انگيزه اي براي يك اكتشاف

چهارشنبه بیست و پنجم دي ماه 1398انگيزه اي براي يك اكتشاف

پريسا جليليان

 

18 مهر سال 1314 شمسي است و محمد علي فروغي (ملقب به ذكاء الملك ، نخست وزير ) به دستور رضا شاه براي افتتاحيه پالايشگاه كرمانشاه آمده. قرارداد موسوم به 1933 منعقد شده و فروغي روبان افتتاحيه را قيچي مي­ كند، رسمي كه از غرب رسيده و ايران بعد از به تخت نشستن رضا شاه به سرعت مي خواهد كه خودش را به همين رسم و رسومات غرب رساند. مدرنيزاسيون درايران با شتاب پيش مي راند اما هنوز تفكر مدرن كُميت اش مي ­لنگد. رضا شاه به منظور بي نياز كردن منطقه شمال ايران از نفت شوروي و تقويت غرب كشور، پالايشگاه را در ايالت كرمانشاهان تاسيس مي كند اما درهمه اسناد به جا مانده زمين هاي خريداري شده به نام شركت سهامي انگليس و ايران است و انگار اين مراسم تنها شكلي نمادين از افتتاح است كه رد پاي شاه نيز دراين اتفاق تاريخي باشد. اين عكس بخشي از پازل معماي "پالايشگاه كرمانشاه"، تاريخ "نفت شاه" وهمچنين "كارخانه حلب سازي" است. در كتاب كرمانشاه شهري در ايران نوشته جان اي كلارك(John.I.Clarrks) و برايان دي كلارك ) Brian.Clark ( عنوان مي شود در طول سال هاي 24-1318 شمسي و در طول جنگ جهاني دوم ، چهار واحد توليد كننده قوطي قلع در غرب ايران ساخته شدند و در سال 1344 شمسي تنها يك كارخانه در پالايشگاه كرمانشاه باقي مانده است اما به نظر مي­ رسد كارخانه حلب سازي قبل از حفر چاه شماره 13 چيا سرخ، در كنار رودخانه قره سو وجود داشته است.

 در واقع اكتشافات نفت دراوايل قرن جديد شروع مي­ شود و سپس درمسجد سليمان در سال 1908 ميلادي به نتيجه مي­ رسد. الول ساتن در كتاب نفت ايران مي گويد، دو مورگان در سال 1893 ميلادي براي مجله معادن فرانسه گزارشي مبني بر نشت نفت در سياه سرخ  واقع در90 مايلي غرب كرمانشاه و در نزديكي مرزعثماني مي نويسد . اما مورد اقبال قرار نمي­ گيرد تا بعد ها  در نوامبر 1902 كه رينولدز به سياه سرخ مي رود وحفاري  را به مساحت  259 هزار هكتار شروع مي­ كند. در اين زمان پسر كتابچي خان، ادوارد نيز همراه گروه اكتشافي بود،  اما آنها تنها دو چاه حفر مي­ كنند كه روزانه 200  گالن نفت توليد مي­ كرد. گروه اكتشاف چيا سرخ را رها مي­ كند و به مسجد سليمان مي­ رود و بعد ها بين سالهاي 1300 تا 1310 شمسي بر مي­ گردد و درصدد حفاري و استخراج نفت بر مي­ آيد. يكي از دلايل اين فاصله تاريخي موقعيت خاص استان كرمانشاهان است، مشكلات سرحدات بين ايران و عثماني بالا مي گيرد و بعداز آن  مشروطه به وقوع مي پيوندد. اما مهمترين دليلي كه انگليسي ها ديرتر، براي حفر چاه به منطقه برمي گردند جنگ جهاني اول است.

 نيروهاي درگير جنگ از كرمانشاه وارد خاك عراق مي شوند. اول عثماني و بعد روس ها ، در سال 1916 ميلادي ايالت كرمانشاهان را اشغال مي كنند. بعد از سقوط تزارها و انقلاب 1917 ميلادي ، روسيه نيروهايش را از ايران فرا مي خواند و انگليس قدرت بلامنازع مي­ شود. قحطي بزرگ نيمي از جمعيت را از بين برده. جنگ واقعي بر سر نفت است و مناطق نفت خيز از هر وقت ديگري مهم تر شده اند.  با اينكه آبادان پايتخت نفتي ايران محسوب مي شود اما كرمانشاه به علت موقعيت استراتژيك خاص خود كه بر سر راه بغداد – تهران است مي تواند در جنگ بعدي جهان، براي انگليس پايگاه نظامي مهمي شود. به همين دليل شايد بتوان گفت، ايده ساخت حلب سازي جهت مظروف و ذخيره كردن فرآورده نفتي براي مواقع ضروري درهمين سال ها رقم خورده باشد، يعني  بين سال هاي 1295 تا 1300 شمسي .

 اما آنچه در تاريخ صنعت نفت مي توان برآن استناد كرد اين است كه انگلیسی ها در سال 1302 شمسي به سومار و قصر شیرین برمي گردند. سي حلقه چاه حفر مي­ كنند و در چاه شماره 13 به مقدار قابل توجهي نفت دست مي يابند كه ارزش تجاري دارد و به واسطه آن تاريخ رسمي نفت كرمانشاهان آغاز مي­ شود. وقتي در دهه 1310 شمسي نفت شاه همراه با شهر، پالايشگاه، مناسبات خريد و فروش وپخش فرآورده هاي نفتي شكل مي­ گيرد ، نيازبه مظروف كردن فرآورده، دليل اصلي ساخت كارخانه حلب سازي علاوه بر آبادان، دركرمانشاه كناررودخانه قره سو، مي شود.


پي نوشت:
عكس نوشت با موضوع افتتاح پالايشگاه كرمانشاه ، موزه صنعت نفت غرب كشور، كارخانه حلب سازي و حلب پركني