نفت در مصافِ بيماري ها و آلودگي
از اکتشاف نفت تا اصلاحات ارضي
(1285-1342 خورشیدی)
* شادي معرفتي
تاريخ صنعت نقت با مسائل اجتماعي و سياسي مختلفي در كشور ما پيوند خورده است. از جمله اين مسائل مي توان به تاثيرات مهم صنعت نفت در عرصه هاي بهداشتي و پزشكي، بويژه در مناطق نفتخيز، اشاره كرد. مقاله حاضر كه در "نخستين گردهمايي تاريخ پزشكي در صنعت نفت ايران" ارائه شده است، مقطعي از تاريخچه بهداشت و درمان در صنعت را از آغاز تاريخ اين صنعت تا سال 1342 خورشيدي، يعني وقوع اصلاحات ارضي و انقلاب موسوم به سفيد، مورد بررسي قرار مي دهد. با هم مي خوانيم:
بیماریهایی چون وبا، طاعون، کلرا، مالاریا و بیماریهای چشمی از مهمترین بیماریهای مناطق نفتخیز بود. اين بیماریهای واگیردار به علت نزدیکی به مرزها و کمبود امکانات و فقر آموزش بهداشت، به سرعت انتشار مییافت و هربار صدمات زیادی به ساکنان منطقه وارد میکرد. گرمای شدید هوا، کمبود آب آشامیدنی، مسمومیت با گازهای سمی، گازهای متعفن برخاسته از چاههای نفت، عدم آموزش بهداشت و فقر مهمترین مشکلات بهداشتی مردم جنوب بود. گاه شیوع یک بیماری سبب میشد تا اهالی یک روستا یا طایفه محل سکونت خود را ترک گویند.
اما مهمترین معضل، کمبود آب آشامیدنی بود. از همان ابتدای کاوشهای نفتی، گرمای طاقتفرسای جنوب و کمبود آب بهداشتی سالم بزرگترین چالش بهداشتی تیم حفاری بود. آب مصرفی اغلب آلوده بود و املاح زیادی داشت و موجب بیماری میشد. هنگامی که ملخها در برکه و رودخانهها میریختند، و در آب غرق میشدند، وضع آب بدتر هم میشد. علاوه بر آن، آب رودخانههایی چون تنبی شور و غیرقابل استفاده بود. اغلب آبهای منطقه با نفت مخلوط ميشد. برای به دست آوردن آب پاکیزه یا باید چاه حفر میشد و یا آب از چشمههای موجود همچون چمی بید، به محل کار و حوزههای استخراج نفت انتقال میيافت.
رینولدز در گزارشی به دارسی آب آلوده را مهمترین مشکل تیم حفاری عنوان میکند و مینویسد: بهتر است به جای آب، آن را سرگین راکد بنامیم!
در این پژوهش برآنیم که اقدامات شرکت نفت در پیشگیری از بیماریهای واگیر را مورد بررسی قرار دهیم و در ابتدا به شیوههای پیشگیری تا پیش از اکتشاف نفت میپردازیم. مهمترین شیوههای پیشگیری، تا پیش از سده بیستم، مایه کوبی و قرنطینه بود.
مایهکوبی
آبلهکوبی از زمان فتحعلی شاه به ایران آمد و اولین بار به دستور عباس میرزا، دکتر کورمیک انگلیسی واکسیناسیون آبله را از کودکان ولیعهد آغاز کرد.
آبلهکوبی در دوران امیرکبیر به قانون تبدیل و برای همه اقشار مردم، به صورت رایگان انجام میشد، همچنین برای ممانعت از ورود آبله به کشور، تعدادی آبلهکوب در نواحی مرزی، استخدام شدند. اما مردم به دلیل عقاید سنتی خود از انجام این کار سرپیچی میکردند.
قرنطینه
در سال 1268 قمري (1230 خورشيدي) برای اولین بار به صورت گسترده به دنبال شیوع وبا در عراق از سوی امیرکبیر دستور قرنطینه مرزهای غربی ایران صادر شد.
در سال 1896 م/ 1314 ق، با شیوع بیماری طاعون در هند و گسترش آن در خلیج فارس، به دلیل ناتوانی دولت ایران از تشکیل قرنطینه کارآمد، دولت انگلیس عهدهدار تشکیلات قرنطینه در بنادر جنوبی کشور شد.
خدمات قرنطینه در بنادر بوشهر، خرمشهر، لنگه، جاسک و بندرعباس، زیر نظر حکومت هند بریتانیا اداره میشد. این روند تا سالهای اولیه حکومت رضاشاه ادامه داشت.
