"کولیلاین" ها
چنان که گفته شد تمام خانههای کارمندی در مناطق بریم و بوارده دارای باغچه، آب تصفیه شده و همين طور آب شط بودند. این خانهها به سیستم فاضلاب مجهز بودند. همه خیابانها دارای اسم بودند (معمولاً اسم شعرا و نویسندگان بزرگ ایرانی) و سر هر خیابان تابلویی نصب بود که اسم خیابان و شمارههای منازل موجود در خیابان روي آن نوشته شده بود.
روی در ورودی هر خانه هم شماره خانه بر تابلویی نوشته شده بود. در مقابل، درصد بسیار ناچیزی از خانههای کارگری دارای باغچه بودند. خانههایی که باغچه داشتند، علاوه بر آب تصفیه شده، از آب لولهکشی شط هم برخوردار بودند. منازل کارگری هم دارای سیستم فاضلاب بودند. کوچهها دارای شماره و حرف انگلیسی بود و خانهها نیز شماره داشتند.
تخصیص خانههای کارگری هم بر اساس رتبه کارگری بود. معمولاً خانههای یک اتاقه را به کارگران معمولی (کولی)، خانههای دو اتاقه را به استادکاران (تندیلها) و خانههای دارای سه اتاق را به سر استادکاران (فورمنها) میدادند. کارگران تلاش میکردند که نهایتاً به خانههای دارای سه اتاق دست یابند و از این لحاظ رقابتی شدید بین آنها موجود بود و شرکت نفت هم خواهان چنین رقابتی بود زیرا در این صورت کارگران به عوض این که به فکر مبارزه با کارفرما باشند، مدام در فکر رقابت با یکدیگر بودند.
مناطق مسکونی کارگران و کارکنان پالایشگاه، به تناسب موقعیت و حساسیت شغلی آنان، پیرامون پالایشگاه و تاسیسات جانبی آن ساخته شده بود. سیاست کلی شرکت نفت انگلیس و ایران در اسکان کارکنان خود و اعطای امکانات به آنان این بود که درجه تخصص، اعتبار شغلی و پایبندی جدی به سلسله مراتب اجتماعی دقیقاً رعایت گردد.
این شیوه، پس از ملی شدن صنعت نفت در ۱۳۲۹ شمسی، همچنان دنبال شد؛ بهویژه مناطق مسکونی زیر پوشش شرکت نفت به صورت محلاتی متمایز از یکدیگر درآمد و ساختاری طبقاتی ایجاد شد. ناحیه سبز و خرم بریم در کنار اروندرود با منازل وسیع و مجلل به مقامات بلند پایه انگلیسی، محله بوارده با خانههای نسبتاً مرفه به مدیران درجه دوم، و بخشهای بهمنشیر و فرحآباد و جمشیدآباد با خانههای کوچکتر و سادهتر به کارگران عادی اختصاص یافته بود. وجود پالایشگاه آبادان و صنعت نفت موجب چنان اختلاف طبقاتی در جامعه آبادان شده بود که مانند آن در دیگر شهرهای ایران به چشم نمی خورد. (ایرانیکا، ج ۱، ص ۵۴؛ - فرمانفرمائیان، ص ۱۱۲ـ۱۱۳).
معماری نوین آبادان:
پالایشگاه آبادان منطقهای صنعتی و پیوسته در حال گسترش و شامل مخازن متعدد، واحدهای تقطیر و دستگاههای شکست و تصفیه بود. پالایشگاه نفت واقعیت بارز زندگی در آبادان بود؛ دلیلی بر آن که چرا شهرنشینی به این جزیره شور لمیزرع در گوشه جنوبغربی ایران پا گذاشته است. در اواخر دهه۱۹۴۰، پالایشگاه آبادان به بزرگترین پالایشگاه جهان بدل شده بود و داراییهای شرکت نفت انگلیس و ایران در آبادان، بزرگترین سرمایهگذاری انگلستان در خارج از این کشور محسوب میشد.
پیدایش آبادان به حدود سال ۱۹۱۰ میلادی بازمیگردد. در سال ۱۹۰۸میلادی، مقدار قابلتوجهی نفت در تپههای جنوب غربی ایران در مسجدسلیمان کشف شده بود. بلافاصله شرکتی که در آن زمان شرکت نفت انگلیس و ایران نامیده میشد، تاسیس شد و تا سال ۱۹۱۱ میلادی (1290ش)، خط لولهای به طول ۱4۰ مایل (230 کیلومتر) از چاههای این تپهها تا جزیره آبادان در کرانه اروندرود کشیده شد.
