"برادران رشیدیان" که بودند و چه نقشي در سرنگوني مصدق داشتند؟

چهارشنبه پانزدهم اسفند ماه 1397

احمد كعبي فلاحيه

کودتای 28 مرداد 1332 به پشتیبانی انگلیس و آمریکا و به قصد سرنگوني دولت محمد مصدق در ايران انجام گرفت. اين اقدام برای بار اول در 25 مرداد با شکست مواجه شد، اما کودتای دیگری با توجیه عزل دکتر مصدق و انتصاب فضل ا.. زاهدی به نخست وزیری صورت گرفت که منجر به سقوط دولت مصدق و روی کار آمدن زاهدی به عنوان نخست وزیری شد.

برادران رشيديان (سیف الله، قدرت الله واسدالله) از جمله كساني بودند كه در تدارك و تهيه مقدمات اين كودتا و اجراي نقشه هاي بيگانگان و عوامل داخلي آنها دخالت داشتند. هر چند اينها افراد چندان شناخته شده اي نبودند و در مطبوعات زياد از آنها نام برده نمي شد، اما در پيشبرد كودتاي عليه دولت مصدق و سرنگوني دولت او نقش موثري ايفا كردند.

در كتاب "سقوط امپراتوري انگليس و دولت دكتر مصدق" نوشته برايان ليپينگ چنين مي خوانيم: "ترتیب اجرای كودتا به دسیسه انگلیس به دقت انجام شده بود. برخی ازعملیات مانند تطمیع نمایندگان مجلس، پرداخت پول به سرکردگان گروه ها، کشاندن آشوب گران به خیابان ها و مقابله باتظاهرات خودجوش طرفداران مصدق، باموفقیت انجام گرفته بود. این عملیات گسترده توسط سه برادر سیف الله، قدرت الله واسدالله صورت می گرفت." (برايان ليپينگ، انتشارات كتابسرا، تهران، 1365، ترجمه محمود عنايت)

البته در مورد برادران رشیدیان تاکنون کتاب مستقل و جداگانه ای تدوین یا تالیف نشده است. بلكه صرفا مقالاتی در باب زندگی و شغل حرفه ای آنان یعنی جاسوسی و مانند آن، در پاره ای از کتاب ها یا مطبوعات، به اختصار آمده است. اما پيشينه حضور آنها در عرصه سياسي ايران به پدرشان حبيب الله بازمي گردد. او كه از خانداني پرنفوذ در دوران قاجار بود، ارتباطاتي با سفارت انگليس داشت كه اين ارتباطات پس از آشنايي با سيدضياالدين طباطبايي وارد مرحله جديدي شد.

آشنايي رشيديانِ پدر با سیدضیا که یک چهره جوان مطبوعاتی و فردی جاه طلب و سوداگر بود، جايگاه او را نزد مقامات سفارت انگلیس مستحكم تر ساخت و در شرايطي که رجال سیاسی، راه ترقی خود را از مسير چاکری و نوکری سفارت انگلیس می پيمودند، قطعا عاملي تعيين كننده به شمار مي آمد.

بنا بر اين به طور طبیعی مقامات سیاسی انگلیس نیز به این مستخدمِ ایرانی اعتماد داشتند و برای عملیات جاسوسی و ارتباط با عوامل بومی خود از او بهره می گرفتند. در سال 1299 ارتباطات نُرمَن، وزیر مختار انگلیس با سیدضیا از طریق رشیدیان برقرار شد.


* برادران رشيديان (سیف الله، قدرت الله و اسدالله) در تهيه و تدارك مقدمات كودتاي 28 مرداد 1332 و اجراي نقشه هاي بيگانگان و عوامل داخلي آنها، نقش موثري داشتند، اما جالب اين كه در سال‌های پس از کودتا، نه تنها نقش خود انكار نمي کردند، بلکه با داستان سرائی و گزافه گویی، می کوشیدند تا از آن در جهت جلب منافع و سودهای مالی بهره بگیرند.


اما هر چند سیدضیا با شرکت در کودتا، راه رسیدن رضاخان را به قدرت هموار کرد، ولی بعدها مورد بی مهری رضاخان قرار گرفته و به فلسطین پناهنده شد. در نتيجه حبیب الله هم در جريان به قدرت رسيدن رضاشاه همكاري كرده بود و اسرار زیادی از چگونگی سقوط سلطنت قاجار و تاسیس سلسله پهلوی را در سینه خود داشت، از این بی‌مهری بی نصیب نماند و مناسب ترین مکان براي او زندان قصر تشخیص داده شد!