پس از اکتشاف نفت و ورود گسترده مهاجرین، بیشترین نگرانی پزشکان منطقه، ورود بیماران وبایی و مبتلا به طاعون و شایع شدن این امراض بود. کارکنان اروپایی و هندی که به منظور استخدام در شرکت نفت با کشتی وارد بندر خرمشهر میشدند، سه تا ده روز در قرنطینه تحت نظر و مراقبت بودند.
بهداشت و درمان در صنعت نفت
رویکرد بهداشت و درمان در صنعت نفت را میتوان به سه دوره عمده تقسیم کرد:
1- بهداشت حداقلی: از اکتشاف نفت تا عقد قرارداد 1933 ميلادي (1312 خورشيدي)
2- بهداشت برای شرکت نفت: از عقد قرارداد 1933 تا ملی شدن نفت (1329 خورشيدي).
3- بهداشت عمومی: از ملی شدن نفت تا سال 1342 (انقلاب موسوم به سفيد).
دوره اول: بهداشت حداقلی (1285-1311)
در این دوره كه از اکتشاف نفت تا قرارداد 1933 به طول مي انجامد، اگرچه توافقاتی درباره امور بهداشتی بین شرکت نفت انگلیس و ایران و برخی حکام محلی از جمله شیخ خزعل صورت میگرفت و امور بهداشتی عملا در اختیار شرکت نفت بود، اما قراردادی بین حکومت مرکزی و شرکت منعقد نشد.
در اين دوران با وجودی که شرکت نفت به دلیل حفظ سلامت کارکنان و مهندسین انگلیسی، ناگزیر از حفظ بهداشت عمومی بود، اما تمام تلاش خود را برای حداکثر صرفهجویی مالی انجام میداد. در اين دوره علی رغم ادعای مدیران انگلیسی مبنی بر برابری امکانات بهداشتی برای اروپاییها و ایرانیان، تعدد عرایض و شکایات در اسناد مجلس شورای ملی، خلاف این ادعا را ثابت میکند.
همچنين به نظر میرسد کارگران ایرانی، نه تنها از حداقل امکانات نيز برخوردار نبودند، بلکه مدیران شرکت در مواقع لزوم، از خدمات بهداشتی به عنوان اهرم فشار استفاده میکردند و گاهی حتی آب آشامیدنی سالم نیز به روی کارگران بسته میشد.
طی سالهای پس از جنگ بینالملل اول در مناطق نفتخیز جنوب، با گسترش مهاجرتهای خارجی، به ویژه کارگران از هند و بینالنهرین، بیماریهای زیادی در منطقه شایع شد. کشندهترین اين بيماري ها وبا و طاعون بود که هر دو در اثر بیدقتی در قرنطینه مهاجران و مسافران انگلیسی و هندی رخ داد.
پس از شیوع طاعون در سال 1924 ميلادي (1303 ش) در مناطق نفتی، سرویس بهداشت عمومی شرکت نفت اقداماتی برای پیشگیری از این بیماری در شهر انجام داد. شرکت از کارمندان خود خواست تا مکان موشهای مرده را شناسایی و همزمان اقدام به کشتن موشها کنند. مایه کوبی آبله و واکسن بیماریهای واگیر که از سال 1287 ش. متداول شده بود، از سال 1302 توسط تیم پزشکی این شرکت در مناطق نفتی به طور جدی آغاز شد.
علاوه بر این، تابستانهای گرم و مرطوب خوزستان، بهترین محیط برای زندگی و تکثیر پشه مالاریا بود. مرگ بسیاری از اروپاییان در مناطق گرم و مرطوب، بر اثر مالاریا اتفاق میافتاد. عملیات برای جلوگیری و کنترل حشرات ناقل بیماریها به طور سیستماتیک انجام میگرفت و کم کردن پشهها تاثیر فراوانی در پایین آمدن تعداد افراد مبتلا به مالاریا داشت. گزارشات پزشکی در سال 1307 نشان میدهد که نه تنها مالاریا کمتر شده، بلکه نوع آن نیز تضعیف شده بود. مقایسه اعداد سالهای 1307-1308 نشان میداد که 4385 نفر از مبتلایان به مالاریا کمتر شده و 2177 مورد بیمار مداوا شده بودند.
