد خطر وقوع کودتای اتباع آلمانی در ایران، به این نتیجه رسیدند که اتباع آلمانی بدون دخالت مستقیم نظامی و اشغال ایران در موقعیتی نیستند که کودتا کنند. در این گزارش بر این نکته تاکید شده که دخالت نظامی آلمان در موقعیتی کنونی ناممکن است، زیرا ترکیه اجازه نخواهد داد سربازان ارتش آلمان برای حمله به ایران از خاک ترکیه عبور کنند.(عاقلی، همان، ص453) اما با این وجود، متفقین فشار بر ایران به بهانهحضور آلمانیها را تشدید کردند. آنها چند هفته قبل از اشغال رسمی ایران، تهاجماتی به قسمتهای مرزی ایران داشتند. از روز 25 مرداد دولتهای شوروی و انگلیس از دولت ایران خواستند که اتباع آلمانی را از خاک خود اخراج كند. سفارت انگلیس در یادداشتی که تسلیم دولت ایران کرد، ده مورد را به ایران گوشزد کرد از جمله اینکه ایران اقداماتی به عمل آورد تا آلمانیهایی که پروانه اقامتشان منقضی و رفتارشان مورد سوءظن واقع شده، در اسرع وقت از مملکت خارج شوند همچنین مستخدمین فنی آلمانی باید تحت سرکشی و مراقبت کامل قرار بگیرند و محدود شوند. همان روز رادیو لندن در گفتاری اعلام کرد که در ایران 2500 تا 2700 آلمانی امنیت همسایگان را بهم میزنند و در اوضاع فعلی، ایران مرکز عمده جنگ در آسیا محسوب میشود. نگرانی دیگر انگلستان تأسیسات و منابع نفتی ایران در جنوب بود. خرابکاری در صنایع و تأسیسات نفت از اهداف مهم آلمان در ایران به شمار میرفت. به علاوه پیشروی ارتش آلمان در جبهه شرق(شوروی) و نزدیکی آنان به قفقاز تهدید دیگری برای متفقین بود. روسها نیز برای نفرت از رضا شاه دلایل خود را داشتند. علاوه بر نزدیکی وی به آلمانها، در سالهای گذشته حکومت رضاشاه در قلع و قمع و نابودی مارکسیستها و جریانات چپ در ایران تردیدی به خود راه نداده بود. روابط ایران با شوروی در این دوره بسیار سرد و فعالیتهای اقتصادی و بازرگانی بسیار اندک بود. به علاوه رضاشاه به استالین و کمونیستهای حاکم بر مسکو اعتماد نداشت.(گنج بخش زمانی،1386: ص 162)
رضا شاه در جشن فارغالتحصیلی دانشجویان دانشکده افسری اقدسیه در مرداد 1320 شمسي پس از اعلام تبریک به دانشجویان فارغالتحصیل، اعلام کرد که امسال از اعطای یک ماه مرخصی دانشجویان خبری نیست و این نخستین اظهار نظر آشکار دولت ایران در مورد بحران به وجود آمده پیش از اشغال ایران بود. (خلیلی عراقی، 1322: ص 10-7) سفارت انگلیس اندکی بعد یادداشت شدید الحن را خطاب به دولت صادر کرد که در آن آمده بود: «باعث تأسف است که دولت ایران هنوز مقتضی ندانسته است جواب رضایت بخش به یادداشت مورخه 16 اوت (25 مرداد) بدهد. از قرار معلوم دولت ایران با ابقای اتباع آلمان در ایران بالنسبه به انجام تمایلات دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان در مسئلهای که در اثر اوضاع و حوادث جنگ کسب فوریت نموده و مینماید ، بیشتر اهمیت میدهد.دولت ایران باید مسئولیتی را که در اثر این تصمیم میگیرد عهده دارشود.در این صورت دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان خود را مجبور میداند که اقدامات لازمه را برای حفظ منافع حیاتی خود به عمل آورده و خطری را که از عملیات محتمله آلمانیها در ایران ناشی میشود برطرف سازد.» دولت شوروی نیز با همین رویه تذكري را خطاب به دولت ایران صادر میکند.