دکتر انور خامه‌ای از زندانیان سیاسی دوران رضاشاه و از هم بندان حبيب الله رشيديان، در خاطرات خود چنین می نویسد: "رشیدیان، احتیاط را به حد وسواس رسانده بود و در زندان هیچ وقت از اتاق خود بیرون نمی آمد، با هیچ یک از زندانیان حتی سلام علیک هم نداشت، حتی نظافتچی را به اتاق خود راه نمی داد و خود اتاقش را تمیز می کرد. همچنین با وجود اینکه در مدت 3 سال در کنار هم می‌زیستیم، حتی یک بار هم میان ما سلام رد و بدل نشد. در مورد او می گفتند که او قبل از سلطنت رضاشاه و زمان سردارسپهی او، یکی از عمال مهمِ رابطهِ میان رضاشاه و انگلیسی ها بوده است. به روایتی مستخدم انگلیسی ها بوده. به هرحال آنچه مسلم است این است که او از اسرار مهمی اطلاع داشت. به خاطر همین به زندان افتاده است. اما پلیس به او احترام می گذاشت. هفته ای یک بار مدیر داخلی زندان با یکی از افسران به اتاق او می آمدند و مدتی می نشستند. همین طور زن و فرزندان او هر هفته به دیدنش می آمدند. (خاطرات سياسي دكتر انور خامه اي، انتشارات گيسوم، 1362)

پس از شهریور 1320 و سقوط رضاشاه، حبیب الله رشيديان با احترام تمام از زندان آزاد مي شود و هنگامی که سیدضیاالدین با برنامه خاصی به ایران بازمي گردد و «حزب اراده ملی» را تشکیل مي دهد، رشیدیان مشاور مخصوص او مي شود. از اين نقطه است كه پسرانش وارد عرصه سياست مي شوند بتدريج ثروت کلاني مي اندوزند.

در واقع از اين پس ديگر برادران رشيديان فعالانه در شبکه توطئه گر امپریالیسم انگلیس در ایران به کار گرفته شده شدند. به عبارتي ترکیب برادران رشیدیان از سال 1940 (اوائل جنگ جهانی دوم ) عوامل عمده بریتانیا در ایران محسوب می شدند. بر اساس برخي اسناد سوابق برادران رشیدیان در نوامبر 1951 (آبان 1330) در اختیار سازمان «سیا» قرار مي گيرد تا از آنها در عملیات انگلیسی/آمریکایی کودتا استفاده شود.

چنانچه در یادداشت های وود هاوس، رهبر تیم اطلاعات و جاسوسی انگلستان (MI-6) بارها از این سه تن با نام «برادران» یاد شده است. رشیدیان از عوامل سابقه دار شرکت سابق انگلیس و «ایران اینیلجت سرویس» بوده و در بسیاری از توطئه های ضد ملی، مشارکت یا مداخله داشتند. (سرهنگ غلامرضا نجاتی ،کتاب کودتا، 1376،ص19)

سرپرست تیم سازمان جاسوسی انگلستان پیرامون نقش برادران رشیدیان می گوید: «... ما دو نوع منبع کاملا متمایز در اختیار داشتیم، یکی سازمان شهری که به وسیله «برادران» اداره می شد و دیگری چند تن از سران ایالات جنوب که با ما همکاری داشتند که سازمان شهری متشکل بود از تعدادی افسران ارشد پلیس، همراه با دسته های اراذل و اوباش!  همه این نیروها که به وسیله «برادران» هدایت می شد، قرار بود کنترل تهران را به دست بگیرند و سپس مصدق و وزرای او را دستگیرکنند. البته برخورداری ازحمایت شاه ترجیح داشت، ولی اگرلازم می شد، می بایست ازآن صرف نظر کرد». (نجاتی، غلامرضا ، 1376،کتاب کودتا، ص20)

کرومیت روزلت نیز ضمن همکاری خود در عملیات کودتا از دو برادر ایرانی با نام مستعار "برادران بوسکویه" یاد کرده و گفته بود این دو برادر بسیار لایق و فعال بودند و از نظر سازماندهی در گذشته شایستگی خود را ثابت کرده بودند و ما اطمینان داشتیم به کمک این برادران می توانیم در جلب حمایت «بازار» حساب کنیم. (همان منبع، ص 21).