دوره دوم: بهداشت در محدوده شرکت نفت (1329-1311)
در این دوره كه از انعقاد قرارداد 1933 تا ملی شدن نفت به طول انجاميد، در نتیجه اعتصابات و اعتراضات کارگران به وضعیت و امکانات بهداشتی، حفظ بهداشت منطقه، رسما بر عهده شرکت نفت گذاشته شد. به موجب ماده هفدهم قرارداد 1933 «کمپانی تشکیلات و مخارج تأسیسات و تفتیش و اداره وسائل صحی و صحت عمومی را مطابق جدیدترین طريقه حفظ الصحه محموله در ایران در تمام اراضی و ابنیه و مساكن اعضاء و عملجات خود که در حوزه امتیازیه کار میکنند» بر عهده میگرفت.
بهدنبال بستن این قرارداد شرکت نفت امور بهداشتی را مورد توجه بيشتري قرار داد، هر چند اين اقدامات، اگرچه مفید، ولی کافی نبود.
همچنين میان دولت ایران و شرکت نفت درباره این بند از قرارداد، اختلافاتی رخ داد. زيرا هر چند برمبنای این بند از قرارداد كليه امور بهداشتی مناطق نفتخیز، صریحا بر عهده شرکت نفت گذاشته شده بود، اما شرکت مدعی بود که فقط مناطق مربوط به خود را عهدهدار میشود و معتقد بود در ترجمه ماده فوق اشتباهی رخ داده و ترجمه صحیح قسمت آخر چنین باید باشد: «در تمام اراضی و ابنیه و مساکن اعضاء و عملجات خود که در حوزه امتیازیه کار میکنند، و شرکت آنها را برای استفاده مستخدمین خود فراهم میسازد به عهده می گیرند.» در صورتی که اداره امور بدین ترتیب غیرممکن بود و عملا رعایت بهداشت شرکت نفت بدون مراقبتهای بهداشتی در سطح شهر آبادان امکانپذیر نبود.
دوره سوم: بهداشت عمومی (1329-1342)
با ملی شدن صنعت نفت، ایرانیان متولی اصلی بهداشت مناطق نفتخیز شدند و مسئولیت بهداشت کارکنان نفت به شرکت ملی نفت ایران سپرده شد. پس از انعقاد قرارداد کنسرسیوم، امور بهداری به صورت موقت در اختیار شرکتهای عامل قرار گرفت، ولی مجددا در دی ماه 1335، تمامی تشکیلات بهداری به شرکت ملی نفت واگذار شد.
این دوره که با اجرای اصل چهار ترومن، انقلاب سفيد و طرح عمرانی خوزستان مصادف بود، کمکی بود به عمومی شدن خدمات بهداشتی در مناطقق نفتخیز. در همین دوره طرح ریشهکنی مالاریا به طور مشترک توسط سازمان برنامه و شرکت نفت اجرا شد. ابوالحسن ابتهاج بانی «طرح عمران خوزستان» در برنامه عمرانی دوم، در بخشی از خاطراتش مینویسد: "با اعتبارات سازمان برنامه مبارزه با مالاریا در کلیه نقاط مالاریاخیز در 23500 دهستان به اتمام رسیده و اکنون برنامه ریشهکنی و مراقبت در جریان است، همچنین در سراسر کشور نوبت اول تلقیح آبله تمام شده."
نتیجه
براساس دادههای مندرج در اسنادی که به آن اشاره شد، میتوان گفت میان افزایش قدرت و نفوذ، و تسلط حاکمیت بر منابع ناشی از درآمدهای نفتی، خدمات بهداشتی مرتبط با صنعت نفت نیز در عرصه عمومی وسعت بیشتری یافته است.
منابع:
سیمرغ و نفت، مقدمه ای بر تاریخ یک صد ساله بهداشت و درمان صنعت نفت،
دکتر محمدرضا سرداری پور، دکتر علی یزدی نژاد، تهران: روابط عمومی شرکت ملی نفت ایران.
2- مطالعاتی در تاریخ پزشکی ایران، ویلم فلور، ترجمه اسماعیل نبی پور،
دکتر کتایون وحدت، دکتر ایرج نبی پور، بوشهر: دانشگاه علوم پزشکی و خدمات
بهداشتی درمانی بوشهر، 1397.
3- نفت و زندگی، تاثیر صنعت نفت بر تحولات اجتماعی مناطق نفت خیز (1287-1304، تهران: روابط عمومی وزارت نفت، 1395)
4- سومین کنفرانس بهداشتی، شرکت ملی نفت ایران، تهران: اردیبهشت 1342.
5- اسناد سازمان اسناد ملی ایران.
6- اسناد مرکز اسناد صنعت نفت ایران.