آنها ضمن اعلام رضایت از سیاست بیطرفی ایران در جنگ، از آنها درخواست میكند که تدابیر قاطع برای خاتمه دادن به فعالیت آلمانیها و تقلیل آنها به عمل آورده و همچنین تاکید میکنند که هیچ یک از کارشناسان آلمانی، در بنگاههایی از قبیل راه آهن، راههای شوسه، خطوط تلگرافی و تلفنی، دستگاه بیسیم و مراکز حیاتی دولتی و اقتصادی ایران به کار گماشته نشوند. دولت شوروی سپس معاهده 1921 میان ایران و شوروی را پیش میکشد و به استناد آن دلیل حضور خود در ایران را توجیه میکند: «دولت شوروی و همچنین دولت ایران در هنگام بستن عهدنامه اساسی میان دو کشور در 26ژانویه 1921ميلادي، در کمال خوبی اشکالاتی را که در طریق تحکیم روابط دوستانه میان دو کشور موجود بود، تشخیص داده و پیش بینی کردند که خاک ایران ممکن است از طرف عناصر مخالف اتحاد جماهیر شوروی مورد استفاده قرار گرفته و ایران را برای حمله به اتحاد جماهیر شوروی مرکز عملیات خود قرار دهند» (طاهر احمدی، 1384: ص 69)
پس از این، دو کشور مصمم به حمله شدند. نمایندگان سیاسی دو کشور انگلیس و شوروی در یادداشتی به علی منصور نیت خود را به اطلاع دولت ایران رساندند. آنها در یادداشت خود عنوان کردند که: «چون دولت ایران در پاسخ به درخواستهای 21 تیرماه و 25 مرداد ماه سال 1320 شمسي ، دولتهای انگلیس و شوروی، در این موقع تاریک و خطرناک، سیاست مبهم در پیش گرفته و اظهارات و تذکرات دوستانه ما را با حسن نیت تلقی نکرد و در بیرون کردن عمال آلمانی هیچ گونه اقدامی نكرد، بدین جهت دولتهای شوروی و انگلیس ناگزیر دیدند، به نیروهای مسلح خود دستور دهند از مرزهای ایران عبور كنند و اینک با کمال تأسف به آقای نخست وزیر اطلاع میدهیم که واحدهای شوروی و انگلیس طبق دستور ستادهای مربوطه خود وارد خاک ایران شدند و مشغول پیشروی هستند. بدیهی است که این اقدام علیه استقلال ایران صورت نگرفته، بلکه منظور از آن جلوگیری از عمال آلمانی است که امنیت شوروی را به مخاطره انداخته و پس از رفع خطر از کشور شوروی، نیروهای انگلیس و شوروی از خاک ایران خارج میشوند و تمامیت ایران را به رسمیت میشناسند.(درباره سوم شهریور و نقش ایران در جنگ جهانی دوم، 1355، ص 55) پس از این موضع گیری نیروهای متفقین در آگوست سال 1941 ميلادي /شهریور 1320 شمسي وارد خاک ایران شدند. نیروی انگلیس در جنوب و مغرب خطی که از نقاط خانقین، کرمانشاهان،خرم آباد، مسجد سلیمان، هفتگل، گچساران، رامهرمز و بندر دیلم و نیروی شوروی در شمال خطی که از قصبه اشنو، حیدر آباد، میاندوآب، زنجان، قزوین، خرم آباد، مازندران، بابل، زیرآب، سمنان، دامغان، شاهرود، علی آباد تا رود اترک میگذشت مستقر شدند.(قائم مقامی، 1354، ص 67؛ Mark, 1975. p51 ) حمله نیروهای شوروی نیز از مرزهای شمالی صورت گرفت. این نیروها هنگام حمله به ایران دست به تبلیغات وسیعی پیرامون توجیه ورود ارتش سرخ به ایران زدند.آنها با تبلیغات وسیعی که در روزنامههای طرفدار خود انجام میدادند، آلمانها را به عنوان جاسوس و ارتش سرخ را حامی مردم ایران معرفی می كردند.