کارشناسان انگلیسی پس از بررسی آبادان در سال ۱۹۰۹ میلادی (1288ش) دریافتند که باید تمام امکانات و تجهیزات و مصالح ساختمانسازی را به این مکان وارد کنند (از جمله صنعتگران ماهر، ماسه، سنگ، آهک و حتی مقدار زیادی آجر). صنعت ساختمان در پاسخ به نیاز صنعت نوپای نفت بايد در این منطقه شکل میگرفت. در اواسط دهه۱۹۳۰ میلادی (1310ش)، شرکت کاستین که شرکت بزرگ پیمانکاری و مهندسی ساختمان بود، عمدتا با وارد کردن انبوه مصالح ساختمانی در رفع این نیاز اقدام کرد. نقشهای متعلق به سال۱۹۱۰ میلادی (1289ش) نشان میدهد که پالایشگاه به سرعت تاسیس و محوطهای هم برای ساخت خانههای ویلایی قطعهبندی شد.
اولین ساختمان را از سازهای فلزی با روکش چوبی ساختند و بزودی (نخستین بنای ویلایی اعلا) هم ساخته شد. این ویلا ساختمان آجری بود که به سبک محلی و سقفی از حصیر و چندل ساخته شد، یعنی سقفی با تیرهای چوبی، نازک و نزدیکبههم که بر آنها حصیرهای (بافته از برگ نخل) میانداختند و رویش را گل میگرفتند.
از طبقه بالای این بنای کارکنان ارشد استفاده میکردند و طبقه پایین به دفتر و درمانگاه اختصاص داشت. چند سال بعد در محل این بنا ویلای شماره یک را ساختند که اولین ساختمان دائمی در آبادان بود. در نقشه های قدیمی الگوی سادهای برای توزیع ساختمانها دیده میشود. در این نقشهها پالایشگاه که علت اصلی تهیه این نقشهها است، به صورت مجموعه ای از مخزنها و سازههای دیگر نشان داده مي شود که به طور منظم در حاشيه شط، در خشکی گسترده شده است. مصالح و تجهیزات را هم از انگستان به آبادان مي آوردند. دفترها و ساختمانهای کاری دیگر را در نواری باریک بین پالایشگاه و رودخانه ساختند. کارگران یا در چادر زندگی میکردند، یا در خانههای چوبی گلینی که در جنوب شرقی پالایشگاه مثل سربازخانه ردیف شده بودند. محوطه اين خانه ها به (کولیلاین) ها معروف بود. منطقه ویلایی که به آن بریم هم میگفتند، در مرز جنوب غربی پالایشگاه قرار داشت.
در اولین دهه۱۹۲۰میلادی (1299ش)، بریم از مجموعهی چند ساختمان پراکنده به شبکهای از خیابانهای قابل گسترش تبدیل شد که خوابگاههای مخصوص کارکنان مجرد را شامل مي شد. اين خانه ها همچنين شامل ویلاهای دو طبقه بزرگی در نزدیکی رودخانه برای کارکنان ارشد میشد. در این خانهها، برای مقابله با گرما نوعا از دیوارهای ضخیم، پنجرههای کرکرهای، و ایوانهای پهن طاق نمادار استفاده میشد. احداث مجموعهای از تاسیسات همگانی، مانند باشگاه سوارکاری و پارکهای متعدد هم شروع شده بود.
در واقع تاسیس بریم به صورت واحهای سبز در بیابان، کاری عظیم بود که نیاز به حمل مصالح و انتقال نیروی کار بسیاری برای باغبانی و آبیاری، همچنین استخدام باغبانهای مخصوصی داشت که قبلا در کیو و دهلینو کار کرده بودند.
شهر آبادان برای اولین بار در نقشهای به تاريخ ۱۹۲۸ میلادی تصویر شده است. در این نقشه، آبادان در جنوبشرقی، قدری دورتر از پالایشگاه، قرار گرفته و به واسطه پارکی تازهساز از ردیف خانه های کارگری (کولیلاین) جدا شده است. آبادان برای مقصودی خاص پدید آمده بود و گویی به همان مقصود هم توسعه یافت. بافتی بسیار متراکم، متشکل از بناهای بومی که قبل از پالایشگاه هم وجود داشت و انبوهی از خانههای جدید برای اسکان کارگرانی که در داخل و پیرامون پالایشگاه کار میکردند و شرکت مسکن کافی برایشان تدارک ندیده بود.