جالب اين كه برادران رشيديان در سال‌های پس از کودتا نه تنها  نقش خود در اين حوادث و ماجراها را رد نمي کردند بلکه با داستان سرائی و گزافه گویی، می کوشیدند تا از آن در جهت سودهای مالی بهره بگیرند. حسین مکی می گوید: "این سه برادر به طور آشکار و روشن برای انگلیس کار می‌کردند. از میان برادران؛ پسر کوچکتر یعنی اسدالله، بیشتر به کاخ می رفت و با اشراف معاشرت داشت. به گفته برايان ليپينگ اسدالله،  دوست نزدیک شاه و سیف الله، تاجری در امور هنری و سینمایی بود. این سه برادر مرتبا به لندن می رفتند و بچه‌هایشان را به مدارس انگلیسی می فرستاند."

«جیمز بیل» محقق آمریکایی که ظاهرا با اسدالله رشیدیان، دوستی شخصی داشته، جایگاه برادران رشیدیان را در حوادث سال های 1330 تا 1332 چنین بیان می دارد: "آنان نيز مانند پدرشان قبل از خودشان ارتباط محکمی با انگلیس ها داشتند و در سال های دهه 1940 با انگلیس ها در ایران کار کرده بودند. برادر بزرگتر، سیف الله موسیقیدان و فیلسوف بود و مغز این گروه سه نفره به شمار می رفت. او شیفته تاریخ سیاسی بود. اسدالله سازمان دهنده و مبارز سیاسی بود و مورد اعتماد شاه قرارداشت. در حالی که قدرت الله، بیشتر تاجر و مقاطعه کار بود... آنها در واقع حلقه اصلی ارتباط بین انگلیس و آمریکا در این ماجرا بودند».

نکته حائز اهمیت در فعالیت های توطئه گرانه برادران رشیدیان در دوران مصدق که ارتشبد فردوست در کتاب "ظهور و سقوط سلطنت پهلوی" نیز به آن اشاره کرده، بی تفاوتی دکتر مصدق در این ماجرا و عدم اقدام قاطع او علیه رشیدیان، زاهدی و سایر عوامل سرشناس توطئه است که به سقوط دولتش انجامید.

در این خصوص، بریان لپینگ می نویسد: "یکی از شکایاتی که طرفداران مصدق عنوان می کردند این بود که او با فرض عدم وابستگی رشیدیان وامثالهم، از هرنوع اقدام موثری برضدآنها کوتاهی می ورزید.» (به نقل از موسسه مطالعات پژوهش های سیاسی ،1370،ص343)

اسناد موجود نشان می دهد که دکتر مصدق از فعالیت پسران حبیب الله رشیدیان آگاهی کامل داشت و مدارک کافی دال بر روابط آنها با سفارت انگلیس و هم دستی با اشرف پهلوی در توطئه علیه دولت وی اختیار داشت. البته مصدق به جای برخورد قاطع در مهر 1331 دستور بازداشت اسدالله رشیدیان را به اداره آگاهی داد و وزیردادگستری در گزارشی، آنان را به"داشتن روابط باسفارت انگلیس و دادن اطلاعات به مامورین انگلیس" متهم نمود. ولی پرونده آنها مانند یک دعوای ساده به دادسرای تهران ارجاع داده می شود و بالاخره در اسفند 1331 دستور آزادی رشیدیان صادر شد. (همان منبع، ص 344)

به هر روي برادران رشیدیان با آزادی به توطئه خود ادامه می دادند و خانه اسدالله رشیدیان چنان امن، تشخیص داده شد که فضل الله زاهدی برای مدتی درآنجا پنهان بود. پس از کودتا نيز سیف الله، اسدالله و قدرت الله به پاس "فعالیت وخدمات مهمی" که در جریان کودتا انجام می دهند، از سوی "کمیسیون اعطای امتیازات" به ریاست سرلشکر حسن احدی، شایسته دریافت "نشان درجه یک رستاخیز" تشخیص داده شدند. بدین ترتیب آنها عملا وارد مرحله جدیدی می شوند. (به نقل از موسسه مطالعات پژوهش های سیاسی،1370، ص344)

پس از فرونشستن کودتاي 28 مرداد، این برادران تا مدتی در ایران ماندند و سرمايه هاي خود را در مكان هايي مانند سالن هاي سينما و فعاليت هاي بازرگاني به كار انداختند. حتي گفته مي شد كه در برخي كارهاي دلالي مانند خريد هواپيماهاي اف 14 از آمريكا هم مشاركت داشتند و پس از چندي به دلالان ثروتمند تبديل شده بودند که معاملات شان جنبه بین المللی پیدا کرده بود. اما در نهايت هرچه داشتند و نداشتند را به کشور مادر یعنی بریتانیای بزرگ، منتقل کردند و به آنجا متواري شدند.