(روزنامه افکار خلق، نهم شهریورسال 1320 شمسي) سربازان لشکر دهم هندی که از چند ماه پیش در خانقین مستقر شده بودند، به فرماندهی «ژنرال اسلیم» در منطقه قصر شیرین از مرز ایران گذشتند و در همان آغاز حمله، قصر شیرین را در اختیار گرفتند و روز بعد نیروهای ایران متمرکز بین قصر شیرین و کرمانشاه را ناچار به تسلیم كردند و چند روز بعد که به ارتش ایران در تمام جبههها دستور ترک مقاومت داده شد، شهر کرمانشاه را نیز اشغال کردند و مراکز نظامی را در اختیار گرفتند. همزمان با این عملیات، لشکر هشتم پیاده نظام هندی که در بصره مستقر بود، در همان ساعات پیش از بامداد سوم شهریور به فرماندهی«ژنرال هاروی» بندر خرمشهر، تأسیسات نفتی آبادان، تأسیسات نظامی و بندری خرمشهر، بندر شاهپور و راه آهن بندر شاهپور به اندیمشک را در اختیار گرفت و تلفاتی هم متحمل شد. پیش از هجوم لشکر هشتم پیاده نظام هندی، در نیمه شب سوم شهریور، تأسیسات دریایی و ناوها و هواپیماهای نیروهای دریایی ایران بر اثر حمله جنگده های انگلیس از هم پاشیده شد و خرمشهر و اهواز نیز بمباران شد.و پالایشگاه نفتی آبادان و گچساران و مسجد سلیمان نیز در اختیار ارتش انگلیس درآمد .(اسکراین، 1363: ص 154-151) در چهارشنبه 5 شهریور نخست وزیر و هیئت دولت استعفای خود را تقدیم رضا شاه کردند که مورد قبول واقع شد و تا تشکیل دولت جدید، کفیلها و معاونین وزارت خانهها مراقب جریان امور شدند.(بدخشان،1321: 20).
سفیر انگلیس با اشاره به این حوادث مینویسد: «موقعی که خبر عزیمت قوای شوروی از قزوین به سوی تهران با تلفن به رضاشاه اطلاع داده شد، او یقین کرد که روسها برای سرنگونیاش از سلطنت عازم تهران هستند و همچنین به خوبی میدانست که در این فاصله هیچ نیرویی انگلیسی برای حمایت از او وجود ندارد».(بولارد،1362: ص57) او چون وضعیت را بحرانی دید فروغی را مأمور انجام مذاکره با متفقین ساخت[4]. و او با سفرای روس و انگلیس به مذاکره نشست که نتیجهای در بر نداشت. مجلس شورای ملی نیز در 18 شهریور سال 1320 شمسي ، خود به موضوع اولتیماتوم متفقین به ایران پرداختند.[5] نمایندگان مجلس معتقد بودند: «اینکه آنها تقاضا کردند دولت ایران در ظرف یک هفته تمام آلمانیها به استثنای کارمندان سفارت آلمان و بعضی متخصصین فنی که کار آنها مربوط به وسائل ارتباط یا اعمال نظامی نباشد از ایران اخراج شوند، به استحضار میرساند دولت ایران موافقت خود را با این تقاضا اعلام می کند و تقاضا میشود که اتباع آلمانی که خارج میشوند بدون مزاحمت از آن نواحی عبور كند و از طرف قوا مأمورین آن دو دولت تعرضی به آنها نشود. و این که اظهار داشتهاند که دولت ایران تعهد کند که بیطرف مانده و اقدامی نکند که به منافع دولت انگلستان و دولت اتحاد جماهیر شوروی در این منازعه آنها با دولت آلمان خلل وارد آورد لزوماً اشعار میدارد که راجع به بیطرفی به طوری که اطلاع دارند دولت ایران از آغاز جنگ اروپا به طرفی خود را اعلام داشته و به هیچ وجه از شرایط این بیطرفی تخلف نکرده بود و بعدها نیز در این تصمیم خود باقی خواهد بود ونیز دولت ایران هیچگاه راضی نبوده و نخواهد بود که به منافع حقه آن دو دولت در این خللی وارد آید و امیدوار است که آن دو دولت نیز در تفسیر این عبارت و تطبیق این معنی با موارد عمل حسن تفاهم را از مد نظر دور ندارند تا از بروز هر گونه مشکلات اجتناب شود.(مشروح مذاکرات دوازدهمین دوره مجلس شورای ملی، جلسه 113)