تماس بین شهر و بریم، بیشتر به واسطۀ مستخدمان برقرار میشد. هر دو منطقه مسکونی در خدمت پالایشگاه بودند، اما همین پالایشگاه هم آنها را از هم جدا میکرد. منطقه ویلایی با قطعهبندیهای بزرگ در طرف غرب قرار گرفته بود تا از بادهای غالب بهرهمند شوند و در طرف شرق، (شهر) بود که متراکمتر و خفقانآورتر میشد. پالایشگاه که بین بریم و شهر قرار گرفته بود، هم کانون کالبدی آبادان بود و هم بنا به سرشت توسعه مسکونی، نقش نوعی پرده یا حایل بهداشتی را در بین این دوقلوهاي ناهمسان ایفا میکرد.
شهر شرکتی:
از دهۀ 1300 خورشيدي (۱۹۲۰ میلادی) که آبادان رونق گرفته بود، تا سال 1330 (۱۹۵۱ میلادی) که سرانجام شرکت نفت انگلیس و ایران، از ایران رانده شد، آبادان رشد تصاعدی داشت و نیروی کار را هم مستقیما و هم از طریق پیمانکاران، از جنوب غربی ایران، خلیج فارس و هند جذب میکرد. در سال ۱۹۵۱ میلادی (1330ش) جمعیت آبادان بالغ بر دویست هزار نفر شده بود. هر چند که شهر آبادان ظاهرا زیر نظر شهرداری اداره میشد، اما اگر آن را (شهر شرکتی) بنامیم سخن به گزاف نگفتهایم. بخش اعظم آبادان متعلق و تحت اداره شرکت نفت ایران و انگلیس بود و معاش آن بخشهای به ظاهر تابع تشکیلات محلی دولت هم مرهون فعالیتهای شرکت نفت بود. شرکت پا به پای توسعۀ آبادان، امکانات آموزشی، بهداشتی، تفریحی و ترابری بیشتری فراهم میکرد و حتی ماموران راهنمایی و رانندگی خود را داشت.
در پایان جنگ دوم جهانی از 65 هزار و 461 نفر از کارکنان شرکت در آبادان، فقط ۲۳۵۷ نفر انگلیسی بودند. حتی تا سال ۱۹۴۸ میلادی (1327ش) هم خانههای نوساز کارکنان ارشد برابر بود با نیمی از کل خانههایی که به کارکنان جزء و کارگران اختصاص داده شده بود. همچنين تا سال۱۹۵۱ میلادی (1330ش) فقط ۵/۱۸ درصد از کارگران در خانههای شرکت زندگی میکردند. (دفتر پژوهش ها ی فرهنگی، کتاب چهارم، ص ۲۷).
تهيه و تدوين: پرويز آريانفر
منابع و مآخذ
- مصطفی فاتح، پنجاه سال نفت ایران، ص 434-438 و 442 – 444.
- گزارش داستان بیست فوتی ها، نشریه مشعل، محمد رضادادگر.
- گزارش روابط عمومی شركت ملی مناطق نفتخیز، مورخ 1387.
- دفتر پژوهش ها و برنامه ریزی فرهنگی، کتاب چهارم، دفتر ششم، ص ۲۷.
- ترجمه بخشی از کتاب وضعیت کارگران در صنعت نفت ایران-Labour Condition in the Oil Industry in Iran براساس گزارش ماموریتی موسسه بین المللی کارگری-ژانویه تا فوریه 1950.
- نشریه Abadan Today Published، شماره های 83 و 100، تاریخ 23 سپتامبر و 15 جولای 1959.
- ترجمه بخشی از کتابچه گزارشات ماهیانه منتشر شده توسط شرکت نفت انگلیس و ایران.
- کسایی، احمد (1386)، مروری بر تاریخچه معماری و عملیات ساختمانی مناطق نفتخیز جنوب.
- عباس شهنی، دانش (1382) تاریخ مسجدسلیمان از روزگاران باستان تا امروز، تهران- هیرمند.
- کتاب خوزستان (درزمینه تاریخ،فرهنگ، هنر و ادبیات خوزستان)، 1381، تهران، سایه هور.
- یعقوبی نژاد، علی (1372) رئیس نفت، بی جا، یادواره کتاب.
- ایرانیکا، ج 1، ص54، فرمانفرمائیان، ص 112-113.
- مطالب و تصاویر آرشیو شخصی نويسنده.