روزنامه اطلاعات در 19 شهریور مطالبی را منتشر ساخت که از اقدامات دولت مبنی بر حل مشکلات مردم انتقاد کرده بود. همچنین چون در تهران به دروغ منتشر شده بود که عده اي از آلمانیهای مقیم ایران فرار کردهاند یا مخفی شدهاند. دولتهای روس و انگلیس همین فرار اتباع آلمانی را بهانه کردند و گفتند چون دولت ایران قادر به انجام تعهدات خود مبنی بر اخراج آلمانیها از ایران نیست لذا چارهای نیست جز قوای روس و انگلیس تهران را اشغال کنند. همچنین روسها و انگلیسها که سخت از انتشار روزنامه اطلاعات متوحش شده بودند روزنامه را برای چند روز توقیف کردند.(گرامی، 1335، ص 222). متفقین خواستههای دیگری هم از دولت داشتند از جمله اینکه ارتش از کلیه نقاطی که از طرف متفقین اشغال شده ترک مقاومت و تخلیه کند، کلیه اتباع آلمان به استثنای اعضای سفارت و چند کارشناس اخراج شوند، ایران متعهد به حمل و نقل اسلحه و مهمات و ادوات جنگی به روسیه شود، انگلیسیها حق ایران از نفت جنوب را تأمین و پرداخت کنند و در نهایت خروج نیروهای انگلیسی و روسی از ایران، پس از عادی شدن وضعیت جنگ.( گنج بخش زمانی، همان: ص 250)
علاوه بر مسئله آلمانها، موقعیت مهم ایران به لحاظ سوق الجیشی نیز باعث توجه متفقین به ایران شد. عواملی مثل حمل و نقل، نفت، استفاده از مؤسسات مختلفه، خواربار و پول در این تصمیم متفقین نقش داشتند.(ایران و متفقین، بی تا، ص 16)
چند عامل سیاسی و استراتژیک در نحوه شکل گیری سیاست بریتانیا در قبال ایران در طول جنگ جهانی دوم موثر بودهاند:
الف) ایجاد و نگهداری از یک منطقه حائل برای دفاع از هندوستان در برابر هرگونه رخنه یا تجاوز نظامی اتحاد شوروی، حفظ و حراست ایران به مثابه یک دولت مقتدر و مستقل و دوست بر تقسیم کشور به دو حوزه نفوذ شوروی و بریتانیا ارجحیت داشت.
ب) حفاظت از حوزههای نفتی برای شرکت نفت انگلیس و ایران
ج) تسلط بر خلیج فارس، دروازه هندوستان و شرق، که برای جلوگیری از تلاشهای هر قدرت خارجی مبنی بر کسب یک پایگاه دریایی یا استحکامات بندری در آن سامان ضرورت داشت.(زرگر، 1372: ص 14)
چرچیل نخست وزیر زمان جنگ میگوید: «لزوم ارسال انواع و اقسام ساز و برگ و مهمات برای شوروی از یک طرف و اشکالات روزافزون راه اقیانوس منجمد شمالی و نقشههای استراتژیکی متفقین در آینده از طرف دیگر، بیش از پیش ما را بر آن داشت که برای استفاده کامل از ایران به منظور ارتباط با شوروی، اقدام فوری معمول داریم؛ چاههای نفت ایران به منزله عامل مهمی در جنگ به شمار میرفت. (خادم، بی تا: ص 41)
در همین زمان پایتخت در تب شدید بحران سیاسی میسوخت. مغازههای بزرگ تعطیل شده بود و شایعه انتقال پایتخت از تهران به اصفهان زبان به زبان میگشت. (شمیم، 1344: ص7) متفقین خواهان تحویل اتباع آلمانی از دولت ایران شدند. اما رضا شاه این تقاضا را قبول نکرد زیرا یک عمل خصمانه نسبت به آلمان به شمار میرفت. در این هنگام، خانوادههای اتباع آلمان در سفارت اجتماع کردند و اتل[6] سفیر آلمان از دولت ایران تقاضا کرد از قبول پیشنهادات متفقین و تسلیم آلمانها خودداری کند. همچنین ژنرال ویرل به تهران آمد و با سفرای انگلیس و شوروی و فرماندهان متفقین مذاکراتی انجام داد و نتیجه آن اخطار متفقین به ایران بود که اگر تا 48 ساعت آینده اتباع آلمانی را به نیروهای آنها تحویل ندهند و سفارتخانههای آلمان، ایتالیا، رومانی و مجارستان را تعطیل نکند، پایتخت را اشغال خواهند کرد. رادیو و روزنامههای کشورهای متفقین نیز حملات خود را متوجه دولت ایران کردند. رضاشاه برای رفع این مشکل، تلگرافی را برای روزولت فرستاد و با شرح وقایع از او درخواست میانجیگری کرد. غافل از اینکه حمله متفقین به ایران با هماهنگی و حمایت آمریکا صورت گرفته بود. روزولت در جواب تلگراف رضاشاه با اشاره به حوادث جهان و خطر آلمان، اقدام متفقین را تایید کرده بود. با توجه به این اتفاقات و حرکت نیروهای شوروی و انگلیس به سوی تهران، رضاشاه ناچار به استعفا شد.(مومن، 1382: ص 73)
رضاشاه در تشریح موضوع استعفای خود اشاره میکند که پس از ملاقات با سفرای متحدین و تجزیه و تحلیل اوضاع به این نتیجه رسیده که تنها راه جلوگیری از اوضاع فعلی کناره گیریاش از سلطنت میباشد. در چنین شرایطی بود که فروغی استعفا نامه رضا شاه را تنظیم کرد که در آن آمده بود: « نظر به اینکه من، همه قوای خود را در این چند ساله مصروف امور کشور کرده ناتوان شدهام حس میکنم اینک وقت آن رسیده که یک قوه بنیه جوان تری به کارهای کشور که مراقبت دایم لازم دارد بپردازد که اسباب سعادت ملت ایران را فراهم آورد. بنابراین، امور سلطنت را به ولیهعد و جانشین خود تفویض کرده و از کار کناره گيري كرد.از امروز که 25 شهریور ماه 1320 است عموم ملت از کشوری و لشکری، ولیعهد و جانشین قانونی مرا به سلطنت بشناسند و آنچه از پیروزی مصالح کشور نسبت به من میکردند نسبت به ایشان هم منظور دارند.( درباره سوم شهریور و نقش ایران در جنگ جهانی دوم، ص 115؛روزنامه اطلاعات، شماره 4651)
پي نويس ها :
[1] - برای اطلاعات بیشتر راجع به زندگی دکتر احمد متیتن دفتری رک: خاطرات یک نخست وزیر، اثر دکتر باقر عاقلی
[2]- Smirnov
5- متفقین با حربه شعر که در فرهنگ ایران حربه ای موثر است به مبارزه تبلیغاتی با آلمان و طرفداران آلمان نازی پرداختند و جالب این که ایرانیان نیز گه گاه با همین حربه به پاسخگویی بر می خاستند. از جمله آفیش بزرگی متفقین چاپ کرده بودند و بر آن تصویر مشتی قوی دیده می شد که از آستین منقش به پرچم های متفقین بیرون آمده و صلیب شکسته را درهم کوبید و خورد کرده است. زیرا این آفیش در میدان راه آهن با خطی زیبا نوشته بودند: «آدم عامل به نیشتر نزند مشت»
[4] - مهندس محسن فروغی در بخشی از خاطرات خود راجع به پدرش محمد علی فروغی به این روزها اشاره می کند که:« چند بار محمود جم وزیر دربار و شکوه الملک رئیس دفتر مخصوص شاه به منزل ما آمدند. ظاهراَ دیدار دوستانه بود، ولی باطناَ رضاشاه آنها را می فرستاد تا از نظرات پدرم در باب جنگ مطلع شود. ایشان همیشه متوسل به این نکته می شد که غرق در کارهای فلسفی و ادبی است و فرصت خواندن روزنامه و شنیدن اخبار رادیو از او سلب شده است و با زیرکی خاصی از این مشورتها شانه خالی می کرد.(عاقلی، 1367: 57)
[5] - این جلسه به ریاست آقای اسفندیاری تشکیل گردید.
[6]- Ettel
منابع و ماخذ:
Mark, Eduard M. » Allied Relation in Iran, 1941-1947: The Origins of Cold War Crisis« Wisconsin Magzine of History, Autumn 1975
استورات، ریچارد، در آخرین روزهای رضاشاه( تهاجم روس و انگلیس به ایران در شهریور 1320) ترجمه: عبدالرضا هوشنگ مهدوی- کاوه بیات، تهران، معین، 1370
اسکراین، سرکلارمونت، جنگ جهانی در ایران، مترجم: غلامحسین صالحیار، نشر سلسله، 1363
ایران و متفقین: کنفرانسهای آقای عبدالحسین حمزاوی وابسته مطبوعات سفارت کبرای ایران در لندن. بی جا، بی تا
بدخشان، منصور، ایران در شهریور1320: اوضاع حقیقی یکماهه شهریور ماه 1320، بی جا، شرکت چاپ بابل، 1321
بولارد، رید، شترها باید بروند، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، نشر نو، 1362
خادم، فریدون، ناگهان در یک سپیده دم، زوار، تهران، بی تا
خلیلی عراقی، محمد رضا، وقایع شهریور، تهران، زربخش، 1322
درباره سوم شهریور و نقش ایران در جنگ جهانی دوم، ج1، مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی دوران پهلوی، تهران، 1355
روزنامه اطلاعات، تیرماه 1320
روزنامه اطلاعات، شماره 4651
روزنامه افکار خلق، نهم شهریور 1320
زرگر، علی اصغر، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در دوره رضاشاه، ترجمه: کاوه بیات، انتشارات پروین معین، 1372
شمیم، علی اصغر، ایران در دوره سلطنت محمد رضاه شاه پهلوی، تهران، انتشارات شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران، شهریور 1344
شناسی آذری، لاله، «متفقین و رضاخان علل اشغال ایران در شهریور1320 » ماهنامه اندیشه وتاریخ سیاسی ایران معاصر(زمانه) ، سال چهارم، شهریور 1384
طاهر احمدی، محمود، روابط ایران و شوروی در دوره رضاشاه،مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، تهران، 1384
عاقلی، باقر، رضاشاه و قشون متحدالشکل، تهران، نامک، 1379
قائم مقامی، جهانگیر، ایران امروز، تهران، شورای عالی فرهنگ و هنر، چاپ زر، 1354
گرامی، محمد علی، تاریخ اقتصادی سیاسی و اجتماعی و نظامی دوران رضا شاه، تهران، انتشارات شاهنشاهی پهلوی، 1335
گنج بخش زمانی، محسن، «تحلیل اشغال ایران در جنگ جهانی دوم در چارچوب اهداف و استراتژیهای کلان متفقین(انگلیس و شوروی)»، فصلنامه تاریخ روابط خارجی، ش 30، سال هشتم، بهار 1386
مشروح مذاکرات دوازدهمین دوره مجلس شورای ملی
مومن، ابوالفتح، «بهانه ای که نبود: نگاهی به اشغال ایران در جنگ جهانی دوم و استعفای رضاشاه» ماهنامه اندیشه وتاریخ سیاسی ایران معاصر، سال دوم، شماره دوازدهم، شهریور 1382
هوشنگ مهدوی، عبدالرضا ، تاریخ روابط خارجی ایران، تهران، امیرکبیر، 1349
لينك مرتبط :
content/25/كاوش-در-تاريخ-نفت/4326/جنگ-جهانی-دوم-و-امتیاز-نفت-شمال